واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: انقلاب اسلامی ایران در ادامه مسیر خود با چالشهای درونی و بیرونی و فرامرزی روبهرو بوده که عاملی آسیبرسان به هویت انقلابی و روحیه انقلابیگری مردم ایران است.
عباس سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ معاصر و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در گفتوگو با جام سیاست به تشریح این عوامل آسیبرسان پرداخته که در ادامه میخوانیم. با گذشت نزدیک به چهاردهه از پیروزی انقلاب در حال حاضر چه آسیبهایی نظام جمهوری اسلامی ایران را تهدید میکند؟ انقلاب اسلامی بر اساس ایثار و فداکاری و یک حرکت جمعی برای حفظ منافع عموم صورت گرفت. قطعا هر نوع حرکتی که بتواند فردگرایی را بر جمعگرایی غالب کند، تهدیدی جدی برای انقلاب اسلامی است. بدون تردید دنیاگرایی مقولهای است که انسانها را به منافع شخصی سوق میدهد. در دنیاگرایی، جمعگرایی و حرکت در جهت مصالح جمع در حاشیه قرار میگیرد. عوامل مختلفی در این مسیر دخیل است تا بتواند این روحیهای را که موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد، تخریب کند و مجددا افراد را به فردگرایی سوق دهد. ما تنها در پرتو جمعگرایی بود که توانستیم قدرت ملی را شکل دهیم یعنی وقتی همه به فکر منافع دیگران بودند این خصیصه توانست پیوندی در ایران شکل بدهد که قدرت ملی را به بهترین وجه ممکن بهوجود بیاورد. این قدرت ملی توانست هم بر استبداد و هم بر سلطه بیگانه غلبه پیدا کند. در تاریخ ایران سابقه نداشت چنین پیوندی و چنین استحکامی که بین صفوف ملت شکل گرفت. یعنی وقتی که همه افراد منافع شخصی خود را فراموش کردند و منافع جمع برایشان اولویت یافت، توانستند در پرتو مبانی که جمعگرایی را به آنها آموخته بود یک حرکت بیبدیلی را در ایران شکل بدهند. فکر میکنم امروز تخریب همان باورهایی که موجب تقویت قدرت ملی شد، میتواند غلبه بیگانه را بر ما رقم بزند و انحراف در انقلاب اسلامی را موجب شود. امیدوارم در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ما عنایت ویژه به این امر داشته باشیم و حتی اگر میخواهیم منافع شخصی خود پی بگیریم تحقق آن را در پیوند منافع دیگران بدانیم. این جمعگرایی و گرایش به پیگیری منافع جمعی چه تاثیری بر روند انقلاب و اهداف آن بعد از به ثمررسیدن نهضت اسلامی داشت؟ ما در سالهای اولیه انقلاب با این پدیده مواجه بودیم که در مقاطعی فضای عمومی حاکم بر جامعه امکان فردگرایی را بسیار ضعیف میساخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مقوله جنگ شرایطی را بهوجود آورد که همچنان مثل دوران پیروزی انقلاب، فضای ایثار و فداکاری را در بهترین شکل ممکن عینی میساخت، طبیعتا فردگرایی حتی اگر در بعضی افراد زمزمهاش ایجاد شده بود اما به دلیل فضای موجود، امکان بروز و ظهورش خیلی راحت و سهل نبود، اما دوران بازسازی جنگ یا ورود به صحنه گستردهتر مسائل اقتصادی میتوانست فردگرایی را تقویت کند و در چنین شرایطی، هم به تقویت نظارتهای درونی و هم به تقویت نظارتهای بیرونی نیاز بود. متاسفانه در زمینه نظارتهای درونی ما دچار کاستیهای جدی شدیم؛ یعنی شخصیتهایی که میتوانستند ایمان جامعه را تقویت کرده و باورهای اعتقادی جامعه را روز به روز تقویت کنند پیشتر در دوران مبارزه و دوران حذف فیزیکی، این افراد از سوی بیگانگان از دسترس خارج شدند. طبیعتا هم در زمینه تقویت بازدارندگیهای داخلی و فردی ما دچار مشکل شدیم و هم در ارتباط با بازدارندگیهای ساختاری در کشور ما دچار نقیصههایی شدیم که این خسارت می توانست راه فردگرایی را در کشور تقویت کند. در ارزیابی تهدیدات بیرونی و درونی کدام عامل را بیشتر برای انقلاب آسیبرسان میدانید؟ منظورم از تهدیدات بیرونی، فرامرزی نیست. عامل درونی یعنی وجود انگیزههایی در درون انسان که تقویت یا تضعیف آنها میتواند شخصیت آدمی را تنزل ببخشد یا در جایگاه بالاتر قرار دهد. انسان با تقویت اعتقادات و شناختش میتواند شان و منزلتش را ارتقا ببخشد. در چنین صورتی قطعا انسان گرد لغزش نخواهد رفت و نگاههای نازل بر او غلبه پیدا نمیکند. وقتی ما در سیر رشد آگاهیهای جامعه دچار یک چالش جدی شویم طبیعتا خطر اینکه انسان از درون نتواند با خودش مقابله کند و در معرض برخی از آفات تنزلدهنده شخصیت انسان شویم چند برابر میشود. منظور من از عامل بیرونی در بحث پیش گفته هم ناظر به رفتارهای بیرونی است که در محیط اجتماعی و جامعه شکل میگیرد. بنابراین در درون جامعه هم عواملی باید کار خود را به درستی انجام دهد تا بتواند به عنوان ناظر و بازدارنده از گرایشهای اینچنینی که به نوعی زیادهخواهی است با قوت جلوگیری کند. متاسفانه نتوانستیم آنطور که شایسته است در درون جامعه برخی ساختارها را به گونهای تقویت کنیم که در ابتدای شکلگیری زیادهخواهی عناصر فردگرا با آنها مقابله جدی داشته باشیم. عوامل بیرونی که فرامرزی است چگونه دستاوردها و اهداف انقلاب را تهدید میکند؟ یکسری عوامل و تهدیداتی است که از بیرون مرزهای ایران، فعالیتهای خود را شروع میکند که هم در حوزه تضعیف شناخت فرد و هم در ارتباط با تضعیف ساختار جامعه ما کار میکند. آنها در این مسیر برنامههای خاص خود را دارند. بنابراین آنچه امروز تهدید جدی است تهدیدات نظامی بیرونی نیست، بلکه تلاشهایی است برای تقویت یا تضعیف برخی جنبههای درونی و اخلاقی جامعه ایرانی. در واقع زمینههایی برای عرصه داری عوامل فرامرزی در درون جامعه وجود دارد که گسترش فعالیتهای آنها را تهدید اصلی برای انقلاب اسلامی میدانم. به عبارت دیگر تمایلاتی در درون ما است و عواملی درصدد تقویت آن به لحاظ درونی و بیرونی هستند. روندی که برشمردید نشان از عزم جدی عوامل داخلی و خارجی برای تنزل انقلاب و آرمانهای آن در بین مردم ایران دارد. چه زمینههایی سبب شد با وجود این همه تهدیدات جامعه ما همچنان انقلابی باقی بماند؟ در کنار این تهدیدات عوامل دیگری هم وجود دارد که نقش کاملا متضادی را ایفا میکند. یعنی درست است که ما از دوران اولیه انقلاب هر چه دورتر میشویم امکان رشد خصایل حیوانی در ما بیشتر میشود، اما در عین حال ما از این جهت که انقلاب اسلامی مسیر خود را بدرستی میپیماید این عوامل دیگری را به وجود میآورد که قطعا این کاستیها را به نوعی جبران میکند. یعنی حتی اگر بعضا افرادی به دلیل دنیاگرایی دیگر قابل اتکا نیستند، اما روند حرکت انقلاب اسلامی موجب زایش نیروهای جدیدی میشود که ایثار و فداکاری و آگاهی و تلاش آنها در مسیر حق میتواند خلأهای موجود فضای انقلابیگری را پر کند، بلکه برآیند انقلابیگری جامعه را در تراز مثبتی قرار دهد. یعنی ما از طریق حرکت درست انقلاب اسلامی نیروهایی را در حال تولد یا در حال پایداری در مسیر خودشان میبینیم که اینها در واقع میتوانند بار سلامت جامعه را به دوش بکشند و مانع از این بشوند که انقلاب با مخاطرات جدی مواجه شود. اگر انقلاب اسلامی مسیرش دچار انحراف میشد قطعا زایش نمیداشت یا زایش در آن خیلی تحلیل میرفت حال آن که میبینیم صحنههای جدیدی پیش روی انقلاب اسلامی گشوده میشود و در آن صحنهها ما شاهد زایشها و رویشهایی میشویم که بستر رشد آگاهیها و بستر ایثارگریها فراهم میشود. گفتوگو از: فتاح غلامی
سه شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 12:19
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]