واضح آرشیو وب فارسی:الف: آواربرداری برج های دوقلو نیویورک چقدر طول کشید؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۵۴
فروپاشی پلاسکو، علاوه براینکه شوکی بود به بسیاری از ما، مردم، و بسیاری از دست اندر کاران، و جان حداقل ۲۰ آتش نشان فداکار و احتمالا افراد بیشتری از نگهبانان و صاحبان و کارکنان این واحد تجاری را گرفت، ولی همچنین میتواند کارگاه آموزشی باشد برای همه مسئولان و دست اندر کاران و ما مردم اگر، هشیار باشیم. اگر بخواهیم این درس ها را از ابتدا به انتها ارزیابی کنیم باید به موارد زیر اشاره کنیم: ۱- ابتدا در مورد فوریترین مساله یعنی آوار برداری وبرگشت سایت و منطقه به شرائط عادی اصولا مشکلی اساسی که ما در کشور داریم، این است که خود را تافته جدا بافته میدانیم، و یک اعتماد به نفس بسیار بالائی داریم که می تواند خیلی خوب باشد، ولی اگر مطابق واقعیت نباشد، می شود غرور بیجا! مثلأ همین مورد آوار برداری پلاسکو، همه میگویند چند روزه مساله باید جمع شود. دوستان، مگر این یک ساختمان دو طبقه بوده که چند روز بشود جمع کرد؟! اصولا ما در ایران در تاریخ معاصر خود حتی در زلزلهها و جنگ تحمیلی سابقه نداریم که یک برج ۱۷ طبقه با انبوهی از مواد اشتعال زا چنین فرو بپاشد، و طبیعی است که آتش نشانان و نیروهای امدادی ما تجربه چنین موردی را نداشته باشند. حتی در دنیا هم چنین تجربه یی بسیار معدود است. نزدیکترین مورد به این همان برج دو قلو بود که فقط ۲ سال طول کشید که اوار برداری شد، و دو ماه اول فقط میسوخت(آتش نهفته با ایجاد ۶۰۰ درجه گرما). فوری برخی از روی احساس خواهند گفت ما از آمریکاییها قویتر هستیم و خواهید دید به هفته نمیرسه، همه چیز حل است! دوستان، این ساختمان مانند آن برج ۱۱۰ طبقه، تجاری بوده، و حداقل چند صد گاو صندوق در آن بوده و زندگی بسیاری در زیر آن. در نیو یورک چه کردند؟! آنها کلیه آوار را به یک فضای مخصوص انتقال دادند و تا ۵ سال وسایل، اموال و بقایای قربانیان را با صبر و علمی، باز یافت کردند. به هر حال اگر در آمریکا برج ۱۱۰ طبقه، ۲ سال طول کشید آوار برداری بشود، این برج پلاسکو ۱۷ طبقه، اگر در دو ماه آوار بردای بشود و شرائط منطقه به طبیعی برگردد، کار بزرگی صورت گرفته. ۲- درس دیگری که ما از این فاجعه باید بگیریم، عدم توجه همه ما و مدیران کشور، به هشدارهایی است که افراد با تجربه و عالم و اساتید فنّ در همه موارد می دهند، ولی نوعا همیشه با بی توجهی مواجه میشیم و به قول معروف تا به سرما نیاید حاضر به قبول واقعیت نیستیم. چه اندازه گفته می شود، که وضعیت ایمنی و رعایت استانداردهای ایمنی ما از مسائل ایمنی ساختمان ها تا برجها تا رانندگی تا کارخانجات، تا ایمن کردن نیروی کار، خطرات زلزله، خطرات فرو نشست زمین در دشت های ایران، خطرات و فاجعه بسیار بزرگ آب، محیط زیست، آلودگی، صنایع قاضی غیر استاندارد، سونامی سرطان و... بحرانی است، ولی به این خاطر که به قول خودمان به دشمن گرا ندهیم و یا بدبینی ایجاد نکنید و.... مورد توجه قرار نمیگیرد. همین بازار کویتیهای در شمال پلاسکو به عنوان یک نمونه کوچک از خرواری از این موارد را در نظر بگیرید. یک مجتمع قدیمی ۵ طبقه، که صاحبان آن در چند سال گذشته با گرفتن مجوز تراکم از شهرداری تا ۸ طبقه برا روی آن ساختند که آنهم اغلب تبدیل به تولیدی و در واقع کارخانه شده است! آن شهرداری و سیاستمداری که در دهه ۷۰، پایه تخریب و غیر زیست کردن معماری تهران و بعدا شهرستان و حتی روستاها و شهرهای کوچک را با آزاد کردن فروش قوانین ملی شهرسازی و تراکم، گذاشتند، مسئولند و متاسفانه برخی از مردم و حتی کارشناسان، آنها را با امیرکبیر و قهرمان ملی مقایسه می کنند. تا بحث علمی در مورد فاجعه تصمیم اشتباه فروش تراکم و یا برجام یا خرید هواپیما یا اشتباه استراتژیک دولت قبل در تحریک دنیا با گفتار غیر دیپلماتیک و... در میگیرد، طرفداران دو دولت و مسئولان و مدیران دو دولت، برا طرف مقابل آوار می شوند که ما بهتریم و شما بهتر نبودید! انگار شاخص مدیریت در دنیا فقط آقای جلیلی یا آقای ظریف هستند، و هر کس به یکی از این عزیزان، انتقاد کند، طرف دیگر مانند آوار برا او وارد میشوند که مگر فلانی بهتر بود و یا آن موقع کجا بودید؟! و یا شما بروید هوپیما کهنه شوار شوید و یا اینکه دیکته نانوشته غلط ندارد و یا مسائل ایجاب می کرد و اینجوری هر منتقدی را یا به استکبار یا به دولت قبل و کاسب تحریم ارتباط می دهیم. تا این هستیم، هیچ امیدی به بهبود نباید داشت. مثلأ همین آقای ظریف، و تیم سیاست خارجه ایران، باز دارند یک اشتباه استراتژیک دیگر می کنند. پشت سر هم و با تاکید فراوان و قاطعانه، میگویند برجام تمام شده و هرگز قابل مذاکره نیست! این یعنی اینکه عملا ایران را دارند در آینده خلع سلاح و در بن بست قرار می دهند. این یعنی آن ها به آن طرف خواهند رفت که جوری رفتار کنند که ایران نیاز پیدا کنه در مورد برجام مذاکره کند، و در آنزمان، آنها قاطعانه مخالفت خواهند کرد و خواهند گفت که مگر همین شما نبودید که می گفتید، هرگز برجام قابل مذاکره نیست؟! پس ما مذاکره یی نداریم. با معذرت آقای ظریف، هر شغلی میتوانست داشته باشد، جز دیپلمات و مذاکره گر ارشد یک کشور با چالشهای سیاست خارجی مانند ایران.... ولی چه میشود کرد که طرفداران ایشان فوری آوار خواهند شد و خواهند گفت مگر فلانی بهتر بود و یا ایشان زبان انگلیسی بلد است و تحصیلات مرتبط (آنهم به عنوان دانشجو خارجی) دارد! اگر این جور بود، آمریکا چند میلیون وزیر خارجه و دیپلمات در سطح وزیر خارجه ما دارد! خلاصه اگر هشیار باشیم، همین سه مساله، آب، محیط زیست و آلودگی، و قطعی بودن زلزله و بی دفاع بودن تقریبا اکثر شهرهای بزرگ ایران در برابر آن، ما را بر آن خواهد داشت، که عوض درگیری، رقابت، مجادله، مخالفت و... با اکثر کشورهای دنیا، که هیچکدام از مسائل بالا را ندارند، فقط به فکر باز سازی، مقاوم سازی، و حل مساله آب و محیط زیست ۸۰ میلیون ایرانی براییم، که برای حل آن ها، حداقل ۳۰ تا ۴۰ سال زمان نیاز داریم. ولی این هشیاری را هرگز نمیبینیم و همین جأ خواهند فرمود، که شما دارید از فاجعه پلاسکو استفاده سیاسی میکنید ولی هرگز نمی فرمایند که این آسیب شناسی است که باید انجام شود و گفته شود چرا آموزش و مدیریت ما به این صورت است که کّل سیستم در برابر فرو پاشی یک ساختمان، باید چنین شوک زده شوند؟! هرگز نمی پرسیم که چرا وزیر خارجه ما باید بگوید مساله هست یی سه ماه یا ششماه تمام می شود و یا همه تحریم ها در یک روز حل می شود؟! چرا گفته نمیشود که مخالفت با خرید هواپیما برای شرکت دولتی بسیار مقروض هما، که چند هزار نیروی مازاد دارد و هیچ دانش ورزی برای رقابت با شرکتهای دنیا ندارد و هیچ برنامه مدونی برای باز سازی آن وجود ندارد، مخالفت با خرید هواپیما نو برای ملت نیست بلکه مخالفت با همان راهی است، که فروشنده تراکم و قانون ملی شهرسازی را معادل امیر کبیر بدانیم و آن اشتباه را بعد از ۳۰ سال در خرید هواپیما یا برجام یا مواجه با گرگهایی همچون ترامپ تکرار کنیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]