واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: خوب، بد، جلف؛خاطرات پژمان از دربی
روز عروسی بهروز رهبریفر و داربی که در نهایت منجر به پیروزی ٢-١ ما شد که آن روزها، روزهای رفاقت تنگاتنگ من و بهنام ابوالقاسمپور بود که گل دوم آن بازی را برای ما زد و شادی من را بیشتر کرد. یادش به خیر.
بازیکن پیشین پرسپولیس به بیان خاطره جالبی از دربیهای خود همراه با اشاره به فیلم اخیری که در آن ایفای نقش کرده است، پرداخت.
به گزارش "ورزش سه"، در یادداشت پژمان جمشیدی آمده است:
«به مناسبت اکران خوب، بد، جلف و داربی امروز میخواهم سه خاطره از روزهای خوش حضور در داربیهایم را بگویم:
١- خوب: روز عروسی بهروز رهبریفر و داربی که در نهایت منجر به پیروزی ٢-١ ما شد که آن روزها، روزهای رفاقت تنگاتنگ من و بهنام ابوالقاسمپور بود که گل دوم آن بازی را برای ما زد و شادی من را بیشتر کرد. یادش به خیر.
٢- بد: سال ٨٣ و داربی که ما تا دقایق پایان بازی ٢-١ جلو بودیم. حدود دقیقه ٨٥ بازی بود که استقلال صاحب یک ضربه کرنر شد. من در این مواقع وظیفهام حراست از تیرک یک دروازهمان بود؛ تا آبیها توپ را بکارند برای زدن ضربه کرنر، من دست به تیرک ایستاده بودم و چشمم افتاد به اسکوربورد ورزشگاه در ضلع مقابل و وقتی دقیقه حک شده رویاش را دیدم در دلم گفتم خدایا شکرت بازی را بردیم اما امان از اتفاقاتی که قرار است بیافتد و ما بیخبریم. همان کرنر در یک رفت و برگشت وارد دروازهمان شد و در وقتهای اضافی هم گل سوم را هم خوردیم و وقتی داور سوت پایان بازی را زد ما بازی را ٣-٢ باخته بودیم. فوتبال درست شبیه زندگی است. هیچ موفقیتی ماندگار نیست و هر لحظهای پیش لحظه آیندهای است که نمیتوانید آن را پیشبینی کنید.
٣- جلف: در یک داربی وقتی از رختکن تیم وارد تونل شدیمتا به زمین برسیم و وارد چشمان ١٠٠ هزار تماشاچی متعصب و میلیونها بیننده مشتاق شویم، علی انصاریان یک کش داد و به من گفت پژمان موهای من را با آن ببند(موقعی میخواست موهاش رو ببنده که مو بستن مد نبود). خلاصه من هم به جای این که موهای او را از پایین جمع کنم، نامردی نکردم و موهایاش را مثل ساموراییها از وسط موهای پشت سرش بستم، مدارکش هم موجود است که نشان میدهد من آن موها را چقدر جلف بستم؛ علی هم هی میپرسید داداش خوب شد منم با اعتماد به نفس تمام میگفتم عالی شدی. خلاصه این کار من پای علی را تا کمیته انظباطی و حتی مجلس باز کرد. کلی دلواپسان اخلاق فریاد زدند وا مصیبتا، چه نشستهاید که فرهنگ سامورایی جای فرهنگ پهلوانی را گرفت. علی هم تا یک هفته وقتی وارد رختکن تیم میشد ٢٠ ثانیه با غضب و اشک من را در سکوت نگاه میکرد، من هم با شرمندگی و ندامت سری به علامت سلام تکون میدادم که طبیعتا بیجواب میماند. علی جان امیدوارم سر این کار حلال شده باشم.
خلاصه به امید یک دیدار فوقالعاده و سلامتی همه بازیکنان و تماشاچیهای عزیز و در انتها پیروزی پرسپولیس و در پایان فصل قهرمانی.
امیدوارم احترام تیم حریف را هم حفظ کنیم و با رعایت فرهنگ، از یک بازی خوب لذت ببریم چون در نهایت تمام زندگی یک خاطره است.»
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۵ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - 12 February 2017
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]