واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه جوان: ليدرهاي فوتبال چهرههاي خبرساز فوتبال ايران هستند، از ماجراي درگيري آنها در باشگاه بزرگ پايتخت كه پاي پليس را به ميان كشيد تا افشاگريهاي سياوش اكبرپور درباره مربي جابهجا كردن ليدرها و اتفاقات غيراخلاقي كه توسط يكي از ليدرهاي استقلال در آكادمي باشگاه رخ داده، همه و همه سبب شده تا يكي از دغدغههاي جدي اهالي فوتبال، افرادي باشند كه نقششان سازماندهي هواداران در ورزشگاه است اما امروز با توجه به ساپورت مالي و غيرهاي كه از سوي مديران و مربيان و برخي بازيكنان ميشوند، حاشيههاي زيادي را به وجود ميآورند. اين آسيبها سبب شده تا جاي ليدرهاي تحصيلكرده در فوتبال احساس شود. مجيد مختاري ليدر باشگاه پرسپوليس كه دكتراي خونشناسي دارد و معاون سازمان انتقال خون است از جمله اين ليدرها است كه ميگويد وظيفه يك ليدر فقط داد زدن نيست و بايد كار فرهنگي هم براي سالمسازي ورزشگاه صورت بگيرد اما به او ميدان ندادهاند و به اعتقاد وي فوتبال ايران ليدر بيسواد ميخواهد نه ليدر تحصيلكرده. مختاري در گفتوگو با «جوان» به آسيبشناسي حواشي مربوط به ليدرها پرداخته است.
آقاي دكتر، آسيبهايي كه اين روزها متوجه بخشي از ليدرهاي فوتبال است، از كجا نشأت ميگيرد؟
در پرسپوليس دوره آقاي غمخوار و آقاي پروين اين فضا به وجود آمد و كمكم اين موضوع تبديل به يك اهرم شد كه مديراني كه وارد باشگاه ميشدند فكر ميكردند زمينههايي كه ميتواند به ادامه حضورشان كمك كند، بحث ليدرها بود كه سكوها را در اختيار داشته باشند. حتي افرادي كه هوادار هم نبودند با توجه به مزايايي كه برايشان تأمين ميشد به جمع ليدرها اضافه شدند. در مواقعي مديران باشگاهها و مربيان خاص به افرادي در بين ليدرها كه از نظر فكري با آنها همراهتر بودند بيشتر فضاي فعاليت دادند.
جذب افراد بدون توجه به سابقه فرهنگي و اجتماعي و تنها به اين چشم كه از آنها بهرهبرداري كنند، در به وجود آمدن اين فضا چقدر تأثيرگذار است؟
به صورت كلي ميتوانم بگويم خيلي تمايل به اينكه يك فرد تحصيلكرده، فردي كه از جايگاه خاص اجتماعي و فرهنگي برخوردار است، جذب اين فضا بشود، از بالا تا پائين وجود ندارد. سال 92 رتبه 2 كارشناسي ارشد شدم و سال 92 هم دكترا قبول شدم. به محض اينكه اين تغييرات تحصيلي در زندگيام اتفاق افتاد، به شدت از طرف فدراسيون فوتبال كمرنگ شدم، البته در باشگاه پرسپوليس در زمان مديريتهاي مختلفي كه حضور داشتم مورد حمايت قرار گرفتم و از اينكه يك ليدر تحصيلكرده باشد، استقبال ميكردند. اما خب در فدراسيون فوتبال با توجه به اين اتفاقاتي كه افتاد از جمع ليدرهاي تيم ملي خارج شدم. من بحث مفصلي در اين رابطه با معاونت فرهنگي پيشين فدراسيون در اين رابطه داشتم كه چرا اين اتفاق افتاده؟ مشكل چه بوده؟ اين در حالي بود كه برخي از ليدرها حتي در سفرهاي خارجي به خاطر كارهاي غيراخلاقي دستگير شده بودند و پرونده داشتند اما همچنان در بين ليدرهاي تيم ملي حضور دارند. به من گفت برو داد زدن ياد بگير! اصلاً دلم نميخواهد شما باشيد! من گفتم داد زدن بلدم اما واقعاً تأسفآور است كه شما به عنوان معاونت فرهنگي توقعتان از يك ليدر فقط داد زدن است.
چرا به دنبال جذب چنين افرادي هستند؟
برخي در فدراسيون و باشگاهها از اينكه ليدرها از سطح فرهنگي پاييني باشند، منافعي دارند، كه هر چه شد به ليدرها نسبت بدهند و اينكه بتوانند از آنها بهرهبرداري كنند. 13سرليدر در پرسپوليس داريم كه 5، 6 نفر سردسته هستند كه در جاي ديگري شاغل هستند و فوتبال براي آنها منبع درآمد نيست. متأسفانه اما در جاهاي ديگر ليدري تبديل به يك شغل شده است. خب شما اينكه ليدرها را از يك سطح فرهنگي خاص انتخاب ميكنيد، بعد به آنها پول ميدهيد، طبعاً توقعاتشان بالاتر ميرود و رفتارشان عوض ميشود. نتيجه آن ميشود كه اتفاقات امروز ميافتد كه دعوا و درگيري به وجود ميآورند يا به جاي مديرعامل باشگاه تصميم ميگيرد.
برنامه آموزشي براي ليدرها در نظر گرفته ميشود تا اين افراد فحاشيهايي كه صورت ميگيرد را كنترل كنند؟
به هيچ عنوان برنامهاي وجود ندارد و اگر هم باشد يك كار نمايشي و شعاري است كه بگويند ما اين كار را انجام ميدهيم و اين مسئله اتفاقات امروز ورزشگاهها را رقم ميزند. جايگاهي كه من هستم بيشترين هواداراني هستند كه با خانواده ميآيند، هميشه اعلام ميكنم كه فحش ندهيد، اجازه بدهيد تا فضا سالم باشد و يك پدر جرأت كند كه دست پسرش را بگيرد و به ورزشگاه بياورد. وقتي ليدرها را از سطح پائين جامعه انتخاب ميكنند، تماشاگر ميآيد و فضاي ناسالم را ميبيند، ديگر به استاديوم نميآيد. اما اگر فضا تغيير كند، مطمئن باشيد دكتر، مهندس و استاد دانشگاه طرفدار فوتبال هم داريم كه به ورزشگاه خواهند آمد و فضاي ورزشگاه تغيير ميكند. در ورزشگاه اگر 100 نفر فحش بدهند اما 20 نفر بگويند آقا فحش نده، مطمئن باشيد اين فضا در ادامه بهتر ميشود ولي متأسفانه ارادهاي براي بهبود فضا و استفاده از ليدرهاي تحصيلكرده وجود ندارد و با توجه منافعي كه براي برخي وجود دارد، ترجيح ميدهند كه فضا همين باشد. براي نمونه به دنبال اين بوديم با توجه به اينكه معاون سازمان انتقال خون هستم، كمپين خودمراقبتي براي اهداكنندگان مستمر خون در بين تماشاگران تشكيل شود اما نه فدراسيون و نه باشگاه پرسپوليس هيچ حمايتي نكردند. اين در حالي است كه اين طرح الگوسازي و فرهنگسازي در ورزشگاههاست. اين كاري بود كه از دست من برميآمد و حتماً خيليهاي ديگر هم برنامههايي در اين راستا داشتند اما وقتي حمايت نشدند، دلسرد ميشوند.
و اين سبب ميشود تا ليدرهاي با سطح پايين ميداندار شوند و براي فحش دادن به اين و آن از مدير، مربي و بازيكن پول ميگيرند!
بحثم اين است كه كسي نميتواند به من 500 تومان يا يك ميليون بدهد كه در ورزشگاه عليه يك نفر فحش بدهم اما ليدري كه سطح مالي و اجتماعي پائيني دارد اين كار را انجام ميدهد و به اين برميگردد كه چه آدمهايي را جذب ميكنند. يك مدير وقتي وارد باشگاه ميشود 10 نفر را براي اينكه جو ورزشگاه را داشته باشند، وارد ورزشگاه ميكنند و به آنها پول ميدهند. در مقابل مربياي كه شايد با مدير به مشكل بخورد هم ميآيد به اين 10 نفر بيشتر از مدير پول ميدهد و اين ليدرها به مديري كه خودشان را آورده فحاشي ميكنند. فقط بحث مالي نيست، برخي از ليدرها شايد توجه كرده باشيد با يك بازيكن خاص همه جا هستند يا افرادي كه ليدر هم نيستند اما چون بيكار هستند سر تمرين زياد ميروند و از اين طريق با بازيكني كه تازه از شهرستان آمده و تربيتهاي فرهنگي را هنوز ندارد ارتباط ميگيرند و با اين بازيكن سر از هزار جا درميآورند. اين مشكل برميگردد به بحث آموزش در زمينه تربيت ليدر و مشوق وجود ندارد و هيچ كس در اين رابطه خودش را متولي نميداند.
چه كاري بايد كرد تا اين وضعيت اصلاح شود؟
بايد از اساس افرادي كه به عنوان ليدر و كانون هواداران فعاليت ميكنند از يك فيلتر مجدد شوند، نه فقط سوء سابقه يا اينكه معتاد نيست يا هست؟ سوابق فرهنگي و اجتماعي و همچنين سابقه حضورشان در فوتبال بررسي شود. ليدرهايي كه درگيري در ورزشگاهها داشتهاند يا در سفرهاي خارجي همراه تيم سابقه دستگيري داشتهاند را حذف كنند. بعد از آن بحث آموزش به ليدرها را جدي بگيرند. در خارج از كشور در بين ليدرها روانشناس هست، دكتر هست، مهندس هست و اينها آموزش ميبينند اما در ايران ليدر تحصيلكرده نميخواهند و فضاي عمومي ورزش آماده نيست و يكي از شرح وظايف مديرعامل باشگاه، سازماندهي كانون هواداران است، اين يعني چي كه هوادار تراكتور ميآيد و در تهران ميگويد مرگ بر فارس و خليج عربي! اين قضيه از سالي كه تراكتور به ليگ آمده وجود داشته. اينجا چه كسي بايد پاسخگو باشد؟ باشگاه و كانون هواداران بايد مديريت كنند. وقتي كار بالا ميگيرد به دنبال سرپوش گذاشتن هستيم در حالي كه از ريشه مشكل وجود دارد.
۰۱ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]