واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: شهر و روستا فرقی نمیکند؛ ارتش ریزگردها علیه زندگی شورش کرده و مقابله با این تهدید به تلاش تمام دستگاههای مسئول نیاز دارد. در این میان نمیتوان از نقش بومیان منطقه غافل شد، افرادی که کانونهای بحرانی ریزگردها را مثل کف دستشان میشناسند و اگر بهدرستی برای مهار این مشکل آموزش ببینند و به کار گرفته شوند، نقش چشمگیری در پیشرفت پروژههای بیابانزدایی دارند؛ اتفاقی که سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری نیز به آن توجه ویژه نشان میدهد و به همین دلیل، سعی در مشارکت جوامع محلی برای کاهش تهدید ریزگردها دارد، اما این مشارکت باید به شکلی دنبال شود که رفع نیاز جوامع محلی در اولویت قرار گیرد و مانند کارگران روز مزد، با آنها برخورد نشود.
تا چشم کار میکند، بیابان است. کافی است باد به آرامی شروع به وزیدن کند. آن وقت است که ریزگردها به آسمان بلند میشوند و سوار بر بال باد، کیلومترها سفر میکنند؛ به شهرهای کوچک و بزرگ میروند تا زندگی را به کام شهروندان تلخ کنند. اینجا منطقه ابوهاون شهرستان باوی در استان خوزستان است؛ جایی که تغییر اقلیم، خشکسالی و ندانمکاری برخی مسئولان، دست به دست هم داده و از زمینهای آن، کانونهای بحرانی ریزگرد به عمل آورده است. به همین دلیل، سازمان جنگلها به تکاپو افتاده که با نهالکاری و مالچپاشی راه ریزگردها را سد کند، اما سازمان جنگلها تنها نیست. عدهای از بومیان منطقه نیز پاشنههایشان را ور کشیدهاند تا شانه به شانه مسئولان برای مهار ریزگردها و برگشت زندگی به سرزمینشان تلاش کنند؛ تلاشی که به نفع همه تمام میشود، چراکه سفر ریزگردها به روستاهای همجوار یا استانهای همسایه با خوزستان محدود نمیشود. آنها تا جایی که باد توان رفتن داشته باشد، سفر میکنند. بنابراین باید به تلاش جوامع محلی در مهار مشکل ریزگردها بیش از این بها داد و شرایط را برای فعالیت آنها به گونهای هموار کرد که بومیان منطقه دلسرد نشوند و به تلاش خود برای بیابانزدایی ادامه دهند. ریزگرد در چشم زندگی روستای ابوهاون یکی از روستاهای منطقه است که ریزگردها امان ساکنانش را بریده و کار را به جایی رسانده که ساکنان را برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خیلیها کوچ کردهاند و آنهایی که ماندهاند، در فکر رفتن، روزها را به شب گره میزنند. ابوحمید یکی از ساکنان این روستاست که تا مدتی پیش کشاورزی میکرد و از این راه روزگار میگذراند، اما حالا از مزرعهاش نام و نشانی باقی نمانده. آن طور که او تعریف میکند، قهر طبیعت دامن او و دیگر روستاییان را گرفته است. مرد روستایی میگوید، خشکسالی باعث افزایش گرد و غبار منطقه میشود و شنهای روان هر روز بیشتر از گذشته به سمت روستاها پیشروی میکنند. مزرعه ابوحمید مدتهاست، زیر توفان ریزگردها و پیش روی شنهای روان مدفون شده. به همین دلیل او میگوید، فکر کشاورزی را از سرش بیرون کرده است. رنج زندگی روستاییان که نزدیک کانونهای بحرانی گرد و غبار هستند قابل توصیف نیست. آنها برای تامین نیازهای اولیه زندگیشان نیز با مشکل روبهرو هستند. یکی دیگر از روستاییان منطقه میگوید، شنهای روان حتی چاههای آب آنها را بینصیب نگذاشته. آن طور که او میگوید، بیشتر چاههای روستا از شن پر شده است. به همین خاطر آنها به آب نیز دسترسی راحت ندارند. درختکاری برای برگشت زندگی حل مشکلات روستاییانی مانند ابوحمید در گرو بیابانزدایی است و این کار به سرانجام نمیرسد، مگر اینکه مسئولان توجه ویژه به این مساله کنند. مدتی است در اطراف منطقه ابوهاون، سازمان جنگلها، منابع طبیعی و آبخیزداری در تلاش است با نهالکاری و مالچپاشی ریزگردها را مهار کند. از دور اگر به مناطقی که در آنها نهالکاری شده، توجه کنید، لکههای سبز به چشم میخورند؛ لکههایی که از بازگشت زندگی و مهار بیابان خبر میدهند. این لکههای سبز، نهالهایی هستند که روستاییان منطقه به کمک سازمان جنگلها در دل بیابان کاشتهاند تا سدی باشند پیشروی شنهای روان و طغیان ریزگردها. کهور پاکستانی، اکالیپتوس و کنار، برخی گونههایی است که در این منطقه کاشته شده، اما کاشت آنها و نگهداریشان کار آسانی نیست و اگر همت بالای بومیان منطقه نبود، نهالها هیچ وقت جان نمیگرفتند تا در برابر بیابان قدعلم کنند. روستاییان با زحمت بسیار درختان را میکارند، اما پس از کاشت نهال باید خیلی مراقب باشند تا تلاششان ثمر بدهد، زیرا اگر مراقبتها ادامه پیدا نکند یا در روند آبیاری غفلتی اتفاق بیفتد، نهالها فرصت قد کشیدن پیدا نمیکنند. یکی از سختیهایی که روستاییان منطقه با آن روبهرو هستند آبیاری نهالهاست، چراکه نزدیکترین منبع آب، حدود پنج کیلومتر با آنها فاصله دارد و برای انتقال آب باید از تانکرهای حمل آب استفاده کنند. روستاییان با جان و دل برای بیابانزدایی تلاش میکنند، اما مسالهای که مسئولان باید به آن توجه داشته باشند، شرایط پرداخت دستمزد به آنهاست، چراکه این روزها پیمانکارانی که با سازمان جنگلها برای کاشت نهال قرار داد میبندند، به روستاییانی که در پروژهها همکاری میکنند، براساس قانون وزارت کار دستمزد پرداخت میکنند، اما این روند را نمیتوان مشارکت دانست، زیرا اشتراک زمانی معنا پیدا میکند که بومیان منطقه در تمام سود حاصل از پروژه سهیم شوند. با روند کنونی پس از کاشت درختان، انگیزهای برای حفظ جنگلهای دستکاشت نخواهند داشت. مالچپاشی علیه بیابان نهالکاری، بذرکاری، مدیریت اراضی کشاورزی و چرا، برخی راهکارهای مقابله با بیابانزایی هستند، اما در این میان، کارشناسان از مالچپاشی به عنوان آخرین درمان و راهکار یاد میکنند؛ شیوهای که این روزها برای کنترل تپههای ماسهای از آن بهره گرفته میشود. مالچپاشی، راهکار بیعیبی برای کنترل بیابانزایی نیست و باید گفت، این روش آثار نامناسبی بر محیط زیست میگذارد. برخی کارشناسان، از طرحهای جایگزین مانند ریگپاشی نام میبرند، اما تا زمانی که چنین راهکارهایی به نتیجه نرسیدهاند، نمیتوان از مالچپاشی برای کنترل کانونهای بحرانی ریزگردها استفاده نکرد، چراکه بیابانزایی تهدیدی جدی است و اگر مقابله با آن جدی گرفته نشود، میتواند امنیت ملی هر سرزمینی را به خطر بیندازد. پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری، امور مراتع و بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور با اشاره به اینکه مالچ نفتی تبعاتی دارد، میگوید تلاش آنها در سازمان جنگلها برای شناسایی مالچی مناسب که تبعات کمتری داشته باشد، ادامه دارد. تاکنون حدود 16 مالچ مختلف در مناطق بیابانی کشور آزمایش شده و کارشناسان در تلاشند، مالچ مناسب تولید کنند. او درباره پیشنهاد برخی کارشناسان درباره ریگ پاشی به جای مالچپاشی میگوید: وسعت اراضی و کانونهای بحرانی زیاد است. به همین دلیل، نمیتوان ریگ لازم برای این مناطق را تهیه کرد. علاوه بر این اگر از مناطق دیگر ریگ برداشت کنیم، این مساله تخریب زیستمحیطی در پی خواهد داشت. آن طور که او میگوید، هر هکتار مالچپاشی حدود 10 میلیون تومان هزینه دارد،اما چیدن ریگ در کانونهای گرد و غبار، کاری دشوارتر است و هزینههای بیشتری دارد. براساس آخرین خبرها در بودجه سال آینده حدود 200 میلیارد تومان اعتبار برای خرید مالچ نفتی در نظر گرفته شده و این در حالی است که هزینه خرید هر لیتر مالچ حدود 800 تومان است و برای عملیات مالچپاشی در هر هکتار، حدود 10 میلیون تومان هزینه میشود. او درباره وسعت اراضی که در کشورمان نیاز به مالچپاشی دارد، میگوید: حدود 7 میلیون هکتار از کانون ریزگردهای کشور نیاز به مالچپاشی دارد و در این میان، حدود دو میلیون هکتار تاکنون تثبیت شده است. بیشتر این مناطق در استانهایی مانند خراسان جنوبی، کرمان، خوزستان و اصفهان و یزد قرار دارند و اولویت سازمان جنگلها نیز کنترل کانونهای بحرانی درجه یک است. تلاش برای بیابانزدایی از سوی مسئولان و جوامع محلی دنبال میشود، اما باید تاکید کرد، همواره پیشگیری بهتر از درمان است. به همین دلیل، دستگاههایی که در این میان نقش دارند، باید به وظیفه خود عمل کرده، با افزایش تعامل بین بخشی شرایطی ایجاد کنند که در آن، مسائلی مانند مدیریت نامناسب منابع آب سبب بیابانزایی نشود. مهدی آیینی جامعه
یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 01:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]