تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817581660
دردسر ازدواج منشی جوان با مدیرعامل خسیس
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: زن و مرد کنار هم نشسته بودند، اما دنــــــــــــــــــــیای ذهنی آنها فرسنگها از هم دور بود. صورت تکیده و موهای جوگندمی مرد در مقابل چهره جوان زن، فاصله سنی میان آنها را بخوبی آشکار میکرد. تا چند سال پیش رابطهای کاری در حد منشی و مدیرعامل داشتند، اما در آغاز فصل سرما بهعنوان زن و شوهر در دادگاه حاضر شده بودند.
به گزارش جام جم آنلاین ، تقریباً یک سالی از ازدواج زن جوان و مرد میانسال میگذشت، اما حتی شش ماه هم زیر یک سقف با هم زندگی نکرده بودند. «آرزو» 31 سال داشت و منصور 52 سال. هر دو ازدواج دوم را تجربه میکردند. زن، حضانت دختر 15 سالهاش راهم داشت اما مرد، سرپرستی پسر 17 سالهاش را به همسر قبلیاش سپرده بود. هر دو به آینده و موفقیت فرزندشان دلخوش بودند، اما انگار زبان مشترکی برای ادامه زندگی پیدا نکرده بودند.در لحظاتی که زن و شوهر در شعبه 264 دادگاه خانواده نشسته بودند، قاضی «غلامحسن گل آور» مشغول مطالعه اوراق پرونده آنها بود. دلیل حضورشان دادخواست زن جوان بود که مهریه و نفقه اش را خواسته بود. در آن لحظات «آرزو» تصور میکرد تقدیر با او درافتاده است.همانطورکه به آرزوهای رنگ باختهاش فکر میکرد دلش میخواست در کشتزاری وسیع آنقدر فریاد بکشد و گریه کند که مرغهای آسمان هم با او همدردی کنند. 16 سال پیش، آرزو درست همسن دخترش بود که شوهر کرد، آن هم با فشار خانوادهای سنتی که ازدواج سریع دختر را به صلاح میدانستند و میگفتند ادامه تحصیلش وقت تلف کردن است. پسر همسایه که از سربازی برگشت، بزرگترها خودشان بریدند و دوختند. آرزو عروس شد و رفت خانه بخت. اما چند سال نگذشته بخت سفیدش سیاه شد و شوهرش در تار عنکبوت اعتیاد افتاد. آرزو تنها مانده بود با دلخوشی دخترکش. کار شوهرش که به «شیشه» کشید؛ راهی دادگاه شد. مهرش را بخشید و جانش را آزاد کرد. پس از 11 سال به خانه پدرش برگشت و این بار دخترکش با او همراه بود. ازدواج دوم آرزو پنج سال بعد از طلاق اتفاق افتاد. در آن روزها فقط به بزرگ کردن دخترش دل داده بود و در حسرت یک سرپناه مستقل، برای آینده کار میکرد. درآن شرایط سخت حتی توانست دیپلمش را بگیرد و به امور منشی گری مسلط شود. دو سال پیش بود که به پیشنهاد پسرخالهاش به استخدام یک شرکت خصوصی واردات کاغذ درآمده و کارش را در جایگاه مدیر فروش آغاز کرده بود. روابط عمومی خوب و فن سخنوری باعث شد درآمد و حق کمیسیون خوبی دریافت کند، اما بزودی فهمید مدیر عامل شرکت به او علاقه مند شده است. مردی 51 ساله که دو سال پیش همسرش را طلاق داده بود و نگاه خوبی به زنها نداشت. با این حال شرایطش را به آرزو گفت و خانم منشی هم تصور کرد مرد رؤیاهایش را پیدا کرده، مردی با وضعیت مشابه خودش که میتواند مرهمی بر دردهایش باشد. اما افسوس که سرنوشت داستان دیگری برای آرزو رقم زده بود... قاضی، پرونده را روی میز گذاشت و رو به مرد گفت:«همسرتان از شما درخواست نفقه و مهریه دارند. لطفاً در این باره توضیح بدهید» مرد از پشت عینک ذره بینی نگاهی به همسرش انداخت و گفت:«مهریه ایشان یک سکه طلا بیشتر نیست، اما درباره نفقه و خرجی طلبی از من ندارد. چون در مدت یک سالی که از ازدواج ما گذشته همه هزینههایش را پرداختهام و هر چه خواسته تهیه کردهام...» زن جوان میخواست حرفی بزند، اما بغض راه گلویش را بسته بود. لحظهای سکوت کرد و نفسی عمیق کشید و گفت: «آقای قاضی، فکر میکردم مرد زندگی است، برای همین روی مهریه اصرار نکردم و خودم پیشنهاد دادم فقط یک سکه تعیین کنیم. مهریه بالا به چه درد من میتوانست بخورد. ناسلامتی مدیرعامل است، اما در این یک سال هیچ چیزی برایم نخریده. حتی پول ودیعه آپارتمانی که دادیم از طلبم در شرکت حساب کرد...» مرد به میان حرف همسرش پرید و ادامه داد:«شما نمیدانی من چقدر در شرکت بدهی دارم؟»و آرزو بلافاصله جواب داد:«چطور بدهکاری هستی که ماشیـــــن ایرانی ات را فروختی و ماشین خارجی خریدی؟ من و بچهام مهم نیستیم؟ حتی حاضر نبودی یک آپارتمان کوچک اجاره کنی. یادت رفته 6 ماه تمام در خانه پدرم و خانه دوستت اقامت داشتیم؟» بغض اجازه نمیداد زن جوان حرف بزند. لحظهای بغضش را فروخورد و بعد گفت:«حالا هم که خانه مستقل داریم به هر بهانهای در خانه مادرش میماند و به ما سر نمیزند، تا بخواهم اعتراض کنم میگوید؛ تو به مال من چشم داشتی که زنم شدی. آخر من اگر دنبال مال و منالت بودم با یک سکه زنت میشدم؟ اصلاً شده در 6 ماه گذشته یکبار با ما به میهمانی و مسافرت بیایی؟» قاضی از زن خواست سکوت کند و مرد درباره ادعاهای همسرش توضیح دهد. جواد نگاهی به زن کرد و بعد رو به قاضی گفت:«من که دادخواست نداده ام. اما حالا که اصرار دارد حق و حقوقش را میدهم و خواهش میکنم با طلاق ما موافقت کنید.» این بار آرزو گفت:«آقای قاضی من دنبال طلاق نیستم. فقط میخواهم به من و زندگیاش توجه کند. خودش خوب میداند که حتی برای روز تولد من یک شاخه گل هم نگرفته، اما هدیه تولد همسر اولش را خریده و به پسرش داده تا برایش ببرد. تا به رفتارش اعتراض میکنم میگوید بیا طلاق بگیریم و دوباره صیغه کنیم. این هم شد کار؟! مگر من چه مشکلی دارم که سزاوار این همه تحقیر و توهین باشم...» مرد هم جواب داد:«این زن دائماً دنبال دعوا وجنجال است... اصلاً دیوانه است...» و آرزو در حالی که گریه میکرد گفت:«یک زن دیوانه نیست که زندگی خودش را خراب کند... آقای قاضی من تا عمر دارم این مرد را نمیبخشم... یادش رفته یک شب به خاطر اینکه به خانه مشترکمان نیاید ساعت 11 شب مرا جلوی مترو پیاده کرد تا به تنهایی به خانه برگردم...» هق هق گریه اجازه نداد آرزو حرفهایش را تمام کند. قاضی آنها را به آرامش دعوت کرد و درباره گذشت و صبوری از سوی زن و پذیرفتن مسئولیت زندگی از سوی مرد صحبت کرد. اما زن و مرد به این نتیجه رسیده بودند که باید هر چه زودتر از هم جدا شوند. در نهایت قاضی گل آور رسیدگی به پرونده را به زمان دیگری موکول کرد و آنها را به واحد مشاوره فرستاد. آرزو از دادگاه بیرون آمد و وارد راهروی شلوغ مجتمع قضایی ونک شد. با خودش فکر میکرد کاش به جای آرزو اسمش را «پریا» گذاشته بودند. در جایی خوانده بود؛ پریا یعنی پرنده شکسته بالی که دنبال آشیانه میگردد...
پنج شنبه 2 دی 1395 ساعت 00:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]
صفحات پیشنهادی
سراب خوشبختی در ازدواج منشی و مدیرعامل
روزنامه ایران زن و مرد کنار هم نشسته بودند اما دنـیای ذهنی آنها فرسنگها از هم دور بود صورت تکیده و موهای جوگندمی مرد در مقابل چهره جوان زن فاصله سنی میان آنها را بخوبی آشکار میکرد تا چند سال پیش رابطهای کاری در حد منشی و مدیرعامل داشتند اما در آغاز فصل سرما بهعندو ازدواج شکست خورده زن جوان
روزنامه ایران ریحانه بغض در گلو داشت اما غرورش اجازه نمیداد گریه کند با خودش قرار گذاشته بود هر طور شده مهریهاش را بگیرد و این بار بیگدار به آب نزند دو بار ازدواج کرده بود و هر دو بار شیشه غرورش را شکسته بود زن جوان در شعبه 264 دادگاه خانواده مقابل قاضی نشسته بودمسئولان استان سمنان به تسهیل شرایط ازدواج جوانان کمک کنند
نماینده ولی فقیه در استان سمنان مسئولان استان سمنان به تسهیل شرایط ازدواج جوانان کمک کنند شناسهٔ خبر 3856336 - چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۵ ۴۹ استانها > سمنان jwplayer display inline-block; سمنان- نماینده ولی فقیه در استان سمنان ازدواج را سنت رسول الله ص دانست و گفت امروزازدواج جوانان سرگردان بين دولت و مجلس
جوان نوشت يكي از مهمترين رويدادهاي شهريور ماه سالجاري بر پايه ابلاغ سياستهاي كلي خانواده بود كه در ابتداي آن نسبت به ايجاد نهضت فراگير ملي براي ترويج و تسهيل ازدواج موفق و آسان براي همه دختران و پسران و افراد در سنين مناسب ازدواج و تشكيل خانواده و نفي تجرد در جامعه با وضع سيامدیرعامل باشگاه ذوب آهن: درصدد برگزاری بازی جوانمردانه با پرسپولیس هستیم
مدیرعامل باشگاه ذوب آهن درصدد برگزاری بازی جوانمردانه با پرسپولیس هستیم اصفهان-ایرنا- مدیرعامل باشگاه ذوب آهن گفت ما مانند گذشته بدنبال برگزاری بازی جوانمردانه و شرافتمندانه با تیم پرسپولیس تهران هستیم به گزارش روز دوشنبه ایرنا به نقل از سایت رسمی باشگاه ذوب آهن سعید آذری هرکمک یک میلیارد ریالی خیران کرمانشاهی برای ازدواج جوانان نیازمند
معاون کمیته امداد امام خمینی ره استان کرمانشاه خبر داد کمک یک میلیارد ریالی خیران کرمانشاهی برای ازدواج جوانان نیازمند شناسهٔ خبر 3845913 - شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲ ۰۲ استانها > کرمانشاه jwplayer display inline-block; کرمانشاه- معاون کمیته امداد امام خمینی ره استان کرمانطلاق، پایان زندگی مدیرعامل 52ساله و منشی 31ساله
طلاق پایان زندگی مدیرعامل 52ساله و منشی 31سالهتاریخ انتشار چهارشنبه ۱ دی ۱۳۹۵ ساعت ۰۹ ۰۳ روزنامه ایران گزارش یک دادگاه خانواده را منتشر کرد در این گزارش آمده است زن و مرد کنار هم نشسته بودند صورت تکیده و موهای جوگندمی مرد در مقابل چهره جوان زن فاصله سنی میان آنها را بخوبیوام ازدواجی که زوج های جوان را در ابتدای راه خسته کرده است
وام ازدواجی که زوج های جوان را در ابتدای راه خسته کرده است دزفول - ایرنا - بهانه ها و موانع متعدد بانکی در پرداخت تسهیلات وام ازدواج زوج های جوان را در ابتدای تشکیل خانواده و آغاز زندگی مشترک با مشکل مواجه کرده است به گزارش ایرنا نبود تسهیلات برای پرداخت وام ازدواج پاسخی است کمعاون فرهنگی جهاد دانشگاهی آذربایجان غربی: ازدواج جوانان را در مسیر یک زندگی سالم قرار میدهد
معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی آذربایجان غربی ازدواج جوانان را در مسیر یک زندگی سالم قرار میدهد معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی آذربایجان غربی گفت ازدواج جوانان را در مسیر یک زندگی سالم و بانشاط قرار میدهد به گزارش خبرگزاری فارس از ارومیه امین رستمزاده صبح امروز در جلسه پرسش و پاسخازدواج جوانان سرگردان بین دولت و مجلس
ابلاغ سیاست های کلی خانواده از سوی رهبر معظم انقلاب در شهریور ماه سال جاری و تأکید بر تسهیل ازدواج موفق و آسان برای همه دختران و پسران در حالی صورت گرفته است که 11 سال از ابلاغ قانون تسهیل ازدواج می گذرد و همچنان وعده های امروز و فردای مسئولان برای اجرایی شدن آن ادامه دارد به گ-
حوادث
پربازدیدترینها