واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: تولد پوران فرخزاد پس از مرگ/پوران را باید به احترام خودش ارج نهاد نه خواهر فروغ و فریدون بودن
نزدیکان و دوستداران پوران فرخزاد اولین زادروز این شاعر پژوهشگر و فعال زنان را همزمان با چهلمین روز درگذشت او در کنار دختران پوران (آلاله و افسانه) در موسسه بهاران گرامی داشتند. به گزارش خبرنگار ایلنا، آلاله بهمن دختر کوچک پوران فرخزاد ضمن تشکر از همدردی و همراهی دوستان و آشنایان با خانواده پوران فرخزاد درباره او گفت: بیش از هر چیز بعد از این آوار که بر سر ما فرو ریخت؛ از همدردی و جملات صمیمانهتان سپاسگذارم. امیدوارم هیچکسی چنین رنجی را تحمل نکند. هنوز باور ندارم که مادرم دیگر نیست. زنی که عاشق زندگی و خورشید بود. او سپس با بیان ناباوریاش نسبت به نبودن پوران فرخزاد، گفت: روزی که ساختان پلاسکو آتش گرفت میخواستم طبق معمول به مادرم زنگ بزنم و خبر را به او بدهم. من هر روز به مادرم سر میزدم ولی از روز رفتنش دیگر جرات نکردم در خانه خالیاش را بازکنم. نمیتوانم این آواری که روی سرمان ریخته را تحمل کنم. این روزها که هر ساعتش یک عمر بر ما گذشت لطف دوستان از همه دنیا کمکمان کرد. در ادامه مراسم افسانه بهمن، دختر بزرگ پوران فرخزاد نیز درباره برگزاری مراسم اولین زادروز پوران فرخزاد بدون او، تاکید کرد: امروز اولین تولد پوران بدون حضور مادی اوست. اما من مطمئنم او اینجا حضور دارد. چشمهای زیبایش را میبینم و میدانم که از جمعی که اینجا شکل گرفته؛ خوشحال است و به ما لبخند میزند. با رفتن او جایی در دل من خالی شد که هرگز پرنمیشود. اما موضوعی که مرا اذیت میکند این است که چرا تمام عمرم با او نگذشت. مادرم روحت شاد. او سپس ضمن تشکر از خواهرش که سالها در کنار پوران و همراه او بوده، یادآور شد: آلاله یار مادرم بود و سالها بار مرا هم به دوش کشید. پوران روزهای آخر از من خواست مراقب خواهرم باشم. من نمیتوانم جای او را بگیرم، اما آلاله جانم من هستم. همچنین احمد پوری، مترجم و نویسنده که از دوستان قدیمی پوران فرخزاد محسوب میشود گریزی به خاطرات خود و پوران فرخزاد زد و درباره جلسات دوشنبههای پوران فرخزاد گفت: درگذشته در ادبیات روس به کسانی برمیخوردم که در خانههایشان سخاوتمندانه به روی اهالی ادبیات باز بود. ما در ایران چنین افرادی را نداشتیم. بعدها که به پوران برخوردم یاد این افراد افتادم. من به همراه اسدالله امرایی در جلسات دوشنبه پوران را شرکت میکردیم اما به خاطر مشکلات روزمره زندگی حضورم به مرور کمی کم شد. یاد پوران عزیز همیشه در دلم میماند. متاسفانه عذاب میکشم که سالهای آخر خیلی کم به او سر زدم. اما میدانم او نرفته است. همین جمع ما نشان میدهد پوران هنوز زنده است. این مترجم اضافه کرد: یکی از مسائلی که همیشه وجود دارد این است که تا افراد در کنار ما هستند بودنشان آنقدر بدیهی است که به آنها فکر نمیکنیم اما وقتی از میان ما میروند به آنها فکر میکنیم. یکی از خصلتهای پوران عزیز که در زمان حضورش هم بسیار مورد توجه من بود رکگویی صراحت و نترسیاش بود. من خاطرات شیرین از او دارم، ممکن است بین آن حرفهای تلخی هم به من زده باشد. اما حتی آنها هم برای من شیرین است زیرا بدون توهین و رودربایسی، رک نظرش را میگفت. غلامحسین سالمی مترجم نیز که سابقه دوستی 50 سال با پوران فرخزاد داشت، گفت: روزی که پدرم مرد به خودم گفتم مادرم زنده است و من هنوز یتیم نشدهام. وقتی مادرم مرد به خودم گفتم پوران خواهر بزرگم هست و من هنوز یتیم نشدهام. روزی که پوران مرد ریختم و از هم پاشیدم. حالا یکی باید خرده ریزهایم را جمع کند. به اصطلاح هنوز آدم نشدم. بیاغراق به عنوان کسی که ۵۰ سال با پوران دوست بود میگوییم؛ پوران تولدت مبارک. هوشنگ مرادیکرمانی نویسنده، که سالها با پوران فرخزاد در رادیو همکاری میکرد نیز درباره روزهایی که با او همکار بود، اظهار داشت: پوران به من بسیار دور و بسیار نزدیک بود. پوران را از زمان رادیو میشناسم ما حدود ۹ سال هر روز همدیگر را میدیدم. همیشه به خودش میگفتم تو کوهی محبت هستی و او به شوخی میگفت بخاطر وزنم میگویی. اما واقعا کوه محبت بود. مهربانیاش در حدی بود که برای مریضی من هم نگران میشد و دنبال دکتر میگشت. یک مدت سردردهای شدید و مداوم داشتم ایشان گشت و دکتری برایم پیدا کرد. زمان ازدواجم هم به او گفتم که با یک خانم خانهدار ازدواج کردم. او گفت خوب کاری کردی یک نویسنده باید همسر خانهدار داشته باشد که بار بخشی از مشکلاتش را به دوش بگیرد. علی دهباشی (روزنامهنگار، پژوهشگر ادبی و نویسنده) نیز درباره پوران و فعالیتهای ادبی او درگذشته بیان کرد: فقدان زندهیاد پوران فرخزاد برای جامعه ادبی و اهل قلم بدون تردید یک ضایعه است. ایشان همیشه خاطراتشان را مینوشتند بدون تردید در این خاطرات که فرزندانشان منتشر خواهند کرد بخشی از منابع تاریخ معاصر فرهنگ ایران بهشمار میآید. زیرا خانم فرخزاد بیش از نیمقرن در معرض اتفاقات فرهنگی، هنری و ادبی سرزمین ما بودند. بیتردید آنچه که ایشان ثبت کردند برای کسانی که در حوزه فرهنگ و ادب ایران کار میکنند منبع بسیار جالب و موثر بهشمار میآید. نرگس روانپور پژوهشگر ادبی نیز متنی را که برای پوران فرخزاد نوشته بود، خواند: «باور نمیکند دل من مرگ دوست را. شگفتا که انسان همسایه دیواربهدیوار مرگ است و با آن ناورانه برخورد میکند. بهویژه با مرگ عزیزی چون پوران که نامش از دفتر روزگار ستودنی نیست و خوشا زیستی چنان و رفتی چنین. نیک زیستن هنری است که از همگان برنمیآید و پوران نیک زیست. باری هرچند 50 سال تمام دیدارکنندگان بیشماری از داخل و خارج کشور به خانه پوران آمدند که کنجکاوی خودشان را درباره خواهر فروغ ارضا کنند چه زود فهمیدند او را باید به احترام پوران بودنش ارج گذاشت، نه بهصرف خواهر فروغ و فریدون بودن...» عظیم زرینکوب نیز با تاکید بر اینکه شخصا به پوران ارادت داشته است، گفت: درواقع همه خاندان فرخزاد را دوست داشتم. امروز تولد پوران را به دو دختر نازنینش تبریک میگویم. پوران نرفته است. پوران و امثال پوران هرگز از بین ما نمیروند. بسیاری تلاش میکنند او را زیر سایه خواهرش ببینند. اما پوران خودش شخصیت بزرگی است. او ادیب، پژوهشگر، شاعر و ... بود. علاوه بر تمام اینها او پر از انسانیت بود. چقدر دوشنبهها با آغوش باز همه را پذیرفت. گیتیپورفاضل (شاعر)، نیز درباره پوران فرخزاد گفت: همه ما که امروز اینجا نشستهایم از یاران دوشنبههای پوران بودیم و حال او در میان ما نیست. من همیشه پوران را شاعر میدانستم. شاعر نیاز ندارد مابهازای بیرونی برای شعرش داشته باشد. او میتواند با تخیل هرآنچه را که میخواهد بازسازی کند. من همواره پوران را همراه مولانا میدانم. او اضافه کرد: پوران یاور زنان بود. همیشه میگفتم گاهی حق را به مردها بده آنها هم گاهی حق دارند. اما پوران میگفت زنها طی قرنها تحت فشار بودند. حالا که بالوپر گرفتهاند باید پرواز کنند. سیدعلی صالحی نیز به عنوان یکی از پوران فرخزاد در جلسه حضور داشت، اما به دلیل تاملات روحی نتوانست سخنرانی کند. اجرای قطعهای با نام «مادر» که با استفاده از اشعار فروغ فرخزاد ساخته بود توسط نجیب اکرمزاده نوازنده و خواننده افغان بخش دیگری از این مراسم بود.
۱۳۹۵/۱۱/۱۶ ۰۹:۳۸:۳۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]