واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز: در گفتگوی «فرهنگ نیوز» با یک آسیبشناس اجتماعی مطرح شد:
راه حلهای مقطعی فقط ظاهر قضیه را تغییر میدهد یک آسیبشناسی اجتماعی در گفتگو با «فرهنگ نیوز» با اعلام اینکه تمام نهادهای اجتماعی یک وظیفه ذاتی در رابطه با رسیدگی به مشکلات کودکان دارند و برای آنها وظایف تعریف شدهای وجود دارد اظهار داشت: درست است که حجم و تعداد کودکان کار و کودکان خیابانی آنقدر زیاد است که یک دستگاه به تنهایی توانایی پوشش دادن و رفع مشکلات آنها را ندارد اما کارها و برنامههایی که انجام میشود نه تنها کافی نیست بلکه به صورت ریشهای و زیرساختی نمیتواند این معزل بزرگ را حل کند.
گروه جامعه فرهنگ نیوز: نهاد خانواده به عنوان بهترین و مهمترین بستر رشد کودک، همواره مورد توجه قانونگذاران و مصلحان اجتماعی بوده است و با اتفاق نظر، همگی والدین را شایستهترین افراد برای نگهداری و مراقبت طفل معرفی میکنند. چونانکه مقدمه «کنوانسیون حقوق کودک» خانواده را به عنوان جزء اصلی جامعه و محیط طبیعی برای رشد و رفاه تمام اعضای خود خصوصاً کودکان معرفی کرده و تأکید میکند: «کودک برای رشد کامل و متعادل شخصیتی خود میبایست در محیط خانواده و در فضایی مملو از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود». با این حال هروز شاهد رشد بیشتر کودکان کار هستیم. دکتر سعید خراطها مدرس دانشگاه و یکی از فعالان در زمینه آسیبشناسی اجتماعی در گفتگو با «فرهنگ نیوز» درباره مشکلات این آسیب اجتماعی و راهکارهای مقابله با آن توضیح میدهد.آقای دکتر خراطها! آیا کود کان از حقوق ویژهای برخوردار هستند و آیا حقوق آنها به درستی رعایت میشود؟ ایران عضو کنوانسیون حقوق کودک است و با تمام تلاشی که گروهی از دست اندر میکنند اما این قوانین به درستی رعایت نمیشود. حقوق افراد کوچک و بزرگ از نظر قانونی برابر است و اضافه بر این قوانین ویژهای نیز برای کودکان در نظر گرفته شده است که متأسفانه به دلایل مختلف رعایت نمیشود. بعضی مشکلات موجود مانند حضانت و سرپرستی کودکان، کودکان بیسرپرست یا بد سرپرست، خشونت علیه کودکان... درحقیقت به دلیل نقص قوانین به وجود آمده و همچنین به خاطر عدم وجود ضمانت اجرایی کافی برای این قوانین باعث تشدید وافزایش آسیب به کودکان میشود.لطفا توضیح دهید که به کدام گروه از کودکان «کودک آسیب دیده» گفته میشود؟ کودکان آسیب دیده را میتوان به چند دسته تقسیم کرد: ابتدا کودکان بیسرپرست که به هر دلیلی والدین خود را از دست دادهاند و به خاطر فقر و مشکلات معیشتی به خیابانها کشیده شده و جذب کارهای حاشیه دار، باندهای قاچاق و تن فروشی میشوند و توسط افراد سودجو از آنها بهره کشی میشود. گروه بعدی کودکان بدسرپرست هستند که اغلب پدر و مادر یا یکی از والدین آنها معتاد بوده و باخواست پدر و مادر مشغول به کارهای سخت میشوند و والدین به عنوان ابزار کار به آنها نگاه میکنند یا فرزندان مهاجرین خارجی که اصولا در فرهنگ آنها کار کودک مشکل نیست اما در فرهنگ ما بد سرپرست محسوب میشوند.در آخر کودکانی که خانوادههای فقیر یا والدین و سرپرست بیمار دارند، بیماریهای سختی که هزینههای درمانی سرسام آور داشته و این خانوادهها از پس پرداخت هزینهها برنیامده و مورد حمایت کافی از طرف دولت نیز قرار نمیگیرند در این شرایط کودکان به عنوان کمک هزینه به خانواده مجبور به کار میشوند و متأسفانه در اغلب اوقات در گیر باندهای مخوف تبهکاری قاچاق مواد مخدر، تکدیگری، سرقت و.... یا گاهی جذب آن میشوند.کدام دستگاهها متولی رسیدگی به امور کودکان کار و کودکان خیابانی هستند؟ باید گفت به دلیل پیچیدگی و رو به افزایش بودن کودکان کار و کودکان خیابان همه دستگاهها به نوعی مسئول هستند اما اصولا اگر پای کودکی برای کسب درآمد و کار به خیابان کشیده شود مسئولیت اصلی با سازمان بهزیستی است، در جایی که این کودکان جذب باندهای تبهکاری شده و به کار خلاف مشغول میشوند نیروی انتظامی و پلیس در گیر ماجرا میشود، هنگامی که به بحث کارتن خوابی کودکان و سدمعبر آنها برای کسب درآمد میرسیم مسئولیت با شهرداری است و وقتی با مشکل کودکان بد سرپرست که والدین فقیر یا بیمار دارند روبرو میشویم، همکاری مفید وکارای سازمان تأمین اجتماعی و وزارت رفاه را میطلبد. لازم به ذکر است تمام نهادهای اجتماعی یک وظیفه ذاتی در رابطه با رسیدگی به مشکلات کودکان دارند و برای آنها وظایف تعریف شدهای وجود دارد. درست است که حجم و تعداد کودکان کار و کودکان خیابان آنقدر زیاد است که یک دستگاه به تنهایی توانایی پوشش دادن و رفع مشکلات آنها را ندارد اما کارها و برنامههایی که انجام میشود نه تنها کافی نیست بلکه به صورت ریشهای و زیرساختی با مسائل برخورد نمیشود.به نظر شما جایگاه مسائل اقتصادی در رابطه با این پدیده دردناک کجا و چگونه مطرح میشود و آیا شما با وجود فقر مقایسهای در جامعه ما موافقید؟ ۱۰۰% مسائل اقتصادی در ایجاد و ازدیاد کودکان کار و کودکان خیابانی به عنوان یکی از شاخصهای مهم تأثیر گذار است و باید بگویم هر تعریفی که ما از فقر بدهیم، چه به عنوان مفهوم کلمه فقر که شامل نداشتن خوراک، پوشاک و سقفی برای زندگی است و چه فقر مقایسهای که به معنی مقایسه سطح مالی و داشتههای افراد یک جامعه با یکدیگر است. آنچه که ما در افراد میبینیم احساس فقیر بودن میباشد آن کس که دارای فقر مطلق است احساس فقیر بودن میکند و آن فرد هم که دچار فقر مقایسهای است باز هم احساس فقیر بودن را داراست.رابطه احساس فقر در جامعه با این آسیب اجتماعی چیست؟ در حال حاضر اگر سطح درآمدها را بسنجیم با حجم زیادی از فقر مواجه میشویم، اغلب کارمندان، کارگران، معلمان، اساتید دانشگاه و گروه زیادی از مردم زیر خط فقر حقوق میگیرند. خط فقر سبد کالا و شاخص دارد که شامل میزان مصرف خوراک، پوشاک، مسکن، بیمه و... میشود اگر بگوییم فقیر مطلق کسی است که اینها را ندارد در حقیقت از پرداختن به مسئله اصلی طفره رفتهایم و این درست نیست. با وجود افرادی که در جامعه مشکلات اقتصادی دارند و درگیر مسائل معیشتی و مسکن هستند و افراد کم درآمدی که در پی آن به خیابانها کشیده میشوند، به میزان بیماران لاعلاج با هزینههای درمانی سرسام آور که متأسفانه رو به گسترش نیز هستند و حمایت کافی از آنها نمیشود و افرادی به تعداد کودکان کار و کودکان خیابان و.... میتوان گفت که در جامعه افراد احساس فقیر بودن میکنند.
95/10/4 - 09:31 - 2016-12-24 09:31:45
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]