واضح آرشیو وب فارسی:ورزش سه: سکته میکنیم، لذت نمیبریم!(یادداشت)
شنیدن خبر سکته هواداران فوتبال در ورزشگاههای ایران تبدیل به رویهای عادی شده است. اما بدحال شدن سرمربی سپاهان به دلیل فشار بازی از آن اتفاقاتی بود که کمتر نظیر آن مشاهده شده بود.
به گزارش "ورزش سه"، عبداله ویسی در جریان بازی دیروز سپاهان مقابل نفت به دلیل افت فشار ناشی از هیجان بازی، بوسیله آمبولانس به بیمارستان منتقل شد و بیست دقیقه پایانی بازی تیمش را نتوانست از روی نیمکت دنبال کند.
سکته هواداران فوتبالی در استادیوم که در مواردی به فوت آنها منجر شده است، نشان از هیجان غیر سالم و عصبیت نهفته در فوتبال ایران دارد. انگار که ما فراموش کردهایم فوتبال یک تفریح است و وسیلهای برای سرگرمی. در فوتبالی که تماشاگرانش رکیکترین فحاشیها را نثار رقیبان میکنند، سکته هوادار و بدحال شدن مربی در کنار زمین نباید هم عجیب باشد. اگر درک درستی از فوتبال و به طور کلی ورزش حرفهای در جامعه وجود داشت، به خاطر آن نوجوان سیزده چهارده ساله بدترین فحشهای ناموسی را نثار مربی پنجاه شصتساله نمیکرد. این یک وضعیت غیرطبیعی در اخلاق و فرهنگ عمومی جامعه است که پیامد آن مجاز شدن فحاشی به خاطر اشتباه فنی بازیکن و مربی است. در چنین جوی سکته کردن هواداری که فوتبال برایش تبدیل به چیزی ورای سرگرمی شده، طبیعی میشود. همچنین بدحال شدن مربیای که از دقیقه ۳۰ از روی سکوها بر علیه خود شعار میشنود هم باید پیامد بیهوده جدیشدن فوتبال دانسته شود. عصبیت و استرس در ورزشگاهها چه برای هوادار و چه برای مربی، نشان از وضعیتی غیرطبیعی میدهد.
به نظر نمیرسد که فوتبال برای اروپاییها آنقدر جدی باشد که تبدیل به همه زندگیشان شود. فوتبال هم یک تفریح است، همانطور که آخر هفته را میتوانند به مهمانی، رستوران، مسافرت و ... بروند، میتوانند به استادیوم رفته وبازی تیم شهرشان را نگاه کنند. شور و هیجان با هم بودن برای آنها کافیست تا صرف نظر از نتیجه بازی، لذتشان را ببرند. نتیجه هر چه باشد، در همان لحظه و یا در فاصله بحث بین ورزشگاه تا خانه تمام میشود. این در جهان سوم و کشورهای توسعه نیافته است که فوتبال جدیتی به اندازه کل زندگی پیدا میکند. در نیوکمپ هواداران بارسلونا به شادی رونالدو که دروازهشان را باز کرده لبخند میزنند. و یا در برنابئو برای نبوغ مسی و رونالدینهو دست میزنند. مگر رقابتی جدیتر از الکلاسیکو در فوتبال باشگاهی دنیا هست؟ الکلاسیکویی که ریشهاش به جنگ داخلی اسپانیا میرسد و دیگر جنگی بالاتر از آن در فوتبال دنیا نیست. اما همین جنگ فوتبالی باعث نمیشود تا وقتی در دقایق آخر، رونالدو دروازه تیمت را باز کند، فحاشی کنی، بر سر و روی خود بزنی و یا مثل فوتبال ایران که به تازگی مد شده است دچار حمله قلبی شوی! لبخندی برای زیبایی تصویری که دیدهای میزنی و رد میشوی. تعداد تیفوسیها و متعصبها در نیوکمپ و برنابئو به ده درصد کل هواداران دو تیم هم نمیرسد. درست است که در میان آنها هستند کسانی که فوتبال را جدیتر میگیرند اما اکثریت با کسانی است که فوتبال و هواداری از تیمی را برای لذتش می خواهند نه درگیری، فحاشی، تحقیر و ناراحتی. در فرهنگ مدرن، فوتبال نیامده تا جای تعصبات قدیمی را بگیرد. فوتبال یک صنعت سرگرمی است. مردم پول می دهند تا از دیدن جدال بیست و دو بازیکن لذت ببرند. طرفداری از تیمی این لذت را مضاعف نیز میکند. اما قرار نیست که طرفداری رنگ تعصب را بگیرد. شهروند یک جامعه مدرن از تعصبهای ریشهدار در سنت گذشته است و تعصبی را جانشین تعصبی دیگر نمیکند. حتی برزیلیهای عشق فوتبال نیز با باخت هفت گله خود مقابل آلمان در همان استادیوم و قبل از پایان بازی کنار میآیند و در پایان برای آلمانیهای فاتح به احترام برمیخیزند و دست میزنند. باخت در فوتبال، پایان زندگی نیست، مرگ نیست. چرا که بار دیگر بازیای دیگر، جامی دیگر، لیگی دیگر و جدالی دیگر در راه خواهد بود. و آنچه تکرار پذیر است را نباید چندان جدی گرفت. بلکه باید بیشتر و بیشتر از آن لذت برد. نویسنده : حجت شفیعی
11:33 1395/10/30
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ورزش سه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]