واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: خبرگزاری مهر: خارج شدن حلب از دست تروریستها به مثابه سیلی محکم به کشورهای حامی این گروهها از جمله کشورهای عربستان و قطر محسوب می شود.
سعودی ها و قطری ها برای براندازی نظام سوریه حاضر شدند که با شیطان نیز ائتلاف کنند و تصور می کردند که اوضاع مشابه لیبی و تونس و برخی دیگر از کشورهاست و آنها قدرت جولان دادن دارند و متوجه این واقعیت نشدند که روسیه هرگز حاضر نیست که عرصه را خالی کند.
واقعیت این است که عربستان و قطر در ارزیابی میزان قدرت طرف هایی که با آن دشمنی ورزیدند، دچار خطای محاسباتی شدند. آنها وارد جنگی شدند که هر روز که می گذرد تبعات آن بیش از قبل آنها را تحت الشعاع قرار می دهد.
از سویی این دو کشور و غربی ها تصور نادرستی از قدرت محور مقاومت داشتند. آنها بر این خیال بودند که ظرف مدت کوتاهی نظام سوریه از هم می پاشد اما اوضاع مطابق میل آنها پیش نرفت.
با این تفاسیر برخی تحلیلگران بر این باورند که سعودی ها و قطری ها به طور تدریجی از حمایت مخالفان پس از شکست در حلب دست بردارند زیرا ادامه دادن بازی خطرناک به مثابه وارد شدن به رویارویی مستقیم با روسیه است و نه عربستان و نه قطر این توان را ندارند.
این دسته از تحلیلگران برای تایید نظر خود، عدم حضور عربستان در نشست اخیر دوستان سوریه در پاریس و سخنرانی ملک سلمان در جلسه افتتاحیه مجلس مشورتی را مورد توجه قرار می دهند که در آن بر خلاف همیشه درباره ضرورت کنار رفتن بشار اسد سخنی بر زبان نراند و آن را نشانه تغییر سیاست عربستان می دانند.
اما برخی دیگر از تحلیلگران براین باورند که سعودی ها به حمایت از گروههای مسلح در سوریه ادامه خواهند داد.
اما نکته ای که درباره مواضع سعودی ها باید گفت این است که طرح های کوتاه مدت و نداشتن استراتژی سبب می شود که سیاست خارجی عربستان با نوسان روبرو باشد و فراز و نشیب زیاد داشته باشد. به نظر می رسد که دیگر از سمفونی عادل الجبیر وزیر خارجه عربستان مبنی بر ضرورت رفتن بشار اسد، خبری نیست.
دلیل این موضوع را می توان در مباحثی مانند اوضاع اقتصادی داخلی عربستان و بحران های طاقت فرسایی که سعودی ها با آن روبرو هستند، مشاهده کرد. وضع مالیات و برداشتن سوبسید کالاها و خدمات اساسی و اینکه این تغییرات و بازنگری در ساختارهای اقتصادی را دردناک می دانند همگی گواه شرایط سخت حاکمان ریاض است.
همچنین موضوع بازگشت سحر به ساحر یعنی تبعات حمایت از تروریستها به عربستان را باید مورد توجه قرار داد. اینکه ملک سلمان از اجازه ندادن به هیچ گروهی برای تحقق اهدافش در عربستان سخن می گوید نشانه نگرانی و ترسی است که از ناحیه گروههای افراطی و دست پرورده های خود، دارد. بحث یمن نیز یکی دیگر از این دلایل است. به نظر می رسد که سعودی ها تمرکز خود را روی موضوع یمن گذاشته اند و امنیت خود را به امنیت یمن گره می زنند.
اینک دیگر از آن خطابه های پرحرارت شخصیت های دینی و سیاسی سعودی علیه نظام سوریه و بشار اسد کمتر به گوش می رسد.
حتی اگر بخواهیم از منظر دیگر نگاه کنیم؛ سعودی ها هیچ گاه از انقلاب و مضامینی از این دست خوششان نمی آید تا چه برسد که بخواهند که از آنچه انقلاب سوریه نامیده می شد، حمایت کنند. اگر هم در این مسیر گام برداشتند به این سبب بود که تصور می کردند، اوضاع در اندک زمانی به نفع گروههای مسلح تغییر پیدا می کند و روزهای حکومت بشار اسد نزدیک است.
آنها در واقع به این دلیل حمایت کردند تا به خیال خام خود در صورت روی کار آمدن شخصیت های جدید بر روی آنها نفوذ داشته باشند اما وقایع ثابت کرد که کسانی که برای آینده خوب برنامه ریزی و فکر می کنند حرف اول و آخر را می زنند.
حاکمان ریاض که با اوضاع دشوار اقتصادی و کسری بودجه شدید دست و پنجه نرم می کنند و به سیاست های ریاضت اقتصادی شدید روی آورده اند تا هزینه ها را کم کنند؛ خطر اعتراضات را حس می کنند. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، اعتراض ها شروع خواهد شد و انقلابی که همواره آل سعود از آن هراس دارد به سراغ آنها بیاید.
در کنار این نباید از انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نیز غافل شد. آنها فکر نمی کردند که دونالد ترامپ پیروز انتخابات شود. ترامپ وعده مقابله با گروههای افراطی را داده است و این در موضع سعودی ها موثر است. آنها تمام توان خود را صرف تلاش هایی خواهند کرد تا نگاه ترامپ را به خود جلب کنند.
به نظر می رسد که سیاست های جنگ افروزانه تبعات منفی بر رژیم سعودی داشته است. تلاش عربستان برای مطرح کردن خود به عنوان یک قدرت منطقه ای نتیجه ای کاملا معکوس داشته است.
هزینه های حمایت از گروههای مسلح در سوریه برای عربستان بسیار سنگین است. با توجه به اوضاع اقتصادی نامساعدی که به آن اشاره شد؛ هزینه کردن مبالغ زیاد برای تجهیز گروههای مسلح به سلاح و ادوات جنگی دیگر کمرشکن است و اگر به فرض این توان را داشته باشند باید نتیجه ای عاید آنها شود و در عرصه میدانی گروههای مورد حمایت آنها مثمر ثمر واقع شوند و بتوانند اهداف آنها را برآورده کنند اما تاکنون نه تنها سیاست آنها در براندازی نظام سوریه با شکست روبرو شده است بلکه در عرصه میدانی نیز روز به روز شاهد پیروزی های ارتش سوریه و همپیمانان آن و شکست گروههای مسلح هستیم که جبهه حلب گواه این مدعاست.
شکست در حلب و جبهه های حومه دمشق همگی نشانه سرمایه گذاری بیهوده و باخت برای سعودی ها و دیگر حامیان گروههای مسلح در سوریه است.
از سویی مواضع دونالد ترامپ که تا چندی دیگر سکان قدرت را در ایالات متحده آمریکا به دست خواهد گرفت و نیز فرانسوا فیون نامزد محافظه کار انتخابات ریاست جمهوری سال آینده فرانسه را در مواضع سعودی نمی توان بی تاثیر دانست. سعودی ها می توانند با توجه به شرایط جدید از هزینه های کمر شکن جنگ سوریه خود را نجات دهند و با تغییر مواضع خود از شکست های بیشتر ممانعت به عمل آورند.
به اعتقاد تحلیلگران، عربستان نمی تواند با توجه به هزینه های سنگین جنگ یمن در سوریه نیز همچنان هزینه کند آنهم با توجه به اوضاع اقتصادی اش.
با نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوری باراک اوباما به نظر می رسد که ریاض به دنبال بازنگری در اوضاع برای آمادگی به منظور پذیرش سیاست های خاورمیانه دونالد ترامپ است و اینکه با تغییراتی که در موازنات بعد از حلب پیش آمده چگونه برخورد کند.
سعودی به دنبال این است که موضع دولت جدید آمریکا را بدانند تا بر اساس آن سیاست های خود را تنظیم کنند و موضوع سوریه در راس قرار دارد. آنها تابع سیاست های آمریکا در زمینه سوریه هستند.
این در حالی است که برخی منابع وابسته به مخالفان سوری از تغییر مواضع سعودی ها در قبال نظام سوریه خبر داده اند.
به هر حال باید منتظر شد تا در سال جدید میلادی آیا سعودی ها این شکست در میدان سوریه را با توحش در میدان یمن جبران می کنند یا در برنامه های خود به گونه ای دیگر عمل می کنند.
۲۹ آذر ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]