تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيبت كردن در (نابودى) دين مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817451054




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پایان تلخ سودای بازیگری


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: معروفند، مشهورند و قابل اعتماد. این اعتماد را زمانی به دست آوردند که محبوب دل تعدادی از افراد جامعه شدند. البته اعتماد مردم به بازیگران، ورزشکاران یا دیگر افراد محبوب بیجا هم نیست. آنها بارها و بارها نشان دادند که خیرخواه مردم هستند و دلشان می‌خواهد برای اجتماع کار نیک انجام دهند.



در این بین افرادی هم وجود دارند که از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند. به این افراد نمی‌شود گفت محبوب. آنها فقط معروفند. اعتمادسازی می‌کنند و بعد از مدتی هم با دستان خود نه‌تنها اعتماد که افکار دیگران را نسبت به خود خراب می‌کنند. آنها نمونه‌هایی بسیار ناچیز در دنیای وسیع هنر و ورزش هستند که در ادامه دو نمونه از پرونده‌هایشان را خواهید خواند. فریب به بهانه بازی در فیلم سینمایی دختر متولد 1374 بود. در یکی از شهر‌های جنوبی به دنیا آمده و همان جا هم همراه خانواده‌اش زندگی می‌کرد. دختر در یک خانواده مذهبی که اعتقادات قوی داشتند، بزرگ شد. دختر جوان درباره اعتقادات خانواده و شغل پدرش می‌گوید: پدرم مردی معتقد است و خانواده‌ای مذهبی دارم که همواره ما را به رعایت اصول اخلاقی تشویق کرده‌اند. به دلیل شغل پدرم و اقامت در یک مجتمع سازمانی حتی در خانه پدری‌ام ماهواره هم نداشتیم. خانواده دختر مذهبی و هنر دوست بودند به همین دلیل دختر جوان از همان ابتدا با فضای هنر و ادبیات خو گرفته بود و این موضوع باعث رنجش کسی در خانواده نبود. دختر جوان سال 93 کنکور داد و در رشته حسابداری دانشگاه آزاد تهران قبول شد.این موضوع باعث شد تا دختر جوان با خود فکر کند که یک قدم به خواسته‌هایش نزدیک شده است. از همین رو بعد از مستقر شدن در خوابگاه دانشگاه خواست تا علاقه خود را در هنر دنبال کند. او با پرسش و پاسخ فراوان و تحقیق درباره آموزشگاه‌های مختلف بازیگری بالاخره یکی از آنها را انتخاب کرد و از پدرش خواست به تهران بیاید و او را ثبت‌نام کند. پدر نیز با حساسیت فراوان درباره آموزشگاه تحقیق کرد و زمانی که نکته منفی درباره آن پیدا نکرد، به ثبت نام دخترش در آنجا رضایت داد. پدر با آن که به هنر علاقه داشت، اما ابتدا موافق آموزش دخترش در رشته بازیگری نبود. دختر جوان درباره مخالفت‌های اولیه پدرش می‌گوید: به هر حال نگاه خانواده من طوری بود که ابتدا موافق حضور من در رشته بازیگری نبودند، اما بعد از مدت‌ها گفت‌وگو با پدرم بالاخره او را راضی کردم و پدرم هم بعد از آمدن به تهران و تحقیق در میان آموزشگاه‌های مختلف به سراغ آموزشگاه آقای بازیگر رفت و در آنجا ثبت‌نام کردیم. آموزش‌ها آغاز شده بود و دختر جوان به دلیل علاقه‌ای که به بازیگری داشت با جدیت تمام تمرین‌هایش را دنبال می‌کرد. مدتی گذشته بود و او بعد از گذراندن دوره‌های اولیه همراه گروه، برای اجرای نمایش تمرین می‌کرد. یک روز که مثل همیشه مشغول تمرین بودند، سر و کله آقای کارگردان پیدا شد. او آمده بود که برای کار جدیدش از بین بازیگران تازه کار فردی را انتخاب کند. دختر درباره آشنایی خود با کارگردان موردنظر اظهار می‌کند: در این آموزشگاه سه ترم تحصیل کردم. ترم آخر تحصیل در آموزشگاه، مشغول اجرای تئاتری بودم که آن فرد برای دیدن اجرا ی ما آمد و بعد از تماشای اجرا گفت برای بازی در پروژه جدیدش قصد دارد از من استفاده کند و این ابتدای آشنایی ما بود. من نیز درباره او هم با مشاور در آموزشگاه و هم با استادمان در آموزشگاه که یکی از چهره‌های بنام تئاتر است صحبت کردم و هر دو این کارگردان را تأئید و مرا به همکاری تشویق کردند. با شروع همکاری، برای صحبت درباره فیلمنامه در جلسات مختلف حضور داشتم. وی ادامه داد: مرتب به بهانه آشنایی با کاراکتر و دورخوانی فیلمنامه دور هم جمع می‌شدیم و در این مدت او مرا به عنوان بازیگر اصلی فیلم معرفی می‌کرد. در نهایت نیز به بهانه یکی از همین جلسات کاری، آن اتفاق برایم رقم خورد. دختر جوان که در خانواده مذهبی و معتقدی بزرگ شده بود، این نوع روابط را تابو می‌دانست و حتی سعی می‌کرد تا حد زیادی از دوستی‌های قبل از ازدواج دوری کند.دختر درباره اتفاق رخ داده، می‌گوید: فعلی که از آن فرد رخ داد مصداق بارز تعرض بود. ضمن این که پیگیری قضایی هم از طریق پزشکی قانونی و هم آزمایش دی‌ان‌ای موید این امر بود. هنرجوی جوان بعد از آن روز مدت‌ها در شوک آن اتفاق بود. نمی‌دانست چه درست است و چه غلط. حتی نمی‌توانست درست درک کند که چه اتفاقی رخ داده است. اوایل حتی از بازگو کردن این اتفاق، خجالت می‌کشید. فکر می‌کرد شاید دیگران فکر‌های بدی راجع به او بکنند، اما بعد از گذشت ده روز بالاخره تصمیم خود را گرفت. دلش نمی‌خواست دیگران هم مثل او در دام این کارگردان گرفتار شوند. دختر جوان فشارهای روحی را که تحمل کرده بود، وحشتنا‌ک‌ترین حس دنیا می‌داند و می‌گوید: بعد از آن اتفاق حدود ده روزی طول کشید تا از او شکایت کنم؛ دلیلش هم این بود که در شوک روحی بدی به سر می‌بردم و واقعا قدرت تحلیل این شرایط را نداشتم. بعد از آن اما خیلی زود از کارگردان شکایت کردم و وی هم بلافاصله بعد از تأئیدیه پزشکی قانونی احضار، اما منکر قضیه شد و به دنبال آن دستورآزمایش دی‌ان‌ای صادر شد. پاسخ این آزمایش حدود شش ماه طول کشید و در این مدت آقای کارگردان مرتب برای من پیغام می‌فرستاد. ابتدا پیغام‌های او رنگ و بوی وعده‌های مالی و ازدواج می‌داد، اما بعد از مدتی وقتی فهمید دختر جوان از موضع خود کوتاه نمی‌آید، پیغام‌های تهدیدآمیز فرستاد. شاید همین پیغام‌های تهدیدآمیز بود که دختر جوان را در تصمیمش مصمم‌تر کرد. در نهایت دادگاه تشکیل شد. در جلسه دادگاه نتیجه دی‌ان‌ای نشان می‌داد که کارگردان گناهکار است. مرد ابتدا سعی می‌کرد همه چیز را کتمان کند، اما با دیدن نتیجه دی‌ان‌ای در دادگاه ابراز کرد که در آن زمان دختر جوان زن صیغه‌ای او بوده و چیزی غیر از شرع و عرف صورت نگرفته است. دادگاه حرف‌های او را تائید نکرد و در نهایت کارگردان به صد ضربه شلاق و محرومیت از کار محکوم شد، اما این حکم دختر جوان را راضی نمی‌کرد. دختر در تمام این مدت با خود فکر می‌کرد آسیبی که از جانب این مرد به او رسیده، خیلی بیشتر از حکمی است که برای او بریده‌اند. دختر جوان درباره پیگیری شکایتش می‌گوید: این مرد نه‌تنها با آبروی من بازی کرد که با آبروی خانواده‌ام هم بازی کرد. حتی در خوابگاه دانشجویی هم از آزارهای او در امان نبودم. این را بگذارید کنار تهدیدات مختلف او درحین پیگیری قضایی. من به لحاظ روحی بشدت آسیب‌دیده‌ام و این آسیب‌دیدگی حالا حالاها با من است پس نباید به من خرده بگیرند که چرا در پیگیری شکایتم این‌قدر راسخ هستم. غزاله مالکی




پنج شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 00:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن