واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: زن جوان كه از دست سرقتهاي شوهر معتادش به ستوه آمده بود در جلسه بازجويي او درخواست جدايي و پذيرفتن سرپرستي دختر نوجوانش را به قاضي ارائه داد.
به گزارش جوان، چندي قبل مأموران كلانتري 161 ابوذر از سرقت كيفدستي زن جواني با خبر و راهي محل شدند. زن جوان گفت: لحظاتي قبل مرد جواني كيف دستياش را قاپيد و گريخت. مأموران خيلي زود سارق جوان را همراه كيف سرقتي در يكي از خيابانهاي اطراف دستگير كردند.
متهم پس از اعتراف به سرقت با تشكيل پرونده براي بازجويي به دادسراي ناحيه 34 منتقل شد. مرد جوان كه از سارقان سابقهدار بود وقتي مقابل قاضي سيدامين ميروكيلي، داديار شعبه چهارم قرار گرفت به سرقت از زن جوان اعتراف كرد.
وي گفت: اعتياد به شيشه همه زندگيام را سوزاند. من كار خوبي داشتم، اما وقتي معتاد شدم از كار بيكار و مدتي بعد هم سارق شدم. پس از اين همسرم براي خرجي خانه و دختر 13 سالهام در توليدي شروع به كار كرد، اما من پولهاي او را هم براي خريد مواد سرقت ميكردم. من تمام جهيزيه همسرم را فروختم و با پول آن مواد مصرف كردم، اما همسرم مرا رها نكرد و چندين بار مرا به كمپ ترك اعتياد برد و مواد را ترك كردم، اما چند روز بعد دوباره مواد مصرف ميكردم و آلوده ميشدم.
وي ادامه داد: من هميشه به سراغ پسانداز همسرم ميرفتم و پولهايش را سرقت ميكردم و هر وقت پولي نداشت به داخل خيابان ميآمدم و دست به سرقت از شهروندان ميزدم و به همين دليل چند بار هم دستگير و روانه زندان شدم. در حالي كه بازجويي از سارق جوان ادامه داشت، همسر وي وارد شعبه شد و خواستار جدايي از شوهرش و گرفتن حق حضانت دختر 13 سالهاش شد. و
ي گفت: 14 ساله بودم كه شوهرم به خواستگاريام آمد و با او ازدواج كردم. خيلي شوهرم را دوست داشتم تا اينكه معتاد به شيشه شد. پس از اين هم او را دوست داشتم و چند بار هم تلاش كردم و او را ترك دادم، اما فايدهاي نداشت. او براي فراهم كردن موادش دست به هر كاري ميزد و حتي از خانه هم دزدي ميكرد. در اين مدت من عشق و علاقه به شوهرم را از دست ندادم به طوري كه چندين بار به زندان رفت و منتظرش ماندم. اين بار كه از زندان آزاد شد، توبه كرد و به من و دخترش قول داد تا ديگر سراغ خلاف نرود، اما چند روز قبل متوجه شدم او را دوباره به خاطر سرقت دستگير كردهاند.وقتي اين خبر را دخترم شنيد خيلي ناراحت شد و به من گفت من ديگر پدري ندارم. او با كارهايش آبروي دخترم را بين دوستانش برده است و دخترم پيش تمامي بستگان هميشه سرافكنده است. وقتي دخترم به من گفت كه پدري ندارد، تصميم گرفتم از او جدا شوم و الان به دادسرا آمدم تا از شوهرم درخواست جدايي بدهم.
مرد سارق پس از شنيدن حرفهاي همسرش ابتدا شوكه شد، اما لحظاتي بعد با آخرين درخواست همسرش موافقت كرد.
متهم گفت: من در اين مدت هيچ گاه نتوانستم خواسته همسرم را بر آورده كنم و الان تصميم گرفتم آخرين درخواست او را بر آورده كنم. به همين دليل خواسته او را قبول ميكنم.
۲۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10]