واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: واشنگتن پست: پیام تحلیف ترامپ، ضدیت با اروپا و بی اعتنایی به مفهوم "آزادی"بود تهران- ایرنا- نخست وزیر سابق سوئد طی یادداشتی در واشنگتن پست نوشت: روح پیام پنهان در نطق تحلیف "ترامپ"، ضدیت با اروپا و نیز چشم پوشی از مفهوم والای "آزادی" بود.
به گزارش ایرنا، " کارل بیلت" نخست وزیر سابق سوئد در این نوشتار که در شماره روز دوشنبه روزنامه واشنگتن پست منتشر شد، می نویسد: « آیا اروپا از نطق "دونالد ترامپ" رئیس جمهور جدید آمریکا در مراسم تحلیف خود آسوده خاطر شد؟بعید به نظر می رسد. به سه دلیل .اول: نظریه "اول ، آمریکا".اگر بنا باشد اولویت درجه اول کشوری این اصل باشد، قاره اروپا در این وادی پیشتاز است.این قضیه که هر کشوری دلش می خواهد "اول" باشد و همواره دیگران را آشکار و نهان دشمن خود فرض می کند و معتقد است دیگران چشم به منافع او دارند، این روایت کل تاریخ اروپاست و اصل و ریشه تمامی چندین قرن کشتار و خونریزی و بلا در این قاره بوده است.این داستان مصادیق بسیار زیادی در اروپا دارد: ایتالیا اول؛ سوئد اول؛ صربستان اول؛ آلمان اول؛ روسیه اول؛ فرانسه اول؛ ایرلند اول، و..... .تاریخ همه این داستان ها را ثبت کرده است. نتیجه تمام این تمایلات هم همیشه و برای تمامی نسل ها جز قتل و کشتار و خونریزی نبوده است.اما فکر نکنیم که این شعارها هیچ هواخواهی در میان عامه مردم ندارد. ترامپ هم با علم کامل به همین قضیه شعارش را مطرح کرده است. تاریخ اروپا مصداق عینی و روشن این واقعیت است. بطور کلی تمامی ستیزه ها و جنگ ها در بدو امر با یک شعار عامه پسند آغاز می شود اما پایان آن ابدا یک پایان عادی نیست.باید در سیاست، اصلی به نام "رهبری" وجود داشته باشد تا از گذشته پند بگیرد، آینده نگر باشد، مردم را هم رهبری کند و هم به آنها روحیه بدهد تا فقط به قضاوت امروز و حوادث امروز ننشینند بلکه افق نگاهشان به آینده باشد.دوم : "جهان متمدن"تا آنجایی که من به خاطر دارم، مفهوم "آزادی" کلید واژه خودشناسی آمریکاست و بلکه منشور دیدگاه آمریکا به جهان است و آمریکا سعی کرد با اتکا به آن، نقش جهانی خود را بسازد.اما پاره ای از مواقع به مفهوم والای " جهان آزاد" بی حرمتی می شود و مورد بازیچه قرار می گیرد.هیچ کس منکر آن نیست که آزادی هسته مرکزی کشور آمریکاست و همین مفهوم هسته مرکزی چندین نسل آینده کره زمین خواهد بود.اما این مضمون والا در هیچ فرازی از صحبتهای ترامپ مشاهده نشد.در سال 1981، "رونالد ریگان" رئیس جمهور وقت آمریکا طی سخنرانی اش در مراسم تحلیف خود از " همسایگان و متحدانی صحبت کرد که "موافق آزادی ما هستند. ما مناسبات تاریخی مان را تقویت خواهیم کرد و به آنها حمایت و تعهدمان را تضمین خواهیم داد".از آن هنگام به بعد، موضوع "آزادی" به اشکال گوناگون در نطق مراسم تحلیف همه روسای جمهور مابعد ریگان گنجانده شده است به غیر از ترامپ.ترامپ در سخنرانی اش متعهد شد که "جهان متمدن را برای امحاء کامل تروریسم رادیکال افراطی از چهره زمین؛ با هم متحد می کند".بی تردید مبارزه با تروریسم به هر شکل آن باید با همکاری کشورهایی انجام شود که ما به زحمت آنها را کشورهایی آزاد می شناسیم.در این مبارزه با تروریسم که بیشتر یک مبارزه ایدئولوژیک است تا مبارزه ای جنبشی، اینکه ما بیاییم و بی خیال آزادی شویم و آن را به زباله دان تاریخ بیفکنیم؛ در واقع خود را از یکی از قدرتمند ترین سلاح های ایدئولوژیکمان محروم کرده ایم.با این توضیح یک ایراد بزرگ بر صحبتهای ترامپ در مورد "جهان متمدن" وارد است و سزاوار است که بپرسیم منظور او از کشورهای متمدن چیست؟ هیچ کس منکر این حقیقت مسلم نیست که به عنوان نمونه دو کشور چین و ایران کشورهایی باستانی اند و تمدنی افتخار آمیز داشته اند. اما آیا امروز هم طبق تعابیر غربی می توان از این کشورها به عنوان "کشورهایی متمدن" نام برد؟آیا غیر از این است که ترامپ در تعبیرش از " جهان متمدن" عامدانه واژه "آزادی" را از متن سخنانش حذف کرد تا به نحوی روسیه را هم وارد خانواده "جهان متمدن " سازد؟سوم: اقتصاد و حمایت از تولیدات داخلی. تمام تکیه کلام سخنان ترامپ ایجاد اشتغال برای آمریکاییان بود. این اندیشه ای عالی است. هرچند اقتصاد آمریکا آنقدر در حال ایجاد شغل است که از این لحاظ مایه رشک و حسد سایر ملل است.موضوع این است که آمریکا کشوری است که به طور سنتی جهان را با نوآوری هایش؛ کارآفرینی هایش و قابل رقابت بودنش رهبری کرده است. اما از همه این ویژگی ها ما چیزی در کلام ترامپ مشاهده نکردیم. روح پیام ترامپ فقط و فقط این بود که " کالای آمریکایی بخرید"؛ "آدم آمریکایی استخدام کنید".ترامپ گفت: " ما باید از مرزهایمان در مقابل تاخت و تاز سایر کشورهایی که کالاهای ما را تولید می کنند؛ از شرکتهای ما سرقت می کنند و شغل های ما را نابود می کنند محافظت کنیم".وی تصریح کرد:" سیاست حمایت از تولید داخل؛ منتهی به رونق و شکوفایی و قدرت و نیرویی عظیم می شود".اما آیا واقعا این رویکردی است موفق ؟ تاریخ که عکس این قضیه را ثابت کرده است.کره شمالی هم در اقتصادش تابع سیاست حمایت از تولید داخلی است و کره جنوبی هم اساسا با شدتی کمتر همین سیاست را دنبال می کند. اما در اروپا؛ این قاره مرزهایش را که خالق رشد و پیشرفت و شکوفایی بود بر هم ریخت. نتیجه این سیاست حداقل برای ملتهای رها شده از قیود و دیوارها و حصارهای نظام کمونیستی، بسیار موفق بود.تمام این ملتها که همگی فقیر و فلاکت زده هم بودند؛ تحت حمایت قرار گرفتند.پیام ترامپ می تواند اینطور معنا شود که " کالای اروپایی نخرید".با این سیاست ما بزودی در سرتاسر قاره اروپا شاهد سر دادن شعار " کالای آمریکایی نخرید" خواهیم بود.در آن صورت، بالطبع یکپارچه ترین، ابتکاری ترین و مولدترین رابطه اقتصادی جهان (میان آمریکا و اروپا) هم در خطر از هم فروریختن قرار خواهد گرفت.این موضوعات هریک به خودی خود ناراحت کننده و نگران کننده اند. حال اگر با هم ادغام شود و هریک دیگری را تقویت کند؛ آن موقع است که خطر بزرگتر هم می شود.اینکه بیاییم شعارهای پوپولیستی دوران مبارزات انتخاباتی را در مقام اجرایی کشور به سیاست بدل کنیم، ابدا کار ساده ای نیست. میان این دو مفهوم بطور کلی تفاوتی عمیق وجود دارد اما می توان میان این دو یک نوع اتصال ایجاد کرد.باید امیدوار باشیم که تاریخ، نطق تحلیف را به عنوان حسن ختام مبارزات انتخاباتی خواهد نگریست نه شروع کار دولت.اما آیا تضمینی در این زمینه وجود دارد؟ بعید به نظر می رسد. »اروپام**1591**مترجم: اقدس السادات حسینی ** انتشار دهنده: فریبا مدنی
04/11/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 75]