تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817480646




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بخشش، آخرین درس پدر به نوزاد +عکس


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: مرد 35 ساله وقتی خبر پدر شدنش را شنید، نمی‌دانست فقط 22 روز طعم پدر بودن را خواهد چشید و در جریان یک تصادف چهره در نقاب خاک خواهد کشید. اعضای بدن پدر جوان زندگی بخش چند بیمار شد.



به گزارش جام‌جم، مصطفی اسدی‌کرم 35 ساله کارمند و حسابدار شرکتی بود. او بعد از 9 ماه چشم‌انتظاری، صاحب پسری به نام متین شد. فقط 22 روز بود که طعم پدرش شدن را چشیده بود. دنیای او و همسر جوانش شده بود متین. زمانی که شب از شرکت به خانه بازمی‌گشت، ساعت‌ها کنار پسرش می‌نشست و غرق بوسه‌اش می‌کرد. او هنوز قد کشیدن متین را ندیده بود. بابا گفتن او را نشنیده بود. حسرت خندیدن و راه رفتن پسر کوچولویش به دلش ماند. صبح شنبه بودکه مصطفی یک دل سیر پسرش را نگاهش کرد و پس از خداحافظی از همسرش، به سمت شرکت به راه افتاد. غروب همان روز و پس از پایان کار و جمع کردن وسایلش، کیف پولش را باز کرد و با دیدن عکس متین، لبخندی زد و آن را دوباره بست. سوار سرویس شد و به سمت خانه‌اش در یکی از محله‌های شهر فردیس به راه افتاد. ساعت 8 شب بود که از سرویس پیاده شد و به سمت خانه‌اش حرکت کرد. در همین موقع راننده پژوآردی که بسرعت در حرکت بود و انگار کسی را نمی‌دید، با او تصادف کرد و متواری شد. صدای مهیب تصادف سکوت محله را شکست. مردم سراسیمه به سمت او آمدند. مرد جوان غرق در خون کف خیابان افتاده بود. مردی با اورژانس تماس گرفت و با آمدن آمبولانس، مرد مصدوم به بیمارستان مدنی کرج منتقل شد. او در حال انتقال به اتاق عمل بیمارستان بود که زنگ تلفن همراهش به صدا درآمد. زمانی که پرستار گوشی را پاسخ داد، زن جوانی سراغ شوهرش را می‌گرفت. پرستار به او گفت که شوهرش تصادف کرده است. زن جوان با شنیدن این جمله دنیا بر سرش آوار شد. پسرش را بغل کرد و با خانواده همسرش تماس گرفت و همراه آنها راهی بیمارستان شد. شوهرش روی تخت بیمارستان آرام خوابیده بود و پزشکان در تلاش برای نجاتش بودند تا این که دو روز پیش پزشکان اعلام کردند او مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت وی به زندگی نیست. این خانواده تصمیم مهم زندگی خود را گرفتند و اجازه دادند اعضای بدن او به بیماران اهدا و نویدبخش زندگی بیمارانی شود که سال‌هاست با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردند. پیکر این پدر فداکار به بیمارستان سینای تهران منتقل و قلب، دو کلیه، کبد و بافت‌های نسوج بدن او به بیماران پیوند زده شد. هرچند مصطفی همسر و پسر 22 روزه‌اش را تنها گذاشت، اما فداکاری او تا ابد در یاد و قلب پسر کوچولویش می‌ماند و به پدر قهرمانش افتخار می‌کند.

برادر مصطفی می‌گوید: من و برادرم با هم همکار بودیم. تا همین سه ماه پیش که در یک محله زندگی می‌کردیم، با هم به شرکت می‌رفتیم و بازمی‌گشتیم. برادرم تازه پدر شده و پسرش متین فقط 22 روز از بهار زندگی‌اش گذشته بود که تقدیر این گونه رقم خورد. من 12 سال پیش کارت اهدای عضو گرفتم و حتی وصیت کردم در صورت مرگ مغزی، اعضای بدنم را به بیماران اهدا کنند. وی افزود: اما تقدیر طور دیگری رقم خورد و انگار قسمت این بود که برادرم اهداکننده مهربانی باشد. زمانی که پزشکان گفتند برادرم مرگ مغزی شده و دیگر امیدی به بازگشت او به زندگی نیست، چند روزی سکوت کردم. نمی‌توانستم در این مورد چیزی بگویم. سرانجام ماجرا را بازگو کردم و خانواده‌ام و نیز همسرش تصمیم گرفتند اعضای بدن او را به بیماران اهدا کنند. دیروز پیکر مصطفی تشییع و در قطعه نام‌آوران بهشت سکینه کرج به خاک سپرده شد.




چهارشنبه 6 بهمن 1395 ساعت 09:05





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن