تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817336163




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حادثه پلاسکو و ضرورت همبستگی ملی


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: نگاه اجتماعی - فرهنگی روزنامه ها حادثه پلاسکو و ضرورت همبستگی ملی تهران- ایرنا- «روایت هایی از فروریختن ساختمان تجاری پلاسکو»، «مسوولیت پذیری و انجام متعهدانه وظیفه؛ شاخصه آتش نشانان» و «ازدحام مردم در سوانح؛ نیازمند آموزش» از جمله مهمترین موضوع های اجتماعی و فرهنگی است که برخی روزنامه های یکشنبه سوم بهمن 1395 به آنها پرداخته اند.


فضای مطبوعاتی امروز در عرصه اجتماعی و فرهنگی؛ سانحه آتش سوزی و فروریختن پلاسکو را بررسی کرد. حرفه پرخطر آتش نشانی موضوع دیگری بود که روزنامه ها آن را بازتاب دادند و ازدحام مردم در هنگام وقوع حادثه از دیگر مطالب مهم روزنامه ها به شمار می رود.گروه اطلاع رسانی دفتر پژوهش و بررسی های خبری ایرنا؛ موضوع های یادشده را که انعکاس قابل توجهی در روزنامه های صبح یکشنبه داشت؛ با هدف آگاهی بخشی و اطلاع رسانی بررسی کرده است.** روایت های مختلف از فروریختن ساختمان تجاری پلاسکوآتش سوزی و فروریختن ساختمان تجاری پلاسکو در 30 دی 1395 خورشیدی در مرکز تهران که به کشته و مجروح شدن شماری از هموطنان انجامید، موجی از تاثر را در میان مردم برانگیخت. این موضوع باعث شد که روزنامه های امروز نیز با درج یادداشت ها و گزارش هایی به این مهم بپردازند.روزنامه «ایران» در ستون اول دفتر به قلم روزبه کردونی تحلیلگر اجتماعی، عنوان «پلاسکو، جلوه‌گاه همیاری ملی‏» را منعکس کرد و نوشت: فرو ریختن ساختمان پلاسکو از ابعاد مختلف قابل بررسی است که پرداختن به زوایای متعدد آن فرصت و مجال مناسب‌تری می‌طلبد. اما دو بعد بسیار مهم در حادثه پلاسکو شایسته توجه بیشتر است؛ اول حماسه فداکارانه و شجاعانه مردان بی‌ادعای آتش‌نشان است که غیرتمندانه به دل آتش زدند و متعهدانه از خودگذشتگی کردند.در ادامه می خوانیم: دوم فضای گسترده همدلی و همیاری ملی است که توسط ایرانیان شکل گرفت. واقعیت این است که جوامع در مسیر تحقق آرمان‌های خود به روح‌ها و آدم‌های بزرگ و فداکار نیاز دارند. به جان‌های آزاد کسانی که آفتاب در درون خود دارند و بر دیگران می‌افشایند. به افرادی که مصداق منظومه «خاموشی دریا»ی گوته باشند. قصورها و تقصیرها در بروز حادثه پلاسکو باید با دقت و جدیت بررسی شود اما اینها مانع آن نیست که از بزرگی انسان‌های بی‌ادعایی که حماسه آفریدند یاد نشود. از سوی دیگر حادثه پلاسکو، جلوه‌گاه همدلی و همیاری ملی نیز شد و یگانگی ایرانیان با یکدیگر را به نمایش گذاشت. این روزنامه همچنین در گزارشی با عنوان «التهاب و انتظار در «پلاسکو»»، نوشت: مادر ضجه می‌زند. عکس پسر تازه دامادش را در آغوش کشیده و با آن نجوا می‌کند. نگاه پر از اشک‌اش در انتظار پاسخی از «بهنام» جوانش است. هنوز باور نکرده که او برنمی گردد. چشمانش به ورودی اتاق است تا یک بار دیگر پسر مهربان و خندانش را ببیند. سر برمی گرداند. دیدن نامزد جوان بهنام، جگرش را آتش می‌زند. شوکه است و پژمرده شده. چه زود سیاهپوش دامادش شد....در ادامه این گزارش آمده است: مادر هر بار نگاه به عکس بهنام می‌کند یاد آن روزهایی می‌افتد که او خوشحال از نجات یک انسان در خانه می‌خندید و همه چیز را با آب و تاب تعریف می‌کرد. مادر دلش آرام است؛ شک ندارد اگر بهنام‌اش لحظه‌ای چشم می‌گشود، با لبخندی به مادر می‌گفت: «خوشحالم. من امروز خیلی‌ها را نجات دادم.» مادر بهنام می‌گوید: «می خواستم چند ماه دیگر دامادش کنم اما.... بهنام عاشق شهادت بود و به کارش عشق داشت. وقتی کسی را نجات می‌داد آنقدر شاد می‌شد که لحظه‌ای صدای خنده‌های قطع نمی‌شد. می‌خواست مدافع حرم شود. پسرم به آرزویش رسید اما دلم برای خنده‌هایش تنگ است.»روزنامه «آرمان» در گزارشی به قلم زهرا سلیمانی با عنوان «سوگواران بی‌تسکین»، نوشت: دی ماه، ماه درد و غم و آتش برای مردم ایران بود. حوادث بسیار ناگواری در این ماه رخ داد؛ یکی از آنها از دست دادن آیت ا...‌هاشمی بود و در آخرین روز این ماه نیز فاجعه آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو رخ داد. چهار روز می‌گذرد، اما هنوز کسی نمی‌داند چند نفر قربانی حادثه‌ای شده‌اند که ایران را عزادار و جهانیان را متاثر کرده است.در ادامه این گزارش می خوانیم: ساعت‌ها بعد از آتش‌سوزی در قلب پایتخت، آتش و دود در میان آوار و خاکستر، امیدها برای زنده ماندن محبوسان را به یاس تبدیل می‌کند. امداد‌رسانان که حتی یک ثانیه کار آوار برداری و یافتن اجساد جانباختگان حادثه پلاسکو را متوقف نمی‌کنند تاکنون پیکر چند نفر را پیدا کرده‌اند. سخنگوی مدیریت بحران پلاسکو شهادت ۱۶ آتش‌نشان را قطعی می‌داند. مردمی که در سرتاسر کشور روز شنبه عزای عمومی برای آتش‌نشانان قهرمان برگزار کردند، همچنان مشتاق شنیدن اخباری هستند که اگرچه نمی‌تواند تلخی اخبار این روز‌ها را از بین ببرد، لااقل تسکینی برای قلب‌های جریحه‌دار آنهاست. روزنامه «شرق» در گزارشی، عنوان «فاجعه به روایت مهارکنندگان آتش «پلاسکو»» را منتشر کرد، نوشت: شعله‌های آتش هو می‌کشد از میان ویرانه پلاسکو، انگار قرار نیست ساکت شود تا پیکر خسته و بی‌جان جان‌فشانانی که بلعید، آرام بگیرد. در ادامه این گزارش آمده است: تن‌ سوخته‌ها زیر آوار مدفون هستند و خانواده‌های بحران‌زده با اشک‌هایشان سعی می‌کنند آتش‌ درون را خاموش کنند. اما مگر می‌شود، مگر می‌گذارد این ویرانه وحشی که خاموش شوند و نفس بگیرند بغضی قورت بدهند در میان این دود و خاکستر و آهن و پلاستیک، ‌گر می‌گیرند و ناله‌هایشان فوران می‌کند.روزنامه «اعتماد» در گزارشی به قلم فرزانه قبادی و با عنوان «جنگ تن به تن با کوه آوار» نوشت: آسمان دلش گرفته، بغضش گاهی می‌شکند، گاهی نمه بارانی می‌زند اما این قطره‌های کم‌جان درمان‌سوزی که به جان تهران افتاده نیست. هوا ابری است و گویی آسمان پایین آمده، باد کمتر می‌وزد و بوی دود و سوختگی بیشتر از قبل در نزدیکی محل حادثه احساس می‌شود. در ادامه این گزارش آمده است: موتورسوارها می‌تازند. بحران کمرنگ شده. اما دل آتش‌نشان‌ها هنوز آرام نگرفته. آبی که بر تن آتش می‌ریزند، نه آتش پلاسکو را فرو می‌نشاند و نه آتش دل خودشان را. می‌جنگند با غول آهنی مچاله شده. نگران دوستان‌شان‌اند. سخت‌ترین ماموریت‌شان را تجربه می‌کنند. این روزنامه همچنین در ستون نگاه با قلم ساسان آقایی روزنامه‌نگار، عنوان «ساعت صفر بمب تهران» را منعکس کرد و نوشت: یک پیام بسیار قدرتمند اما پرهزینه و تلخ بود؛ معجزه هرگز رخ نمی‌دهد! پلاسکو که آتش گرفت به این معجزه امید بستیم که به خیر بگذرد اما در جنگ 50 سال نادیده گرفتن اصول ایمنی با تجهیزات بدوی آتش‌نشانان، معجزه‌ای در کار نبود و پلاسکو، مهیب و هولناک، آوار شد.در ادامه می خوانیم: پس از آوار امید بستیم که معجزه‌ای آن‌ همه جان‌های دست از تن شسته‌ی قهرمان را از زیر تُن‌ها آوار مرگ‌بار زنده بیرون آورد اما در نبرد نابرابر سقف کوتاه مدیریت بحران و تجهیزات ناکافی و بلبشوی عمومی با کوه بلند مرگ، معجزه‌ای به دادمان نرسید، جان‌های منتظر، جان سپردند. روزنامه «مردم سالاری» در یادداشتی به قلم امین کریم‌الدینی با عنوان «نقصان برنامه‌های شهری چگونه پلاسکو را به آتش کشید؟» نوشت: آیا باید همه آتش ساختمان پلاسکو تنها به پای شهرداری، شهردار قالیباف و یا تنها یک نهاد یا دستگاه و سازمان نوشته شود؟ فاصله گرفتن از تحلیل‌های مبتنی بر آسیب‌شناسی برنامه و سیاستگذاری و پرداختن به تحلیل‌های شخص محورانه و گاه سیاسی یکی از مهمترین آسیب‌های گزارش نویسی و تحلیل وقایعی از این دست است. در ادامه این یادداشت آمده است: همه ما به این موضوع فکر کرده ایم که اگر به جای آتش در پلاسکو، زلزله‌ای ضعیف در تهران رخ دهد، در بافت فرسوده تهران هزاران خانه و خانواده فرومی‌ریزد و ده‌ها میلیون ایرانی در سراسر کشور عزادار می‌شوند؛ اما چرا فقط همه می‌دانیم و می‌فهمیم و هیچ کاری انجام نمی‌دهیم؟اینکه شهردار در صحنه آتش سوزی حضور داشته باشد؛ اهمیت دارد اما، این که طرح جامع تهران، نتوانسته است تامین ایمنی، سلامت و مقابله با عواملی که مخل این دو نعمت ناشناخته هستند مانند آلودگی هوا، ترافیک، آلودگی صوتی، پارازیتها و امواج مخرب و... را در اولویت برنامه‌های شهر تهران قرار دهد، هرگز مورد توجه قرار نمی‌گیرد و این از نقصان‌های بزرگ اطلاع رسانی و دیده بانی رسانه‌های ماست.روزنامه «شهروند» در یادداشتی با قلم امین مومیوند تحلیلگر مسائل شهری و با عنوان «حادثه پلاسکو؛ تلنگری اساسی»، نوشت: پیام تسلیت‌‌ها از جانب مسئولان سرازیر شده است. در متن اکثر پیام‌‌ها از زحمات مسئولان و کارگزاران که شامل حضور در صحنه و برگزاری جلسات فوق‌العاده می‌شود، تقدیر شده است. با خود که می‌اندیشم، متعجب می‌شوم. با خود تکرار می‌کنم مگر حضور بر سر جنازه‌‌های سوخته آتش‌نشانان جان‌فشان، کار دشواری است؟در ادامه این یادداشت آمده است: آشفته و حیران پیگیر خبرهای مربوط به سرنوشت قربانیان حادثه و خانواده‌های داغدار آنها می‌شوم. خبرهای خوشایندی به گوش نمی‌‌رسد. آنچه بیشتر از هر چیز آزارم می‌‌دهد حضور مسئولان مدیریت شهری به عنوان نهادهای مسئول برای حل مسأله پیش از وقوع فاجعه، اعم از شورای شهر و شهرداری در محل حادثه و عکس گرفتن‌های آنهاست که بلافاصله هم در کانال‌‌های شخصی‌شان منتشر می‌‌شود که یعنی، بله مردم، ما ناظران و نمایندگان شما در کلانشهر تهران، از ابتدایی‌ترین ساعات خود را به محل حادثه رسانده‌ایم. ** مسوولیت پذیری و انجام متعهدانه وظیفه؛ شاخصه آتش نشانان آتش نشانی و اطفای حریق مجموعه اقدام هایی است که به منظور رویارویی با آتش به وسیله خاموش کردن، کنترل و هدایت آتش های ناخواسته انجام می گیرد. آتش نشانان در این حرفه با به خطر انداختن خویش، جان حادثه دیدگان را نجات می بخشند. موضوعی که روزنامه های امروز در گزارش ها و یادداشت هایی به آن پرداختند.روزنامه «اطلاعات» در یادداشتی به قلم احمد مسجدجامعی و با عنوان «آتش‌نشانم! تو خیلی انسانی» نوشت: در روزی که قرار بود به مناسبت هفته هوای پاک، تهران‌گردی را به بازدید از فضاهای سبز شهر اختصاص دهیم، موج غم و اندوهی که از حادثه دلخراش و اسفناکِ پلاسکو در میان مردم بود، ما را به سمت بخش‌های کمتردیده‌شده این فاجعه برد. در ادامه این یادداشت آمده است: اگرچه از صبح پنجشنبه، چشم‌های نگران متوجه چهارراه استامبول و ساختمان قدیمی پلاسکو بود، صبح جمعه به ایستگاه مرکزی انتقال خون تهران رفتیم و از دیدن جمعیتی که در صفوف منظم منتظر اهدای خون بودند متعجب شدیم. دو گل سرخ و تکه‌ای کاغذ نظرم را جلب کرد. روی کاغذ نوشته شده بود: «آتش‌نشانم! تو خیلی مَردی». حرکتی فراگیر از عصر پنجشنبه برای ادای احترام به تلاش شبانه‌روزی آتش‌نشانان شروع شده که در جای‌جای شهر آن را می‌بینید. در داخل ایستگاه آتش‌نشانی مرکز هم با خیل جمعیت تلاشگران این عرصه مواجه شدیم. روزنامه «شرق» در گزارشی با قلم مهتاب قلی‌زاده، عنوان «گلایه‌های فرزندان ناخلف» را منتشر کرد و نوشت: همه‌شان می‌ترسند؛ نمی‌خواهند حرف بزنند؛ می‌ترسند اسمی از آن‌ها آورده شود یا حتی نام ایستگاه‌شان گفته شود. پیش‌تر تاوان بدی داده‌اند؛ حالا هم که هم‌کارانشان زیر آوار «پلاسکو» جان داده‌اند، نگرانند؛ نکند که شغل‌شان به‌خطر بیفتد؛ نکند که بالادستی، نام‌شان را بفهمد و حقوق‌شان را کم کند؛ نکند که معیشت‌شان تهدید شود؛ نکند...در ادامه این گزارش آمده است: این مردان قرمز پوش، این‌روزها حال خوشی ندارند. چشم‌ها پف کرده و چهره‌ها گرفته؛ غم از نگاه‌شان می‌بارد و فکرهایشان جای دیگری است. نمی‌دانند غم رفیق بخورند یا آماده باشند برای مأموریت بعدی. نمی‌دانند باید حقایق را بگویند یا سکوت کنند. مشکل‌شان «کیفیت تجهیزات» نیست؛ مشکل‌شان «ساعت‌کاری‌شان» نیست؛ مشکل‌شان «رقم حقوق» هم نیست. مشکل‌شان «سختی کار» است. مردم دسته‌های گل و شمع می‌آورند و از آن‌ها دلجویی می‌کنند. صدای هق‌هق یکی از قرمزپوشان بلند می‌شود.روزنامه «فرهیختگان» در گفت و گویی با یک آتش‌نشان با انتشار عنوان «می‌توانستیم قربانی کمتری بدهیم»، نوشت: پلاسکو چند دقیقه نریخت، سال‌هاست که درحال ریزش بود، چطور می‌شود آتش‌نشانی و شهرداری سال‌ها اخطار کنند به تخلیه آن، ولی اهمیتی داده نشود؟ من در حریق پاساژ پلاسکو هیچ‌کس از همکاران زحمتکش و برادرانم را درسازمان آتش‌نشانی مقصر نمی‌دانم.در ادامه می خوانیم: دراین حریق‌ها باید پرسنل را زودتر تخلیه می‌کردند نیم ساعت قبل، آوارهایی از طبقات فروریخت و همکاران بنده از ایستگاه خودمان خود را به زور به بیرون رساندند. باید وقتی حریق کاملا یک طبقه از ساختمان را در بر می‌گیرد پرسنل را خارج کرد. تجربه قدیمی‌ها این بود که صدای قبل از ریزش آوار را می‌شناختند، اما حالا درکدام دانشگاه این درس را می‌توان داد.این روزنامه همچنین در یادداشتی به قلم ندا اظهری، عنوان «بی‌مزد است و منت» را منتشر کرد و نوشت: هنوز در خیابان‌های اطراف محل آتش‌سوزی پاساژ پلاسکو که رد می‌شوی، بوی آتش و دود همه‌جا را پر کرده است. حتی از صدها متر دورتر هم می‌توان عمق حادثه را درک کرد. در ادامه این یادداشت می خوانیم: در کنار همه این ویرانی‌ها، مساله‌ای که بیشتر از هرچیز دیگری آزاردهنده است، وضعیت نامشخص آتش‌نشان محبوس‌شده زیر تلی از آوار است. این قشر از جامعه به دلیل موقعیت شغلی‌ای که دارند، همواره با خطر دست و پنجه نرم می‌کنند و به نوعی با خطر زندگی می‌کنند؛ از این‌رو، آتش‌نشانی جزء یکی از آسیب‌پذیرترین مشاغل در دنیا محسوب می‌شود که حتی گاهی شدت صدمات وارده می‌تواند به مرگ نیروها ختم شود. حرارت بالا، شعله آتش، استرس‌های جسمی و روحی، میزان مونوکسیدکربن موجود در محیط و خطر سایر مواد سمی در هنگام عملیات ازجمله عواملی است که جان آتش‌نشان‌ها را در معرض خطر قرار می‌دهد.** ازدحام مردم در سوانح؛ نیازمند آموزش همزمان با تخریب ساختمان پلاسکو، شماری از مردم در محل حادثه حاضر شدند که این ازدحام در امدادرسانی و فعالیت‌های انتظامی اخلال ایجاد کرد. موضوعی که روزنامه های امروز در گزارش ها و یادداشت هایی آن را بررسی کردند. روزنامه «آرمان» در یادداشتی با قلم مینا حسن‌زاده، عنوان «چرا در هنگام فاجعه ازدحام می‌کنیم؟» را منتشر کرد و نوشت: ازدحام در جامعه شناسی به معنای تجمع بیش از سه تا پنج نفر در هر متر مربع است که در مراسم‌های مذهبی، در کنسرت‌ها، بازی‌های فوتبال و غیره شاهد آن بوده‌ایم. اما در مواقع آسیب، مانند سیل و زلزله و یا آتش سوزی چرا ازدحام جمعیت شکل می‌گیرد؟ از نگاه روانشناختی مردم وقتی احساس عدم امنیت می‌کنند، نیاز دارند از واقعه باخبر باشند، عدم امنیت، پایه و اساس اضطراب است و فرد مضطرب در مواقع بحرانی تنها با حاضرشدن در محل و مشاهده اتفاق در حال وقوع می‌تواند اضطراب خود را کم، و نه کنترل کند.در ادامه این یادداشت می خوانیم: اما مگر کسی بود که از این واقعه مضطرب نشده باشد. با این میزان اضطراب و مواجهه با آن چه کار باید می‌کردیم؟ در فرهنگ ما، فرهنگ مردمی که جنگ را تجربه کرده‌اند، مردمی که کنار هم بودند و به هم کمک کردند، در کنار هم بودن درونی شده است. در زلزله بم دیدیم که مردم کمک می‌‌کردند، بی‌هیچ چشم‌داشتی و بی‌هیچ خودنمایی. نکته اساسی و مورد توجه اینجاست که مردم را نباید کوبید و تخریب کرد، در واقعه هولناک ساختمان پلاسکو، مردم مضطربی را دیدیم که عدم امنیت داشتند و با پس زمینه اینکه شاید کاری از دستشان بربیاید در محل ازدحام کرده بودند. نمی‌توانیم مردمی را که یاد نگرفته و آموزش ندیده‌اند تخریب کنیم.روزنامه «فرهیختگان» در یادداشتی به قلم سعیده علیپور عنوان «آیا مردم مقصرند؟» را منعکس کرد و آورد: تخریب ساختمان پلاسکو بعد از حادثه آتش‌سوزی پنجشنبه گذشته، علاوه‌بر فوت چند نفر از هموطنان، که باعث تاثر عمومی شد، حاشیه‌هایی هم داشت. بخشی از این حاشیه‌ها که برخی، حتی آن را از تخریب ساختمان پلاسکو هم مهم‌تر دانسته‌اند، تجمع مردم بعد از حادثه و در محل بود که کار را برای امداد‌رسانی مشکل می‌کرد. در ادامه این یادداشت می خوانیم: گرچه بخشی از این جمعیت افرادی بودند که در این مجتمع فعالیت می‌کردند و نگران و پریشان شرایط بودند، اما در این میان کم هم نبودند افرادی که دوربین به دست به دنبال سوژه‌ای برای عکاسی یا فیلمبرداری با موبایل می‌گشتند و حتی برخی در این راه از جان‌گذشتگی هم به خرج می‌دادند و از خبرنگاران و عکاسان رسانه‌های رسمی برای رسیدن به سوژه عکس متهورتر بودند.پیش از این نیز بارها در حوادثی مثل تصادفات رانندگی یا وقایعی مشابه‌، تجمع مردم برای نظاره‌گری یا عکسبرداری، کار را برای امدادرسانی یا فعالیت‌های انتظامی مشکل کرده بود. اما حادثه اخیر در ابعادی بزرگ نشان داد که باید در این خصوص کاری کرد. در حالی که خیلی از افراد جامعه در مدرسه یا رسانه‌های عمومی یاد نگرفته‌اند که در مواقع بحران چگونه باید رفتار کنند، آیا می‌توان مردم را در این موضوع مقصر دانست؟روزنامه «شهروند» در یادداشتی به قلم مهدی افروزمنش روزنامه نگار، عنوان «در دفاع از مردم‏» را منعکس کرد و نوشت: وقتی پلاسکو فرو ریخت و عده‌ای از نقاط مختلف شهر خود را به محل حادثه رساندند، با قرارگرفتن در کنار کارکنان تخلیه‌شده ساختمان و جمعیت اطراف پلاسکو جمعیت بزرگی را تشکیل دادند که به گفته منتقدان مانع امدادرسانی بوده است. در ادامه این یادداشت آمده است: این موضوع هجمه‌ای از سوی مردم علیه مردم با موضوع بی‌فرهنگی ایرانیان به راه انداخت که رفته‌رفته اظهارنظرهای مختلف مسئولان نیز به آن دامن زد. اما آیا واقعا ما مردمان بی‌فرهنگی هستیم، آیا آن جمعیت حاضر در اطراف ساختمان در حال سوختن شهروندان بی‌فرهنگی بودند یا آنها جمعیت تشنه و کنجکاوی بودند که فرهنگ چگونگی مواجه‌شدن با بحران را آموزش ندیده بودند؟ به نظر که بیشتر از آن توده کنجکاو و شکل‌پذیر که تشنه هیجان و حتی نگران سرنوشت خود یا خانواده‌شان باید مجموعه‌ای از عوامل دارای نقش و مسئولیت دولتی و عمومی و انتظامی را مقصر آن حضور دانست. آن جمعیت تماشاچی بروز عینی نخستین تبعات فاجعه یا بحران در سطح بزرگ یعنی کنجکاو بودند. *گروه اطلاع رسانیخبرنگار: مهسا شریفی**انتشار دهنده: شهربانو جمعهپژوهشم**2059**9131*ایرنا مقاله کانالی برای انعکاس مقاله های اندیشکده ها – پژوهشکده ها - دانشکده ها - مراکز تحقیقاتی و رسانه های ایران وجهان*IRNAARTICLE@



03/11/1395





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن