واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: تهدید نظامی ایران از ادعا تا واقعیت
«با توافق هستهاي مانع جنگ نظامي عليه كشور شديم»؛ اين عبارت با ادبيات مختلف بارها از سوي دولتمردان به عنوان يكي از دستاوردهاي «ذهني» برجام معرفي شده است.
نویسنده : محمد اسماعيلي
«با توافق هستهاي مانع جنگ نظامي عليه كشور شديم»؛ اين عبارت با ادبيات مختلف بارها از سوي دولتمردان به عنوان يكي از دستاوردهاي «ذهني» برجام معرفي شده است. به دلايل مختلف حقوقي ـ سياسي نخست ميتوان اثبات كرد كه چنين ادعايي قطعاً قابليت تحقق ندارد و به تعبيري «دروغ محض» است و از سوي ديگر بهكارگيري چنين ادبياتي «تهديدات پايدار» و «هزينههاي استواري» را عليه كشور سامان داده و خود ميتواند يك عامل براي افزايش احتمال حمله نظامي به كشورمان باشد. اما تهديدات و هزينههاي آن:
1ـ تقویت ادعای بالا اين تلقي در دستگاه محاسباتي ايالات متحده را بهدنبال دارد كه ايران براي «جلوگيري از جنگ » حاضر به مذاكره مستقيم و امتيازدهي به غرب و تعطيلي صنعت هستهاي شده و بر اساس اين نوع برداشت، همين اهرم را براي تحميل خواستههاي حداكثري به طرف ايراني در قالب مذاكره و بهواسطه آن «تضعيف توان و اقتدار ايران» در ساير مسائل مورد مناقشه بهكار خواهند گرفت.
2ـ معناي مخالف «برجام مانع حمله نظامي شد» براي امريكاييها اين است كه ايران به لحاظ دفاعي ـ نظامي «آسيبپذير» است و براي جلوگيري از ضعفهاي دفاعي خود حاضر است تن به خواستههاي امريكا در حوزه موشكي هم بدهد. همانند برداشت غربيها از گزاره «خزانه خالي است» در شروع مذاكرات هستهاي و ترغيب آنها براي امتيازگيري بيشتر از طرف ايراني كه نتيجه آن متن پيچيده و داراي ابهام برجام شد كه نميتواند مانع نقضهاي مكرر شود.
3ـ بهكارگيري اين ادبيات همپوشاني و همافزايي معنايي با عبارت«امريكا ميتواند با يك موشك تمام سيستم دفاعي ما را از كار بيندازد» دارد كه هر دو اشتباه و اقرار به ناتواني قدرت و توان ايمني نظام در مقابل تهديدات دارد كه سطحي از «احساس خودكم بيني»و « احساس خودكوچكبيني نسبت به توان نظامي خود و اقتدار نظامي غرب »است.
4ـ «رشد» تهديدات نظامي توسط اوباما و ترامپ عليه ايران و «تحريض» امريكاييها به حمله نظامي طي ماههاي اخير ميتواند پيامدهاي استفاده از چنين ادبياتي را به دنبال داشته باشد.
حال اگر چه عوامل مهمي مانند «قدرت دفاعي ـ نظامي»ايران عامل اصلي جلوگيري از جنگ بوده و ساير عوامل نظير وجود « خط مقاومت» تا مرزهاي رژيم صهيونيستي نيز موثر در چنين تصميمي بوده است اما همانطور كه ذكر خواهد شد برخي از قواعد حقوق بينالملل نيز در اتخاذ چنين رويكردي موثر بوده است.
1ـ حاميان دولت با استناد به عبارتي از قطعنامه 1929مبني براينكه كشورها ميتوانند «تمامي اقدامات لازم»(All necessary measures) را براي جلوگيري از انتقال فناوري يا كمكهاي فني به ايران در ارتباط با فعاليتهاي موشكهاي بالستيك انجام دهند اينگونه استدلال ميكنند كه مجوز حمله نظامي به ايران صادر شده است شبيه 678عليه عراق يا قطعنامه 1973 عليه ليبي.
اين در حالي است كه طبق اصول حقوقي، تفسير موسع مبني بر مجوز حمله نظامي به ايران را نميتوان دراينجا پذيرفت چرا كه از زمان وضع اين قطعنامه تا به امروز هيچ كدام از مقامات رسمي ايالات متحده برداشت خود از اين بند را «حمله نظامي»اعلام نكردهاند و استفاده از عبارت كنايي «همه گزينهها روي ميز است» به عنوان يك عبارت كلي با هدف حفظ پرستيژ و ترساندن طرف ايراني استفاده شده و ناظر به اين بند نبوده است. البته «necessary» به معني ضروري است نه لازم، بنابراين طرف غربي بايد به حد اضطرار كفايت كند؛ اضطراري مانند« توقيف كشتي كه مظنون به حمل سلاح است نه حمله به كشتي يا تماميت ارضي كشور مقصد.»
2ـ تا قبل از برجام امريكاييها نه تنها برآورد صحيح و جامعي از توان و قدرت هستهاي ـ نظامي ايران نداشتند بلكه براي گنجاندن «بازرسي» حداقل در بخشهايي از شركتهاي مرتبط با صنعت هستهاي در مذاكرات دولت نهم و دهم نيز تلاش كردند تيم ايراني را به ارائه چنين امتيازي وادار كنند. قدرت بازدارندگي قبل از برجام (به معناي عدم اطلاعات دقيق و جامع نسبت به قدرت هستهاي ـ نظامي ايران)يكي از عوامل اصلي بود كه مانع از جنگ عليه كشورمان شد، عاملي كه اكنون با بازرسيهاي گسترده و روزانه پذيرفته شده توسط ايران و حتي به تفسير امريكاييها مادام العمر خود يك عامل فزاينده جنگ به شمار ميآيد.
و نتيجه وضعيت متفاوت« فقدان بازرسيها درگذشته»با« پذيرش بازرسي در متن برجام» اطلاعات جامع تر از ميزان تواناييهاي ايران كه خود عامل مهمي براي شروع جنگ ميتواند باشد.
3ـ شش قطعنامه گذشته تحريمي عليه ايران در متن قطعنامه 2231 تجميع شده است كه بدان معناست چنانچه مدعي باشيم كه شوراي امنيت مجوز حمله نظامي به ايران را داشته ، اين مجوز همچنان به قوت خود باقي است چرا كه قطعنامه گذشته لغو نشده و تنها تعلیق شده است.
به عبارت ديگر مجوز مورد ادعاي گذشته، ماهيت و فعليت خود را حفظ كرده و همچنان در دستور كار قرار دارد و به همين دليل است كه تمام مقامات غربي در موضع گيريهاي خود تاكيد هدفمند ميكنند كه«اولين دستاورد برجام حفظ صلح و ثبات در جهان بود»كه معناي اصلي اين عبارت آن است كه رفتارهاي ايران برهم زننده امنيت و ثبات بوده و اكنون با مذاكره اين تهديد تا حدودي تقليل يافته است.
متأسفانه تكرار چنين عباراتي از سوي برخي از دولتمردان طي ماههاي گذشته «اقرار» به تهديد بودن فعاليتهاي صلح آميز هستهاي كشورمان و تكميلكننده پازل غربيها براي معرفي ايران به عنوان كشوري «ضد صلح ، ثبات و امنيت بينالمللي» است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]