واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
قلعهنشینیان همیشگی قدم به بازار نشر گذاشتند
شناسهٔ خبر: 3871002 - چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۰
فرهنگ > کتاب
.jwplayer{ display: inline-block; } رمان «ما همیشه قلعهنشینان» نوشته شرلی جکسن با ترجمه علیرضا مهدیپور توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش خبرنگار مهر، رمان «ما همیشه قلعهنشینان» نوشته شرلی جکسن با ترجمه علیرضا مهدیپور به تازگی توسط نشر چشمه منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب در قالب یکی از عناوین مجموعه «جهان نو» ی این ناشر چاپ شده است. شرلی جکسن را بیشتر به خاطر داستان کوتاهش «قرعه کشی» میشناسند که هنگام چاپش در سال ۱۹۴۸ جنجال به پا کرده و واکنشهای مختلفی را برانگیخت. این نویسنده متولد سال ۱۹۱۶ در سان فرانسیسکوی آمریکا و درگذشته در سال ۱۹۶۵ در ایالت ورمونت این کشور است. نویسندگانی چون نیل گیمن، استفان کینگ، نایجل نیل و ریچارد متسون از جمله نویسندگانی هستند که تحت تاثیر نوشته های او، دست به خلق ادبی زده اند. راهی از میان دیوار، هنگزامان، لانه پرنده، ساعت خورشیدی، شبح هیل هاوس، ما همیشه قلعه نشینان، عنوان رمان های شرلی جکسن هستند. دو کتاب خاطرات «زندگی در میان وحشیان» و «پرورش شیاطین» در کنار مجموعه داستان های «قرعه کشی و داستان های دیگر»، «جادوی شرلی جکسن»، «همراه من بیا» و «فقط یک روز معمولی» از جمله آثار دیگر او هستند. این نویسنده چند کتاب در حوزه ادبیات کودکان هم دارد که به ترتیب سال انتشار عبارت اند از: جادوگران دهکده سلیم، بچه های بد، نُه آرزوی جادویی، سالیِ نام دار. «ما همیشه قلعه نشینان» آخرین رمان جکسن است که مدت کوتاهی پس از انتشارش درگذشت. این رمان تقریبا همه ویژگیها و مضامین قلم او را در خود دارد و در آن روستاییان مزاحم، خانه تسخیرشده، شخصیت بدجنس و جانورخو و شخصیت دوگانه که در شکل دو خواهر نمایان است، حضور دارند. این رمان داستان زندگی دو خواهر است که در خانه ای عجیب در روستایی مرموز زندگی می کنند. این رمان مملو از اتفاقات پیش بینی نشده و آدم هایی است که گویی خبث طینتی در وجود خود دارند. راوی رمان، دختری جوان است که از خواهرش و شهری می گوید که در آن زندگی می کنند. او در روایت خود از آدم هایی هم می گوید که منتظر شکار دیگران هستند. در قسمتی از این رمان میخوانیم: آن روزها باید یادم میماند که با عموجولیان مهربان تر باشم. متاسف بودم از این که روز به روز بیشتر و بیشتر در اتاقش میمانَد و هم صبحانه و هم ناهار را با سینی به اتاقش می برند. و فقط شامش را در اتاق غذاخوری و تحت نظر نفرت بار چارلز می خورَد. چارلز از کانستنس پرسید «نمیتونی غذاش رو بدی؟ غذا ریخته همه جاش.» عمو جولیان به کانستنس نگاه کرد و گفت «نمیخواستم این طور بشه.» چارلز که میخندید گفت «باید پیش بند براش ببندید.» چارلز صبحها در آشپزخانه مینشست و ران خوک و سیب زمینی و نیمرو و بیسکویت داغ و پیراشکی و نان برشتهها را میلمباند، عمو جولیان در اتاقش کنار شیر داغش چرت میزد و بعضی وقتها که کانستنس را صدا میکرد، چارلز میگفت «بهش بگو کاری داری. لازم نیست هر دفعه که رخت خوابش رو خیس میکنه، بدوی. اون فقط میخواد کسی کُلفتیش رو بکنه.» این کتاب با ۱۹۸ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۱۵۰ هزار ریال منتشر شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]