واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: چرا حاشیهسازی برای دیپلماسی؟ تهران- ایرنا- برای کشف اخبار ایران و جهان از لابهلای آنچه از رسانه رسمی گفته و اعلام و گاه ادعا میشود، هر روز بیننده و شنونده اخبار ساعت دو سیما هستم.
روزنامه شرق در یادداشتی در شماره چهارشنبه به قلم فریدون مجلسی- تحلیلگر روابط بینالملل، نوشته است: نگارنده که تا حدی حکم ناظر بیطرف را دارم، درست متوجه نیستم که در اینجا دولت؛ یعنی حامیان اعتدالگرایی، اصلاحطلبی و عقلانیت که با نشاندادن کلید و مفتاحِ رفع تنگناها، با اکثریت مطلق آرای مردم برای جبران کاستیها و خروج از تحریمهای جهانی و حسابوکتابدادن به بودجه و دخلوخرج ملی و خروج از دام و اسارت تحریم ویرانگر و انواع مسائل مدیریتی و آموزشی و بهداشتی و زیستمحیطی انتخاب شده است، اصل است یا مخالفانش که با ١٠ درصد آرا، خواهان تداوم همان تحریمها و تنشهای داخلی و بینالمللی هستند؟ یعنی گروه دوم که مهارهای گوناگون و توانمندیهای بسیاری را برای نشاندادن اقتدار خود و تضعیف و فلجکردن دولت در اختیار دارند، اصل هستند یا دولت که فاقد آنگونه ابزارهاست؟ چند روز پیش اتفاقا از شبکه دو برنامه آبیاری قطرهای در سیستانوبلوچستان و در داخل سالن سرپوشیده گویا در بوشهر یا جای دیگری در جنوب از کشت انبه و تمر هندی و موز گرفته تا صیفی و محصولات دیگر گلخانهای دیدم که مستند، باورکردنی و امیدوارکننده بود. ایکاش اینگونه برنامههای آموزنده که در جهات منافع ملی و آموزش عملکرد مثبت و درست است بیشتر میشد که بهجای ایجاد نگرانی از بحران ویرانی و ترس و واهمه، نشان میداد کشور چه امکانات گستردهای در اختیار دارد. فقط موضوع کشاورزی گلخانهای نیست. صنایع و معادن و هزاران فعالیت دیگر باید ضمن اخبار واقعی و برنامههای سرگرمکننده و جالب نشان و حتی آموزش داده شوند. منظورم این است که سرانجام باید روزی سیما و دیگر تریبونها به کار اصلی خودشان بپردازند. چندی پیش از یکی از سیماهای خارج از کشور برنامه مفصلی درباره پیتزا دیدم که برای هر یک از مواد به کار رفته، مانند زیتون و روغن زیتون، خمیر نان، پنیر پیتزا و گوشت و سوسیس و فلفل دلمهای هرکدام را از قدم اول خط تولید؛ یعنی از کشتزار گندم تا درختستان زیتون و پرورش گاو و کشت فلفل دلمه نشان میداد تا چیدن محصول و کنسروکردن زیتون یا روغنگیری و بستهبندی گوشت و تهیه سوسیس و آردکردن گندم و دوشیدن گاو و تولید پنیر، تا آنجا که همه اینها روی میز کارگاه پیتزا جمع و به چند نوع پیتزای خام تبدیل و به تنور سپرده میشود. در همان زمان سری به سیمای داخلی زدم. یک کانال از مقدمات یا تدارک استیضاح وزیر خارجه حرف میزد که در مذاکرات برجام با دشمن مذاکره کرده است! بعد هم با دشمنان قرارداد بسته که از غنیسازی ما بکاهد و ما را به روز سیاه بنشاند و تحریمها را هم بردارند و باز هم ما را به خاک سیاه بنشانند! و به این میگوید برد- برد؛ یعنی از هر دو طرف به معنی نشستن به خاک سیاه است! به کانال دیگر داخلی میروی، سخنان فلان فرد را پخش میکند که به ناورزیدگی وزیر خارجه ایراد میگیرد که نه منافع ملی میداند چیست و نه دیپلماسی بلد است که تودهنی بزند به آنهایی که به ما میگویند بالای چشمتان ابروست. دیدم عجبا، ما ناراحت شده بودیم که چرا یکی از مذاکرهکنندگان در واکنشی، قلمی پرت کرده بود و اینها تقریبا میگویندچرا آن را توی سر جان کری نزده بود! اصولا احساس میکنم این روزها کلا همه دارندگان تریبونهای گوناگون؛ دیپلمات شدهاند الا ظریف و همکارانش که با سادگی گول خورده و مملکت را تسلیم دشمن کردهاند. گویی برای خودمان تحریم بودیم و پولهای نفت ١٥٠دلاری را هرطور دلمان میخواست توزیع میکردیم و با یارانه دهان مدعیان را هم میبستیم و رأی جمع میکردیم. در آخرین مرحله با توسعه تحریمهای کاغذپارهای که فروش نفت را هم تقریبا تعطیل کرد، پس از روبیدن خزانه کارها را تروتمیز از صفر و زیر آن، یعنی با چند دههزار میلیارد بدهکاری، به دولت صاحب کلید تحویل دادیم تا ببینیم این دولت هنرش را چگونه نشان میدهد تا قدر ما را بدانند و واقعا هم چه هنری نشان داد! رفتند و با همدیگر، یعنی با دشمن، قدم زدند و تلفنی حرف زدند و نشستند و گفتند و برخاستند، امضا دادند و امضا گرفتند و اسمش شد برجام! برخی که در مجلس هم حضور دارند میگویند وظیفه شما این بود که غنیسازی و فراتر از آن را بهشدت ادامه میدادید و کاری میکردید که تحریمها هم برداشته میشد. اکنون نیز هرگاه دولت میخواهد دادوستدی کند و هواپیمایی بخرد و پولش را حساب کند، میگویند تجارت و دادوستد با دشمن باید ممنوع باشد و اجناس وارداتی را پس بفرستند. یا برنامه بحرانسازی جور میشود که رشتهها را پنبه میکند. شهرداری برای خودش دیپلماسی هنرمندانه و بیلبوردی در سطح شهر دارد که پنجههای خونین اوباما را از زیر میز و لبخند او را از روی میز نشان میدهد. برخی با ظواهر گوناگون روزانه دیپلماسی یاد دولت میدهند. جمعبندی تخریبگران داخلی همسو با اپوزیسیون خارجی که گاهی الهامگرفته از ژنریک دستراستی خارجی است این است که برجام بد است و باید باطل شود، تحریم خوب است و باید تولید شود، صلح و اعتدال همان ضعف و ترس است، جنگ و ستیز دائم و... خوب و دلیری است. اینکه هم سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم بد است و اینکه فقط سانتریفیوژها بچرخد و مردم، تحریم را تحمل کنند خوب است. کشورهای دیگر میکوشند از وجود مهاجران خود بهعنوان پایگاههای بازرگانی و منابع مالی استفاده کنند و بهره ببرند و اکنون یکی از خودشانیهای آن کاغذپاره فرمایش کرده است که ایرانیان دوتابعیتی باید محکوم و اموالشان هم حراج شود و بعدش چه؟ در مدت یک سال اموالشان را از ایران ببرند یا مصادره شود؟ آیا بهنفع مملکت است؟ حرف هم بزنی میگویند لابد خودش هم دوپاسپورتی است. شما میتوانید به دوملیتیها شغل ندهید، اما بدون قانون و حکم نمیتوانید ایرانی را از ایران برانید. اما به کدام قانون استناد میکنید؟ قانون برای کسانی که ترک تابعیت کنند محدودیتهایی قائل شده است. تا کسی ترک تابعیت نکند، ایرانی است، اما در ایران تابعیت دوم او قابلقبول و استناد نیست! گروه دیپلماتیک ایران در دورهای طبق معیارهای ملی و جهانی به وظیفه ملی خود برای دستیابی به منافع آسیبدیده ملی عمل کردهاند، بگذارید به چند قدم اصلاحی دیگر ایرانهراسی و زیانهای ناشی از آن را خنثی کنند و به ثبات و آرامش در کشور که تنها شرط تحقق توسعه اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است و به برقراری صلح در منطقه و به نشاندادن چهره متین و منطقی و همکاری و سازگاری با ملل منطقه کمک کنند، نهاینکه با قدرناشناسی و تخریب هماهنگ با تندروترین شیوههای اپوزیسیونی در راهشان سنگاندازی و آنان را دلسرد کنند.*منبع: روزنامه شرق،1395،10،29**گروه اطلاع رسانی**1893**2002**انتشاردهنده: فاطمه قنادقرصی
29/10/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 9]