تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشيدن؛ مانند حيوانات...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832058400




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

دختر 16ساله: وقتی به آرین گفتم بخاطر تو از خانه فرار کرده‌ام پاسخ داد: گمشو دختر خیابانی!


واضح آرشیو وب فارسی:الف: دختر 16ساله: وقتی به آرین گفتم بخاطر تو از خانه فرار کرده‌ام پاسخ داد: گمشو دختر خیابانی!

تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۳۰
روزنامه خراسان در گزارشی به زندگی یک دختر فراری پرداخته است؛ دختر 16ساله ای که به اتهام فرار از منزل، توسط مأموران انتظامی دستگیر شده بود،  به کارشناس اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: حدود دو ماه قبل هنگامی که از مدرسه به خانه باز می گشتم موتورسواری مرا تعقیب می کرد.  من هم طوری که او متوجه نشود زیرچشمی نگاهش می کردم، تا این که مهر او در دلم نشست و به لبخندش پاسخ دادم . او روز بعددر یک کوچه خلوت شماره تلفنش را به من داد و من که شیفته چهره زیبا و لباس های شیک «آرین» شده بودم، بلافاصله بعد از این که به خانه رسیدم، با او تماس گرفتم. آن روز حدود دو ساعت تلفنی با یکدیگر صحبت کردیم، ابراز علاقه و جملات عاشقانه او طوری بود که انگار در آسمان ها اوج می گرفتم. وقتی از زیبایی من تعریف می کرد، احساس می کردم هیچ دختری خوشبخت تر از من نیست.  دوستی من و آرین به دیدارهای مخفیانه و شبانه کشید، به طوری که او هر روز از ازدواج ما و خوشبختی هایمان سخن می گفت. من هم تلاش می کردم تا هر چه زودتر با آرین ازدواج کنم. این بود که روزی به مادرم گفتم قصد ازدواج دارم، اما او خندید و موضوع را به شوخی گرفت، تا این که چند روز بعد پدرم متوجه ارتباط خیابانی من و آرین شد و در حالی که بسیار عصبانی بود سیلی محکمی به صورتم زد، ولی من در مقابل پدرم ایستادم و گفتم آرین را دوست دارم. پدرم که می دانست آرین ترک تحصیل کرده و با دوستان خلافکارش رفت و آمد دارد، مرا نصیحت کرد که دست از این عشق خیابانی بکشم، اما من به چیزی جز رسیدن به آرین فکر نمی کردم. وقتی پدرم شرایط را این گونه دید، گوشی تلفنم را گرفت و مرا در خانه زندانی کرد، به طوری که دو روز به مدرسه نرفتم. این بود که به آرامی شیشه در اتاق را شکستم و از خانه فرار کردم. داخل خیابان از یک تلفن عمومی با آرین تماس گرفتم و به او گفتم به خاطر تو از خانه فرار کرده ام، اما آرین خیلی خونسرد گفت من و تو به درد هم نمی خوریم، ضمن این که من نه کاری دارم و نه پولی! حتی خدمت سربازی  نرفته ام! به او گفتم من هم سر کار می روم تا با هم زندگی کنیم، اما آرین با گفتن جمله «گمشو دختر خیابانی!» گوشی تلفن را قطع کرد. دیگر روی بازگشت به خانه را هم نداشتم و به حال خودم تأسف می خوردم تا این که به پارک ملت رسیدم، آن جا یک دختر فراری مانند خودم را دیدم که سیگاری تعارفم کرد و گفت آخر عشق خیابانی همین است، بیا این سیگار را بکش تا غم دنیا را فراموش کنی. اولین پک را که به سیگار زدم، سرفه های پی در پی امانم را گرفت، چشمانم را که باز کردم مأموران انتظامی را بالای سرم دیدم.







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن