واضح آرشیو وب فارسی:الف: دود ناکارآمدی نهاد متولی تحقیقات کشاورزی در چشم کشاورزان
سید میثم داورپناه، 14 دی 95
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۱۴
چکیده: متهم اصلی پایین بودن بازده تولید محصولات کشاورزی و بالا بودن تلفات آنها، سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی به عنوان متولی اصلی تحقیقات کاربردی کشاورزی است؛ سازمانی ناکارآمد که به جای عمل به وظایف خود در راستای پژوهشهای تقاضامحور و حل مشکلات واقعی کشاورزان و دامداران، در مسیر دانشگاه شدن و تولید مقالههای آکادمیک قدم برداشته است. *** اواسط آذرماه،جشن شکرگزاری برداشت گندم در محل سالن اجلاس سران و با حضور رئیس جمهور برگزار شد و صحبتهای فراوانی درباره حجم تولید گندم و خودکفایی کشور در زمینه تولید این محصول مطرح شد. اما بدیهی است که در نظر گرفتن حجم تولید بدون توجه به سطح زیر کشت و بازده تولید تصویر خوبی از اوضاع واقعی کشاورزی کشور به دست ما نمیدهد. اگر نگاهی به آمارهای معتبر جهانی بیندازیم، متوجه میشویم که در زمینه بازدهی تولید، وضع کشاورزی کشورمان فاجعهبار است. مطابق آمارهای فائو (1) درشاخص بازده تولید گندم در سال 2014، کشور ما در میان 100 کشور اول جهان هم قرار ندارد. در مورد پسته به عنوان یکی از اصلیترین محصولات صادراتی ما، در حالی که عملکرد رقبای ایران حدود 2.6 تن در هکتار است، این عدد برای کشور ما حدود 1.3 تن در هکتار بوده است. در سال 2004 کشور ما 137 هزار تن از تجارت پسته دنیا را در اختیار داشته است در حالیکه در سال 2014 این عدد 49 هزار تن رسیده است جالب اینکه در مدت مشابه کشور ایالات متحده صادرات پسته خود را از 35 هزار تن به 139 هزار تن در سال رسانده است. سایر محصولات کشاورزی هم وضعیت بهتری نسبت به گندم و پسته ندارند. علاوه بر این آمارها، اخبار متعدد دیگری از تلفات کشاورزی و دامی به صورت روزانه منتشر میشود. مانند اینکه بخش زیادی از لیموی تولیدی در کشور با آفت جاروئک از بین رفته است یا اینکه تب برفکی حجم زیادی از دامهای کشور را تلف کرده است. و خبرهای دیگری که به علت وفور برای ما عادی شده است. حال این سوال پیش میآید که چه نهادی در کشور متولی حل این مشکلات است؟ سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی، بزرگ اما ناکارآمد قطعا بخش عمدهای از راهحل این مشکلات در گرو کارآمدی بخش تحقیقات کشاورزی و دامی است. موضوعی که متولی آن در کشور ما سازمانی عریض و طویل به نام سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی (تات) است. این سازمان با داشتن 90 مرکز آموزشی و پژوهشی در سطح کشور و بیش از12 هزار نفر پرسنل که حدود 2 هزار نفر از آنها به عنوان عضو هیئت علمی در این نهاد مشغولند، عنوان بزرگترین سازمان تحقیقاتی کشور را یدک میکشد. نکته جالب توجه این است که تعداد اعضای هیئت علمی این سازمان از اعضای هیئت علمی بزرگترین دانشگاه کشور یعنی دانشگاه تهران هم بیشتر است! اعضای هیئت علمی که عمدتاً وظیفه آموزشی-دانشجویی ندارند و تنها موظف به انجام پژوهش در حوزه کشاورزیاند. علاوه بر این سازمان تات داراییهای فیزیکی بسیار قابل توجهی در سطح کشور دارد که از جمله آنها میتوان به حجم بسیار زیاد زمینهای کشاورزی و باغی و شبکه آزمایشگاهی مجهز و گسترده اشاره کرد. سؤالی که هر کشاورز و دامدار و حتی سیاستگذار پژوهش کشور ممکن است از خود بپرسد این است که سازمانی دولتی با این عرض و طول و تعداد زیاد محقق و هیئت علمی و آزمایشگاه و حدود هزار میلیارد تومان بودجه بیتالمال، دقیقا چه باری از دوش کشاورزان و دامداران کشور برداشته است؟ کشاورزی که هنوز طلب فروش محصول خود به دولت را به صورت کامل نگرفته است، چرا باید شاهد افزایش سالیانه بیش از 20 درصدی بودجه سازمانی باشد که تأثیر بسیار کمی در عملکرد تولید وی داشته است. مشکل اینجاست که فهم ما از نهاد پژوهشی وابسته به دستگاه اجرایی غلط است. این نهادها باید متناسب با حوزه کاری که به آن وابستهاند، به رفع مشکلات آن دستگاه و جامعه مخاطب آن بپردازند. نهادهایی که باید به عنوان واسطهای میان جمعیت پرشمار دانشگاهی کشور و صنایع مرتبط به خود عمل کنند و این نیروی عظیم را در جهت رفع مشکلات کشور به کار گیرند. اصولاً برای چنین نهادی انجام پروژه بدون تقاضا نباید معنایی داشته باشد. اگر قرار است عضو هیئت علمی و محقق این سازمان به جای پژوهش و کار در وسط میدان و لمس مشکلات واقعی کشاورزان و دامداران، کارش تولید مقاله باشد و عملکردش با همان آییننامه ارتقا اعضای هیئت علمی دانشگاهها ارزیابی شود، دیگر از لحاظ ماهیتی چه تفاوتی با دانشگاه میکند و چه نیازی به تشکیل سازمان دیگری جز دانشگاه بوده است؟ از طرف دیگر سیستم بسیار غیربهرهور سازمان تات و روحیه کارمندی حاکم بر این سازمان سبب شده است که هزینه پژوهش در آن بسیار بیشتر از هزینه انجام همان پژوهش در یک مؤسسه خصوصی باشد. در کشورهای پیشرفته چنین نهادهای پژوهشی که مسئولیت انجام تحقیقات کاربردی را در این کشورها بر عهده دارند، به صورت عمومی غیردولتی و تنها با کمک دولت اداره میشوند. مثلا بنیاد فرانهوفر در کشور آلمان که مجموعهای از حدود 70 موسسه تحقیقاتی است و به عنوان یکی از موفقترین نمونههای تحقیقات کاربردی در جهان شناخته میشود و با گردش مالی تقریبا 8 برابری نسبت به سازمان تات، تنها 30 درصد از بودجه خود را از اعتبارات دولتی دریافت میکند و مابقی هزینهها را همه از طریق قرارداد با بخش متقاضی پژوهش اعم از صنعت و کشاورزی تأمین میکند. علاوه بر این، همین بودجه دولتی نیز توسط ستاد فرانهوفر مطابق عملکرد موسسات به آنها اختصاص داده میشود (2). اما در کشور ما بدون نگاه به میزان اثرگذاری یک سازمان، سالانه و به صورت مشخص به آنها بودجهای اختصاص مییابد. لزوم بازنگری در مدل هزینهکرد دولت در موسسات پژوهشی وابسته به دستگاههای اجرایی نگارنده این متن به هیچ عنوان مخالف افزایش هزینهکرد دولت در امر تحقیق و توسعه نیست. منتها حرف اصلی این است که این مدل هزینهکرد مستقیم دولت در نهادهای مجری تحقیقات کاربردی به هیچ عنوان منجر به حل مشکلات کشور که هدف اصلی پژوهش کاربردی است، نخواهد شد. تنها راه افزایش اثربخشی چنین دستگاههایی کوچک کردن و تبدیل آنها به نهادهایی برای مدیریت تحقیقات – نه صرفاً انجام آن- و عمل کردن به عنوان بازوی حمایتی دولت در مواجهه با محققین بخش خصوصی و دانشگاهی در انجام تحقیقات کاربردی است. در ابتدای دولت یازدهم زمزمههایی مبنی بر عدم افزایش بودجههای دولتی سازمان تات و دستگاههای مشابه شنیده شد. این سیاست میتوانست موجب هدایت این سازمان به سمتی شود که اولا در انجام تحقیقات با مشارکت بخش خصوصی، بهرهوری خود را افزایش دهد. ثانیا با بهرهبرداری موثر از منابع و زمینهای در تملک خود و افزایش درآمد اختصاصی، به مرور از بودجه نفتی بینیاز شود. اما متأسفانه در عمل با همان برنامهریزی قبلی کار ادامه یافت به صورتی که در حالیکه در سالهای اخیر بودجه دانشگاهها به طور متوسط، سالیانه حدود 10 درصد افزایش یافته است اما بودجه سازمان تات رشدی بالای 20 درصد داشته است! اما برای درآمد اختصاصی سازمان در لایحه بودجه 96 نسبت قانون بودجه 95 تنها رشدی 5 درصدی پیشبینی شده است. جالب اینکه بخش زیادی از این درآمد اختصاصی مربوط به فروش واکسن و بازار اختصاصی آن است و عملا درآمد اختصاصی حاصل از تولیدات اراضی بسیار کم است. زمینهایی که در بدترین حالت میتواند درآمدی حدود 500 میلیاردی برای این سازمان به ارمغان آورد با نرخ بازده بسیار پایینی مشغول کار است و یا رها شده است. در واقع، سازمان تات به مثابه فرزندی است که گنج های فراوان در اختیار دارد اما همچنان دست خود را به سمت پدر عیالوار خانواده دراز میکند. با این روند، همچنان باید شاهد ناکارآمدی این مؤسسه در رفع نیازهای تحقیقاتی متقاضیان حوزه کشاورزی و کاهش بهرهوری و بازده تولیدات کشاورزی باشیم. منابع: http://www.fao.org/faostat/en/#data/QC https://www.fraunhofer.de/en/about-fraunhofer/profile/facts-and-figures.html
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]