واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت مهمان/ محمد مرادیحادثه کابل؛ تئوری توطئه از پندار تا واقعیت
تئوری توطئه، کاری به سهلانگاری و بیتوجهی یکی از 3 جناح در حادثه کابل نداشته بلکه اصرار میورزد که در حادثه مزبور یکی از این 3 طرف، نقش مستقیم داشته است.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، جنایت منطقه دهمزنگ کابل باعث شد که بسیاریها، اصل حقیقت را فراموش کرده و به حاشیههای رویداد بپردازند. «محمد مرادی» نوشت: یکی از این حاشیهها، متوسل شدن به «تئوریتوطئه» یا «توهمتوطئه» است. بر اساس تئوری توطئه، حادثه کابل باید توسط دولت یا یکی از 2 جناح جنبش روشنایی و یا یک جریان سیاسی دیگر انجام شده باشد. تئوری توطئه، کاری به سهلانگاری و بیتوجهی یکی از 3 جناح در حادثه کابل نداشته بلکه اصرار میورزد که در حادثه مزبور یکی از این سه طرف، نقش مستقیم داشته است. در نخست تئوری توطئه را باید تعریف کنیم تا مشخص شود که آیا به راستی گروهکهای تروریستی از جمله داعش در این حادثه نقشی نداشته و بلکه کار دولت افغانستان بوده است؟ «تئوریتوطئه» یا «توهمتوطئه» اصطلاحی است که برای توضیح طرح دسیسهگرانه به کار میرود. به عبارت دیگر، تئوریتوطئه اصطلاحی است که رویدادهای کنونی یا تاریخی را نتیجه نقشه پنهان یک گروه و یا یک کشور تئوطئهگر میداند. در تعریفی دیگر، تئوریتوطئه عبارت از نداشتن اعتقاد یا باور نکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جهان و یا یک کشور است. تئوریتوطئه یک اصل مسلم در جهان سیاست است که همیشه ابزار گروههای دسیسهگر و دولتهای توطئهچین بوده است. این چکیده تعریف تئوری توطئه بود که نباید وجود آن را انکار کرد. منتهی باید توجه داشت که توسل به فرضیه توطئه ارتباط زیادی به عامل روانی و عامل فرافکنی مثلاً فرار از واقعیتها دارد. کارشناسان و اهل نظر معمولاً یک رویداد توطئهگرانه را پس از دریافت اطلاعات و دانستنیهای کافی و مستندات محکم، تشخیص میدهند. ولی اکثریت دیگری به ویژه در کشورهای در حال توسعه هستند که بلافاصله پس از هر رویدادی برای علت آن جوابی فوری دارند. در حال حاضر تئوری توطئه در افغانستان، چنان ریشه گرفته که با نادیده گرفتن واقعیتهای عینی جامعه، عوامل عینی رویدادها را به با صفر ضرب کرده است. این در حالی است که با توجه به شواهد و قراین حادثه دهمزنگ از جمله تصاویر عاملان انتحاری، ویدئوی انفجار و بیانیههای داعش، مسببان اصلی حادثه، همین گروههای سلفی و تکفیری هستند که اکنون به نام داعش شناخته میشوند. منتهی باید به این سوالات پیرامون این حادثه پاسخ داده شود: عاملان انتحاری اهل کدام منطقه هستند/افغانستان یا مناطق قبایلی؟عاملان انتحاری چگونه وارد کابل شدند؟حامیان آنان در کابل چه کسانی هستند؟ نقش سازمانهای اطلاعاتی کشورهای منطقه از جمله پاکستان در این حادثه چه مقدار است؟میزان وابستگی و ارتباط سازماندهندگان جنایت کابل، با دارلخلافه ابوبکر البغدادی چقدر است؟ نهادهای امنیتی افغانستان و سران جنبش روشنایی تا چه اندازه سهلانگار و مقصر اند؟ اگر کمیسیون حقیقتیاب در همکاری با نهادهای اطلاعات افغانستان بتواند پاسخ این سوالات را دریابد، برای همیشه به حاشیههایی بیهوده و اتهام زنیهای بی مورد پایان خواهد داد. البته پیدا کردن جواب برای سوالات بالا کار دشواری هم نیست زیرا 5 سال پیش نیز چنین حادثهای در عاشورای کابل رخ داد و پس از یک ماه تمام جزئیات آن مشخص شد. انتهای پیام/ح
95/05/05 :: 11:11
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]