واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: زني مطلقه كه براي ازدواج دوباره دختر خردسالش را به قتل رسانده است، روز گذشته محاكمه شد و با گذشت شوهر سابقش از مرگ نجات يافت.
به گزارش جوان، دوم فروردين ماه امسال، مأموران كلانتري 160 خزانه از مرگ مشكوك دختر چهار سالهاي به نام هانيه باخبر و در محل حاضر شدند. مادر كودك گفت: دخترم تا نيمههاي شب بازي ميكرد و حالش خوب بود. وقتي صبح از خواب بيدار شدم دست و پاهايش يخ كرده بود و نفس نميكشيد. شايد به خاطر داروهايي بود كه به خاطر سرماخوردگي به او داده بودم. بعد از توضيحات مادر هانيه امدادگران اورژانس هم تأييد كردند كه دختر خردسال جان خود را از دست داده است.
بعد از آن بود كه جسد به پزشكي قانوني منتقل شد. پنجماه از مرگ هانيه گذشته بود تا اينكه گزارش پزشكي قانوني نشان داد كه طفل به علت انسداد مجاري تنفسي به كام مرگ رفته است. بنابراين زهره 30 ساله مادر هانیه ، به عنوان مظنون مورد بازجويي قرار گرفت.
وي در بازجوييها به قتل فرزند خود اعتراف كرد و توضيح داد: وقتي از شوهرم جدا شدم درآمدي نداشتم. چند نفر به خواستگاريام آمدند، اما وقتي متوجه شدند كه دختري خردسال دارم، منصرف شدند. دخترم مانع ازدواج دوبارهام بود، به همين دليل تصميم گرفتم او را از زندگيام جدا كنم. شب حادثه از عطاري متادون خريدم و موقع خواب همراه يك ليوان آب به او خوراندم. حال بچه خيلي بد شد با اين وجود شاهد مرگش بودم.
بعد از اقرارهاي متهم، شوهر سابق وي كه به دليل سرقت و اعتياد در زندان بود از همسر سابقش اعلام گذشت كرد. سپس پرونده بعد از صدور كيفرخواست به شعبه 11 دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
روز گذشته متهم مقابل هيئت قضايي قرار گرفت و بعد از قرائت كيفرخواست بنا به دستور هيئت قضايي در شرح ماجرا گفت: بعد از به دنيا آمدن هانيه شوهرم به خاطر سرقت و اعتياد به زندان افتاد و ادامه زندگي برايم سخت شده بود. از طرفي خانواده شوهرم نيز مسئوليت من و فرزندم را قبول نميكردند به همين دليل تصميم گرفتم از شوهرم جدا شوم. بعد از طلاق سرپرستي هانيه به من سپرده شد. مدتي را با مادرم زندگي كردم و هانيه را به او سپردم، اما به خاطر مشكلاتي كه داشتيم منزل مستقلي را اجاره كردم. مادرم ماهي 50 هزارتومان به خاطر هانيه به من ميداد، ولي خرج زندگيام بيشتر از اينها بود.
شرايطم خيلي سخت شده بود و بايد ازدواج ميكردم، اما هر خواستگاري برايم ميآمد به خاطر دخترم قبول نميكرد. يكي از آنها مرا با هانيه پذيرفت، اما مادرش او را منصرف كرده و گفته بود: وقتي اين دختر بزرگ شود به تو نامحرم ميشود و حرف مردم تو را اذيت ميكند. بعد از او شخصي به نام سياوش به خواستگاريم آمد و با هم ازدواج كرديم، اما سياوش هم بعد از مدتي گفت، نميتواند با دخترم كنار بيايد و از هم جدا شديم.
او در خصوص قتل گفت: واقعاً خسته شده بودم. تنها راهي كه به ذهنم رسيد، كشتن دخترم بود. شب حادثه از عطاري قرص متادون خريدم و آخر شب وقتي هانيه ميخواست بخوابد، قرصها را دادم خورد. ساعت چهار صبح از خواب بيدار شدم و دست به پاهايش زدم ديدم يخ كرده است. . ..
او ادامه داد: بعد از خاكسپاري دخترم به سياوش زنگ زدم و گفتم هانيه فوت كرده است، اما او گفت شرايطم براي عقد دائم مناسب نيست، اگر ممكن است به طور موقت با هم زندگي كنيم! متهم در آخرين دفاع گفت: خيلي پشيمانم. تا وقتي زندهام نگاه معصومانه فرزندم با من است و مرا عذاب ميدهد. اگر خانوادهها و اجتماع از من حمايت ميكردند راه بهتري انتخاب ميكردم. من كسي را نداشتم كه درست راهنماييام بكند وگرنه راهي انتخاب ميكردم كه همراه كودكم ازدواج موفقي داشته باشم.
هيئت قضايي بعد از آخرين دفاع متهم، او را به پنج ماه حبس محكوم كرد و متهم بعد از اين رأي با احتساب گذراندن پنج ماه حبس از تاريخ وقوع جرم، روز گذشته آزاد شد.
۱۶ دی ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]