تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هیچ کس روز قیامت در امان نیست، مگر آن که در دنیا خدا ترس باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817407592




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«پری سامورائی» منتشر شد


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: «پری سامورائی» منتشر شد
مجموعه داستان‌های طنز «پری سامورائی و قضایای دیگر» به قلم حامد ابراهیم‌پور منتشر شد.


در معرفی این کتاب عنوان شده است: در این اثر ادبی، ۲۸ داستان کوتاه با درون‌مایه‌های طنز، اجتماعی و عاطفی که بیشتر فرم و نمای خاطره‌گویی و سرگذشت‌نامه‌ای دارند، درج شده‌اند.

انسان‌های این داستان‌ها، از نظر جغرافیایی و تاریخی، در فاصله‌های دور و نزدیک از همه‌ حضور داشته‌اند و بعضا مشابهان آنان خط مشترک خاطرات جمعی‌مان را در شهری که زندگی می‌کنیم، تشکیل می‌دهند.

عنوان برخی از داستان‌های کتاب به این شرح است:

قضیه‌ی پری سامورائی، قضیه‌ی کریم جان‌وین، قضیه‌ی مریم سنگام، قضیه‌ی داوود سوسکه، قضیه‌ی حسین کیوسک، قضیه‌ی عمو سام، قضیه‌ی شوخی شوخی!، قضیه‌ی ممد پُشتک، قضیه‌ی پهلوون طاووس!، قضیه‌ی سعید پروستات، قضیه‌ی عباس سرشاخ، قضیه‌ی حسین قان‌قان، قضیه‌ی مریم ژاپنی و قضیه‌ی کریم لنین!

«پری سامورائی و قضایای دیگر» را انتشارات آرادمان در ۱۱۶ صفحه و هزار نسخه با بهای ۱۵ هزار تومان منتشر کرده است.

در ابتدای داستان "قضیه‌ی علی داریوش" آمده است:

«علی داریوش بچگی‌هاش توی تعمیرگاه محل شاگردی می‌کرد. بعدا شد اوستای همون‌جا. برای خودش یه پا دکتر بود. دست که می‌نداخت تو دل و جگر ماشین، انگاری معجزه شده!

یه ریش داریوشی درست و درمون داشت. با یه پشت موی حسابی دست کم به اندازه‌ی سه سر انگشت. روی بازوی چپش عکس داریوش رو بزرگ خالکوبی کرده بود و اکثر وقت‌ها توی یاس حسی ـ فلسفی بود. روی پیشونیش چین می‌نداخت و به آسمون نگاه می‌کرد و ... سیگار می‌کشید! کلاً در طول روز اگه مشتری نداشت، در دو حالت می‌تونستی پیداش کنی. یا در حال داریوش خوندن بود، یا در حال داریوش گوش کردن!

چند سال قبل به زور و اصرار مادر پیر و خواهراش بالاخره زن گرفت. دختره دانشجو بود و کلاس زبان می‌رفت! اوایل علی داریوش خیلی خوشحال بود ولی دو روز نگذشته، زنش بهش گیر داد که باید سیگارتو ترک کنی! می‌گفت بوی بدی می‌دی و وقتی بهم نزدیک می‌شی، چندشم می‌شه!

علی داریوش غمگین شد و بعد ازون دیگه سیگار نکشید. چند روز بعد زنه پاشو کرد توی یه کفش که باید ریشاتو بزنی و موهاتو کوتاه کنی. علی داریوش خیلی مقاومت کرد ولی فایده‌ای نداشت. دختره رو دوست داشت و نمی‌خواست روشو زمین بندازه. بعد ازون جریان زیاد پاشو از مغازه بیرون نمی‌ذاشت و توی کوچه خیابون ظاهر نمی‌شد. انگاری خجالت می‌کشید بدون ریش و پشت مو کسی از بچه‌های قدیم ببیندش.

چند وقت بعد زنش پاپی‌اش شد که باید خالکوبی‌تو با لیزر پاک کنی. اولش می‌گفت، خیلی بی‌کلاسیه! آستین کوتاه که می‌پوشی، تو خیابون روم نمی‌شه باهات راه برم. ولی وقتی جواب شنید که تا آخر عمر آستین کوتاه نمی‌پوشم، گیر داد که دیگه نمی‌تونم اینطوری تحملت کنم. انگار دارم با دو تا آدم زندگی می‌کنم.

علی داریوش آخر سر با گردن کج و حال خراب، چند جلسه‌ای به یکی ازون مطب‌ها رفت و با لیرز، داریوش رو از روی بازوش پاک کرد. ولی انگار نصف خودشو، حتی بیشتر از نصف خودش رو پاک کرده باشن! بعد ازون علی داریوش شده بود علی ِخالی! یه موجود دیگه بود. انگار یکی رو به زورِ ارّه و چکش داغون کرده باشی و با تکه پاره‌هاش بخوای یه آدم جدید بسازی. دیگه علی داریوش نه علی بود، نه داریوش!...»



تاریخ انتشار: ۱۱:۳۱ - ۰۷ دی ۱۳۹۵ - 27 December 2016





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن