واضح آرشیو وب فارسی:الف: انتقاد توکلی از بگومگوهای روسای دو قوه/ از بین مردم یار کشی نکنید
قانون اساسی را برای کسانی نوشتهاند که میخواهند با هم کار کنند نه پیکار!
تاریخ انتشار : جمعه ۱۷ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۲۰
نماینده سابق تهران در مجلس شورای اسلامی با انتشار مطلبی در کانال تلگرامش، از علنی شدن اختلافات روسای قوه قضائیه و مجریه انتقاد کرد. متنی که احمد توکلی خطاب به حسن روحانی و صادق آملی لاریجانی نوشته، به شرح زیر است: قانون اساسی را برای کسانی نوشتهاند که میخواهند با هم کار کنند نه پیکار! ۱- چندی پیش پس از یک دوره مشاجرات روسای قوا در رسانهها، بنده ضمن تقبیح آن بگوومگوها، توصیه کردم که این مقامات که سه رکن اصلی حاکمیت را در مدیریت دارند نباید از طریق رسانهها با هم حرف بزنند. مدتی که گذشت باز بگوومگوها، این بار مخربتر بین رئیسجمهور محترم و رئیس محترم قوه قضاییه در گرفت. چرا مخرب و مخربتر؟ ۲- اختلاف همیشه محتمل است و ضرورتاً عیب نیست. وجود سازوکارهای عقلایی و تمسک به آنها در عمل میتواند از اثر تخریبی آنها بکاهد و حتی آنها را به نعمت بدل سازد. قانون اساسی در اصل پنجاه و هفتم قوای سه گانه را مستقل از هم میداند که زیر نظر ولایتفقیه ارتباط آنها تنظیم شود.تنظیم خودکار به وسیله اصول دیگر قانون اساسی و قوانین عادی صورت میپذیرد و اگر در فهم قانون کجفهمی یا در اجرای آن، کجرفتاری بخواهد شکل بگیرد، طبق همین اصل و بند 7 اصل یکصد و دهم «حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه» از وظائف رهبری است که به شکر خدا سازوکار آن نیز وجود دارد. چرا روسای قوا به جای حل معقول اختلافات به یارکشی بین مردم اقدام میکنند؟ 3- مردم عموماً حوصله و علاقهای به تعیین مقصر در این سطوح ندارند، به ویژه آنکه در اثر سختی معیشت وزندگی و بدبینیهای حاصل از آن، همه را مقصر میشناسند. اکثریت از این دستهاند. وقتی روسای قوا که هر کدام مسئولیت سنگینی در اصلاح وضع موجود دارند، و به درجاتی در پیدایش آن نیز بی نقش نبوده اند، در رسانهها به هم میتازند این اکثریت از هر دو طرف دعوا دلخورتر میشود؛ اقلیت باقیمانده نیز دو دسته میشود، یکی اولی را باور میکند و با دومی ستیزه میکند و یکی هم دومی را میپذیرد و با اولی دشمنی پیدا میکند یا خصومتش تشدید میشود. این دو به هم مشغول و اکثریت هم دلخور از همه، چه کسی باید غصه امنیت ملی، مشروعیت نظام و ثبات سیاسی را بخورد؟ تأثیر این منازعات بر امنیت و معیشت مردم و اخلاق آنها چیست؟ چه اثری بر طمع ورزی دشمنان اسلام و ایران و چه تأثیری بر یأس دوستان آن ها دارد؟ 4- امنیت و تأمین معیشت دو نعمت است که خداوند آن دو را مکمل هم و جامعه را پس از داشتن این دو نعمت مستعد خداپرستی میشمارد و اگر در این وضعیت غیر خدا را عبادت کنند جامعه را مستحق مجازات و عذاب میخواند: فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ (سوره کافرون 3 و 4) پس باید خدای کعبه را بپرستند که آنان را از گرسنگی و سختی معیشت رهانید و ناامنی را از آنان دور ساخت. وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً کَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَداً مِنْ کُلِ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا الّلَهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِمَا کَانُوا يَصْنَعُونَ (نخل 112) داستان آن جامعه را برایشان مثال بزن که در امنیت کامل بود و روزیاش با گوارایی از همه مجاری میرسید اما کفران نعمتها گریبانشان را گرفت و به خاطر اعمالشان گرفتار بیچارگی در معیشت و ناامنی شدند. 5- امنیت اجتماعی مرهون چند نعمت است: 1- وجود افق روشن برای آحاد مردم یا امید به آینده 2- قابل پیشبینی بودن رفتار دیگران و سهولت تنظیم مناسبات روزانه که راهکار آن قانون و قانونگرایی به ویژه در حاکمان نسبت به مردم است. 3- چون در هر اجتماعی همواره کسانی هستند که قانونشکنی و برخلاف انتظارات معقول عمل میکنند و ظلم واقع میشود، صِرف وجود یک قوه قضاییه مستقل و آبرومند امنیت آور است؛ قانونشکنی را کاهش میدهد و آسیب دیدگان از قانونشکنی را برای احقاق حق خاطرجمع میسازد. 4- توازن در توزیع درآمد هم یکی دیگر از ارکان امنیت اجتماعی است. وقتی رئیسجمهور در حمله به قوه قضاییه سلامت این قوه را آنچنان زیر سؤال میبرد که آنها را شریک در چپاول چند میلیارد دلاری جلوه میدهد و رئیس قوه قضاییه به شکلی موضع میگیرد که گویی به این ضربالمثل غیر قرآنی عمل میکند که کلوخانداز را پاداش سنگ است! چه بلایی بر سر مؤلفههای امنیت اجتماعی میآید؟ آیا به آبروی قوه قضاییه آسیب وارد نمیشود؟ در این وضعیت بسیار بد اقتصادی که افق برای بسیاری از مردم ما وجود ندارد، احساس ناامنی بیشتر نمیشود؟ طرفین در بدترین شکل یکدیگر را به مماشات با فساد و مفسدان و تا حد همدستی با آنان متهم میکنند، آیا احترامی برای دو طرف باقی میماند؟ رئیسجمهور و قاضیالقضات هر دو بر اساس قانون اساسی مسئول تأمین و صیانت از حقوق شهروندیاند. امنیت و به ویژه احساس امنیت از ابتداییترین حقوق شهروندی است، وقتی حکومت در تأمین این ابتدائیات ضعیف شد، هر دو قوه تضعیف میشود. اینها بخشی از آسیب تنازعات به امنیت است. 6- این تنازعات موجب تضعیف امنیت، تضعیف وحدت ملی، کاهش ثبات سیاسی و خلاصه کاهش مشروعیت نظام میشود. مجموعه این آسیبها ریسک و نا اطمینانی را تشدید میکند و افزایش ریسک و نااطمینانی سرمایهگذاری داخلی و خارجی را فراری میدهد که نتیجه، تشدید رکود و بیکاری کمرشکن فعلی و سخت تر شدن معیشت مردم است. 7- این تنازعات رسانهای برخلاف دستور قرآن، جدال احسن نیست، بلکه به مردم به جای آموزش مدارا و تحمل دیگران آموزش جنگ و جدال خصمانه میدهد. این روحیه علاوه بر اثر منفی اخلاقی و آسیب به مهرورزی بین آحاد ملت به وحدت ملی که از جمله سرمایه های مهم اجتماعی است نیز ضربه میزند. 8- وجود قوه قضاییه مستقل و قوی از ضروریات مردمسالاری و توسعه اقتصادی است؛ یعنی دو هدف اصلی و مهمی که دولت مدعی پیگیری آن ها است. دولت اگر به فکر حفظ آبروی قوه قضاییه نباشد در واقع به دست خودش به مردم آسیب میزند و بدون یک دولت قوی و موفق قوه قضاییه چگونه و با چه پشتوانه مالی و لجستیکی قادر به انجام وظایف بسیار بزرگ خویش است؟ وظایفی که در اصل 157 قانون اساسی بر شمرده شده است؟ بپذیرید یا نپذیرید الآن نه دو قوه بلکه هر سه قوه گرفتار درجاتی از فساد شدهاند که چون خوره به جان ارکان نظام افتاده است، گرچه قوه قضاییه در این دوره نسبت به گذشته در برخورد با مفاسد دانهدرشتها بهتر و موفقتر عمل کرده ولی با مشاجرات، اولاً فاسدان پشت سر طرفین یا اطراف دعوا پنهان میشوند و ثانیاً دولت و قضا به گروکشی متهم میگردند و اجماع مرکب میشود که همه سر و ته یک کرباسند و این به نفع مردم و کشور نیست. خلاصه قانون اساسی را برای گروهی نوشتهاند که قصد جدی دارند تا با هم کار کنند، نه پیکار! 9- تحریمهای ظالمانه هنوز ادامه دارد و در افق نزدیک هم احتمالاً بیشتر خواهد شد. ستاد تدابیر ويژه در این دولت نیز فعال است تا با اقداماتی حلقه محاصره نرمافزاری ظالمانه را بشکند. نباید رفتار شما چنان باشد که راهها و تدابیر مقابله با ستمگری غرب همه افشا شود و نتوانید کشور را حتی در حد امروز اداره کنید.10- کلام آخر اینکه تردید ندارم اگر ساده زیستی خوی مسئولان بود و درد مردم را که در خانه با بیکاری جوانانشان افسردگی دارند، چشیده بودند، دلواپسیشان در امور واقعی خیلی بیش از این بود و به تفاهم به خاطر مردم بیشتر اهمیت میدادند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]