واضح آرشیو وب فارسی:الف: نقش مادران در بزهدیدگی و بزهکاری دختران
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۰۹
یک کارشناس ارشد حقوق جزا معتقد است: بزهکاری و بزهدیدگی هرچند میتواند به عوامل بسیار وابسته باشد اما در مرحله نخست این خانواده و مادران هستند که کودک را به مسیر صحیح و ناصحیح هدایت میکنند. به گزارش ایسنا، مسیر زندگی افراد و هنجارپذیری آنان از همان اوایل کودکی آنان شکل میگیرد. مادران نقش مهمی را نسبت به فرزندان دختر خود ایفا میکنند، چرا که دختران همسران و مادران آینده خواهند بود و در تربیت آنان اصل بر آموزش مسائلی است که در حال و آینده به آنها نیازمندند. دختران نسبت به پسران در مقابل خواستههای والدین بالاخص مادران بیشتر فروتنی نشان میدهند و این مسأله از کودکی آنان کاملاً محسوس است. مادر محرم اسرار دختر است و چون بلوغ او زودتر از پسر اتفاق میافتد به ناچار نیاز ضروری به همدلی و صمیمیت با مادر دارد و از نظر محیطی نیز ارتباط دختر با مادر بیشتر از پدر است. سمیرا سادات میرشفیعیان -کارشناس ارشد رشته حقوق جزا و جرمشناسی- در خصوص بررسی زندگی چهار بزهدیده زن ساکن در مناطق ٢١ و ٢٢ تهران که روایت خود را بیان کردهاند در گفتوگو با خبرنگار ایسنا گفت: به طور کلی تاثیر آسیبشناسی روانی مادران بر روی فرزندان را میتوان از طریق روشهای زیر تعیین کرد، انتقال ژنتیکی و ارثی، روابط دوسویه بین مادر و دختر، منطقه سکونت، شرایط اقتصادی و اجتماعی مادران، بیماری روانی مادران، سابقه محکومیت مادران. بر طبق آمار کلی پدران این افراد نسبت به همسران خود سلطهگری نشان داده و آنان را تحت خشونتهای خانگی و جسمی قرار دادهاند و سابقه اعتیاد به مصرف مواد مخدر داشتهاند. این افراد حتی تحت خشونتهای جسمی توسط مادران خود قرار گرفتهاند و... وی افزود: تمامی این موارد شرایط را مستعد آن نموده تا زنان تحت بزهدیدگی و بزهکاری قرار گیرند، بررسیهای انجام شده حاکی از آن است که این دسته از زنان در سنین قبل از بلوغ، افسردگی را تجربه میکنند و رفتارهای نا به هنجار آنان ابتدا از محیط خانه شروع شده و سپس به اجتماع وارد شده است. میرشفیعیان در ادامه با اشاره به این مطلب که اضطراب، ترس از آینده، تجاوز، اعتیاد به تریاک و هروئین از همان سنین کودکی منجر به بروز آسیب های اجتماعی آنان میشود، افزود: اگر زنان در محیط خانواده خود به درستی تربیت نیابند میتوانند خطرناکترین بزهکاران اجتماعی محسوب شوند. سردی، نابه سامانی، فقدان پدر یا بد سرپرست بودن، کثرت اولاد، طلاق والدین، پایبند نبودن به قانون، مشاغل ضداجتماعی مادران در کنار فقدان روحیه اخلاق و تربیت اسلامی از دیگر عوامل بزهکاری و بزهدیدگی زنان است. به گفته وی، دختران از بدو تولد تا زمان ازدواج در کنار مادر و تحت آموزش و تربیت همه جانبه وی قرار دارند، وقتی رفتارهای هیجانی آنان کنترل و مهار نشود، آسیبهای غیرقابل جبران را به دنبال خواهد داشت. وقتی یک زن، یعنی ریشه و اساس بنیان خانواده، خود به بزهکاری متمایل شود از سایر اعضاء خانواده به ویژه دختران نمیتوان انتظار داشت در راه درست و صحیح قدم بگذارند. در صورتی که اگر مرد یک خانواده به بزهکاری روی آورد، دور از ذهن نیست که مادر از خود فداکاری نشان دهد و متعهد به حفظ بقای خانواده مانده و در منسجم بودن آن تلاش نماید. میرشفیعیان گفت: غالب تأثیرات تربیتی از محیط خانوادگی، اجتماعی حاصل میشود. عدم انجام تکالیف مادر نسبت به فرزند خود صدمات جبرانناپذیری را به همراه میآورد. آسیبشناسی روانی مادران بر زنان وی در خصوص انتقال ژنتیکی و ارثی در بزهکاری تصریح کرد: انتقال ژنتیکی به همراه عوامل محیطی سهم به سزایی در بزهکاری افراد دارد. خصوصیات خلقی به همراه عوامل محیطی به ویژه محل سکونت، تشدید مییابد و میتواند سبب بروز جرم باشد. قبل از انعقاد نطفه و تشکیل جنین عوامل ارثی از طریق ژنها مانند بیماری روانی مادران، خُلق پرخاشگر، بزهکار بودن آنان بر جنین تأثیر میگذارد. میرشفیعان با اشاره به روابط دو سویه بین مادر و دختر نیز یادآور شد: جهت دهی به زندگی هر فرزند دختری ابتدا توسط مادر وی صورت میگیرد، به همین دلیل است که وابستگی ذهنی دختران به مادرانشان بیش از سایر افراد است. فریب خوردن کودکان توسط مادران آسانتر است. دخترانی که از مهر و محبت مادری بیبهره هستند یا از فقدان مادر رنج میبرند تحت تعلیمات پدر و سایر اقوام قرار میگیرند در نتیجه درک صحیحی از معنای مادر پیدا نمینمایند. این دانش آموخته جزا و جرمشناسی به منطقه سکونت، شرایط اقتصادی و اجتماعی مادران نیز اشاره کرد و یادآور شد: از عمده دلایل تأثیرگذار در تربیت فرزندان فقر و عدم دسترسی به امکانات رفاهی و زندگی در مناطق فرودست است. ساترلند اعتقاد دارد در محل سکونت، فقر تنها عامل جرمزا نیست، اما در منطقههایی که اشخاص فقیر زیاد باشند، سرقتها نسبتا متداول است و نقاط متروک و کثیف شهر در افزایش جرم موثر است. این مادران به دلیل فقر و عدم دسترسی به امکانات رفاهی و نبود سرپرست خانوار، همسران معتاد و زندانی، فرزندان خود را آلت ارتکاب جرم خود کردهاند. وی به نقش بیماری روانی مادران اشاره کرد و گفت: این دسته از بیماریها توارثی بوده و به فرزندان دختر منتقل میشوند. به ویژه اختلال وسواس فکری، پارانویید سوءظن شدید و اسکیزوفرنی توهمات دیداری و شنیداری که عوامل محیطی آن را تشدید میکند. فرق این بیماران با افراد سالم این است که هرچه به ذهن آنان میرسد به مرحله عمل درمیآورند مانند مبتلا به اسکیزوفرنی که به وی وحی میشود فرزند خود را بکش تا به رسالت برسی. در کلیه بیماران روانی هر عملی به حق است چرا که فاصله بین دنیای حقیقی و واقعی برای آنان قابل لمس نیست. میرشفیعیان در خصوص سابقه محکومیت مادران نیز افزود: زندان به مثابه آموزشگاه جرم است، زنان بعد از خروج از آن به سهولت سایر جرایم را عملی میکنند. زمانی که این مادران در زندان به سر میبرند فرزندان دختر آنان با سایر اقوام و یا در بهزیستی زندگی میکنند، به شکلی که بزهدیدگی و بزهکاری آنان تشدید میشود، در نهایت بعد از خروج مادران از زندان ممکن است فرزندان ارتکاب جرایم را از آنان آموزش ببینند. زندان دارای دو تاثیر مثبت و منفی خواهد بود. مثبت از لحاظ اصلاح پذیری افراد، منفی به دلیل آموزشگاه جرم. وقتی مادران در زندان باشند طرد خانوادگی و اجتماعی هر دو با هم رخ میدهد، این مسأله باعث میشود آسیبپذیری دختران شدت یابد. وی گفت: اولین بزهدیدگی این زنان تجاوز و اعتیاد قبل از سن بلوغ بوده است. علت عمده بزهدیدگی میتواند مجموعهای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باشد اما این مادران در بزهدیدگی دختران خود مؤثرتر از بزهکاری آنان بودهاند. حضور دستگاههای اجرایی با افزایش هزینه ارتکاب جرایم، میتواند تا حدودی بزهدیدگی را کاهش دهد، اما بی بند و باری در خانواده، اختلافات خانوادگی حاد، اعتیاد، تشکیل خانههای فساد، نوع پوشش مادران، ساعات ورود و خروج آنان از منزل و سهلانگاری در تربیت فرزندان، باعث میشود ترس بزهدیدگی زنان همیشه همراه آنان باشد. وی یادآور شد: زنان بزهکار عمدتا دارای خانوادههای از هم گسیخته بوده و خود بارها تجربه شکست در زندگی را داشتهاند. احتمال انحراف افرادی که خانواده آنان پایبند به مسائل اعتقادی نبوده و یکی از اعضای خانواده آنان بزهکار باشند بیشتر است. در نتیجه برای جلوگیری از سطح آسیبهای اجتماعی چنین افرادی میتوان با هشدار لازم از وجود مراکز حمایتی و آموزش مهارتهای لازم به خانواده بالاخص مادران، آموزش مهارتهای زندگی و مسایل جنسی و ارائه خدمات مالی تا حدودی بزهدیدگی و بزهکاری زنان ساکن در این مناطق را کاهش داد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]