واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: قاتل پسر کارخانهدار خودش را به فراموشي زد
مردي كه متهم است يكسال قبل در جريان سرقت مسلحانه از پسر يك كارخانهدار وي را به قتل رسانده است، در جلسه دادگاه اتهامش را انكار كرد.

به گزارش خبرنگار ما، بيست و چهارم اسفند ماه سال 93 مأموران پليس تهران از ناپديد شدن ناگهاني مردي به نام جمشيد باخبر شدند. همسر وي گفت: شوهرم در كارخانه نباتسازي پدرش كار ميكند. امروز صبح مثل هميشه راهي محل كارش شد و در طول روز چندبار تلفني با او حرف زدم، اما با رسيدن شب هر چه منتظرش مانديم به خانه نيامد و گوشي تلفن همراهش هم خاموش شد. با مشخصاتي كه اين زن در اختيار پليس گذاشت، تحقيقات در اين باره آغاز شد تا اينكه جسدي با همان مشخصات در بيابانهاي حسنآباد قم پيدا شد. بررسيها حكايت از اين داشت كه مرد ميانسال بر اثر اصابت دو گلوله به سر و گردن كشته شده بود.
بعد از شناسايي جسد توسط خانواده جمشيد مشخص شد مقداري پول و تلفنهمراه وي هم به سرقت رفته است. بعد از تشكيل پرونده با موضوع قتل عمد مأموران پليس در جريان تحقيقات خود به جواني به نام ياسر32 ساله مظنون شدند و او را بازداشت كردند. او در بازجوييها به قتل اعتراف كرد و توضيح داد: 20 ساله بودم كه پدرم را از دست دادم به همين دليل دچار ناراحتي عصبي شديدي شدم. يكبار قصد داشتم با بنزين خودكشي كنم كه خانوادهام متوجه شدند و مرا نجات دادند. با هر سختي بود ادامه تحصيل دادم و توانستم در رشته معماري باستاني از دانشگاه دولتي شيراز مقطع كارشناسي فارغالتحصيل شوم و در ميراث فرهنگي مشغول كار شوم. وقتي از محل كار به خانه برميگشتم سرگرمي نداشتم و تمام وقت با دوستانم بودم و بالاخره آنها باعث اعتيادم شدند. به اصرار خانواده تصميم گرفتم مواد را ترك كنم و ازدواج كنم. بعد از ازدواج صاحب فرزند شدم، اما دوباره سمت مواد رفتم. به خاطر زن و فرزندم و مخارج زندگي حقوقم كافي نبود به همين دليل تصميم گرفتم از شيراز به تهران بيايم. وقتي موضوع را با مادرم مطرح كردم او مخالفت كرد، اما با تهديد من راضي شد و مقداري پول در اختيارم گذاشت. وقتي در تهران مستقر شدم نقشه سرقت به سرم زد. براي اين كار يك اسلحه تهيه كردم و به عنوان مسافر زورگيري ميكردم.
متهم در ادامه گفت: آن شب در جاده حسنآباد قم به عنوان مسافر كنار جاده ايستاده بودم كه متوجه مقتول شدم. وقتي مطمئن شدم كه در ماشين تنهاست دست بلند كردم، ايستاد. بعد از سوار شدن، كمي جلوتر اسلحه را پشت سرش گذاشتم و از او خواستم هرچقدر پول همراهش هست تحويل دهد. او مقاومت ميكرد و هرچه تهديد كردم فايدهاي نداشت. مجبور شدم دو گلوله شليك كنم. وقتي مطمئن شدم مرده است گوشي و مقداري پول از جيبش برداشتم و گريختم.
بعد از اقرارهاي متهم در تحقيقات و بررسيها با كشف پوكههاي شليك شده در صحنه جرم، مشخص شد او يكماه قبل از حادثه يك فقره سرقت مسلحانه موتورسيكلت از مرد جواني حوالي شهران نيز داشته است كه در اقرارهايش به آن نيز اعتراف كرد.
پرونده بعد از صدور كيفرخواست براي رسيدگي به شعبه 10 دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد و روز گذشته روي ميز هيئت قضايي قرار گرفت. هيئت قضايي از اولياي دم خواست تا درخواستشان را اعلام كنند. پدر مقتول در جايگاه ايستاد و گفت: من صاحب كارخانه نباتسازي بودم و جمشيد در آنجا كمك دستم بود. وقتي اين اتفاق افتاد، ديگر نتوانستم ادامه دهم و كارخانه را براي مدتي تعطيل كردم. متهم ضربه سنگيني را به خانوادهام وارد كرده و از دادگاه براي او درخواست قصاص دارم. بعد از آن مادر و تنها فرزند دختر مقتول نيز درخواست قصاص داشتند. در ادامه يكي از شاكيان ديگر پرونده گفت: آن روز در ميدان آزادي منتظر مسافر بودم. متهم ميخواست به جنتآباد شمالي برود. من و راننده ديگري آماده بوديم او را برسانيم، اما او اصرار داشت سوار موتور من شود. وقتي راه افتاديم بعد از رسيدن به جنتآباد كارش را انجام داد و دوباره خواست تا او را به شهران برسانم.
در فرعي خيابان شهران چند دقيقهاي ايستادم. وقتي برگشت اسلحه را درآورد و تهديد كرد سوئيچ موتور را بگيرد. مقاومت فايدهاي نداشت به همين خاطر سوئيچ موتور را دادم. بلافاصله سوار شد، اما هنگام دور زدن روي زمين افتاد. دستش روي اسلحه بود به همين خاطر يك شليك بيهدف زد و پوكه به سمت ديگر پرتاب شد. متهم دوباره سوار موتور شد و فرار كرد. شاكي در ادامه گفت: موتورم را به مبلغ 4 ميليون تومان خريده بودم كه هنوز هم به دستم نرسيده است. بعد از آن وقتي متهم بنا به دستور هيئت قضايي در جايگاه قرار گرفت خلاف اظهارات و اعترافاتش در پاسخهاي متعدد هيئت قضايي هر گونه اتهام و جرمي را انكار كرد و گفت: من هيچگونه قتل و سرقتي مرتكب نشدهام قبلاً اسلحه همراهم بود، ولي آن را تحويل داده بودم. او در آخرين دفاع گفت: با هر سختي بود درسم را خواندم و تشكيل زندگي دادم، اما دوستان ناباب مرا به اين روز انداختند. بعد از آنكه زنداني شدم، همسرم مرا رها كرد و فرزندم را به مادرم سپرد. از دادگاه ميخواهم هر چه زودتر نتيجه را اعلام كند.
هیئت قضايي بعد از آخرين دفاع متهم وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]