واضح آرشیو وب فارسی:الف: علمیبودن یا نبودن، مسئله این است!
سیدطه باقیزاده*؛ 21 آذر 1395
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۷:۳۰
«روش علم» نویسنده: محمد طبیبیان ناشر: دنیای اقتصاد، چاپ اول 1393 264 صفحه، 14000 تومان شما میتوانید کتاب «روش علم» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید. ***** احتمالاً در دوران دبستان، شما هم با این پرسش کلیشهای مواجه شدهاید که «علم بهتر است یا ثروت». آیا از آن روز تا به حال به پاسخ روشنی برای این سؤال دست یافتهاید؟ آیا از آن روز تا کنون، به اعتقادی که در پاسخ به این سؤال داشتهاید، تردید کردهاید؟ آیا هیچوقت اندیشیدید که علم با ثروت ارتباطی هم دارد یا ندارد، و اصلاً میتواند داشته باشد یا نه؟ به طور کلی موضوعات «علمی» چهقدر برای شما اهمیت و اعتبار دارند؟ اگر برای شما اثبات شود که یک مدعای شگفتانگیز توجیه «علمی» دارد، آیا بیچون و چرا درستی مدعا را میپذیرید؟ آیا «علم» در زندگی شما تأثیر بهسزایی داشته است؟ آیا مایلید که فرزندان شما به «علم» و جامعهی «علمی» خدمت کنند؟ به نظر شما نظریات «علمی» آیندهی روشنی را پیش روی بشر قرار خواهد داد؟ «امروزه «علم» در ساحتهای گوناگون زندگی بشر نقش مهمی ایفا میکند. یافتههای «علمی» برای انسانها از بزرگترین مواهب طبیعت پرده برداشته و اسباب خوشبختی هرچهبیشتر انسانها را فراهم کرده است. در طول تاریخ، گاهی انسانها با «علوم» غریبه، دست به کارهای غیرعادی زدهاند، که تأثیرات عجیبی به بار آورده. همچنین، در «علم» تنجیم، با بررسی وضعیت ستارگان، بسیاری از حقایق شگفتانگیز آشکار میگردد. از سوی دیگر، «فیزیک» علمی است که «حقیقت» جهان را پیش چشم انسان قرار میدهد و قواعد برخورد با طبیعت را برای ذهن انسان مدلسازی میکند؛ و ناگفته نماند که در «علوم» فلسفی، گزارههایی صرفاً متکی بر عقل، در ساحت جهانشناسی و انسانشناسی، احکامی متافیزیکی را روشن میسازند. «علم» قدرت است، هر جامعهای که در «علم» پیشرفت کند، صاحب قدرت بیشتری هم خواهد بود.» در سؤالات بند اول، و در مدعاهای مشوش و پراکندهی بند دوم -که کاملاً حق دارید در صحت آنها تردید کنید و از بههمریختگی موضوعی در آنها کلافه شوید!- بارها کلمهی «علم» به کار رفته است. در مواجههی نخست با پرسشهای بند اول، ممکن است بیدرنگ پاسخهایی در ذهن شما شکل بگیرد؛ و شاید هم برای برخی از آنها نیازمند تأمل و دقت بیشتری باشید. در گزارههای بند دوم، احکام متفاوتی بر یک موضوع یکسان -که «علم» است- حمل میشود، و همهای این گزارهها احتمالاً برای شما کم و بیش آشنا هستند، یعنی پیش از این عدهای هرکدام از آنها را به کار بردهاند، پس مقصود از آشفتگی و پراکندگی این گزارهها چیست؟ نکته اینجاست که پیش از تمام سؤالات و گزارههای اینچنینی، یک پرسش اساسیتر را حتماً باید طرح کرد و پاسخ داد، و آن پرسش چیزی نیست جز «چیستی علم». آنچیزی که قرار است یک کودک دبستانی در مقایسه با ثروت، ارزشش را محک بزند، به راستی چه معنایی دارد؟ یافتههای «علمی» دقیقاً یعنی چهجور یافتههایی؟ چه ملاکهایی را برای «علمی» بودن یک نظریه باید در نظر گرفت، تا بشود با خیال راحت هر دیدگاهی را که در چارچوب آن ملاکها نمیگنجد، کنار گذاشت و آن را غیر علمی شمرد؟ آیا فیزیک علم است؟ چرا؟ آیا فلسفه علم است؟ چرا؟ علوم غریبه چهطور؟ ستارهشناسی چهطور؟ طالعبینی یا پیشگوییهای ساحرانه ارزش علمی دارد یا ندارد؟ اصلاً ملاک ارزش علمی چیست؟ بله! سؤال مهم این است که «علم» چیست و چه چیزی «علمی» به حساب میآید. سالها این مسئلهی مهم، آنچنان که باید، مورد اعتنا نبود. دستهای از باورها و گزارهها، به عنوان حقایق علمی پذیرفته شده بودند و در مدارس و آموزشگاهها تدریس میشدند، و هیچ مخالفت و نقد و پرسشی هم پیرامون آنها جایگاهی نداشت. با ظهور عصر روشنگری، این دغدغه جدی و جدیتر شد، و رفتهرفته آشکارا قد علم کرد. فلسفهی علم، همان حوزهای است که این سؤال را اولین پرسش پیش روی خود میداند، و میتوان سرآغاز آن را همان دورانی دانست که «روش علمی» برای دستیابی به حقایق مربوط به عالم، به مسئلهای پر رنگ بدل شد و دانشورزان آن زمان را به تأمل و اظهار نظر پیرامون چیستی علم، و حد و مرز اعتبار و علمیبودن باورها واداشت. فرانسیس بیکن بتهای چهارگانه را مانع اصلی درست اندیشیدن و دستیافتن به علم واقعی برشمرد، و دکارت در گفتارش پیرامون روشِ راهبردنِ عقل، مدل خود را برای به کارگیری دانش استدلالی، چنانکه به نتایجی درست و مقبول منجر شود، ارائه داد. پیش از آن، هیوم، برای یافتههای حسی و تجربی به عنوان مواد معتبرِ قابل استفاده در علم ارزش قائل شده بود، و سالها بعد، کانت جایگاه ذهن را در یافتههای علمی، در کنار آنچه از حس به دست آمده است، روشن ساخت. به همین ترتیب، متفکران زیادی، در مقابله با رویهی گذشتگانشان، که در برابر نظریات موجود کاملاً تسلیم بودند و هیچگونه مخالفتی با آرای دانشمندان گذشته را روا نمیدانستند، به طور جدی به نقد روشهای علمی پرداختند و در این باب نظریهپردازی کردند. در ادامه، مکاتب جدیدی همچون اثباتگرایی سر برآوردند و برای نخستینبار گزارههای متافیزیکی را کاملاً بیمعنا تلقی کردند. پیش از آن، در نظرگاه تجربهگرایی، متافیزیک معنا داشت، اگرچه برای علم سودی نمیبخشید؛ اما اثباتگرایان، علی الاصول این گزارهها را فاقد هر گونه معنایی تلقی میکردند. پس در نظر آنها و مطابق دیدگاهشان، متافیزیک و گزارههای آن، دیگر «علمی» تلقی نمیشدند. در دنبالهی مسیر اثباتگرایی، پوپر، لاکاتوش، کوهن و دیگران، هر یک دیدگاههای خود را در مورد ملاک علمیبودن یا نبودن مطرح ساختند، و هویت «علم»، از میانهی این تأملات تازه، مدام در حال بازسازی و ویرایش و تعدیل بود. محمد طبیبیان، در «روش علم» از همان عصر روشنگری آغاز میکند و به بازخوانی روشهای اندیشه، از آن دوران تا کنون میپردازد. فصل نخست، به تشریح آنچه در عصر موسوم به روشنگری رخ داد، میپردازد. فصل دوم نکاتی را در باب درست اندیشیدن برمیشمرد؛ اینکه مشکل اصلی در عاقل بودن یا نبودن افراد نیست، بلکه اشتباهات و اختلافات، ناشی از روشهای اشتباهِ رسیدن به نتیجه است. مثالهای جالب فصل دوم، این مقصود را به خوبی روشن میسازد. فصل سوم، روشهای شناخت علمی را تا آن زمان که اثباتگرایان نظریاتشان را طرح ساختند مرور میکند. استقراء و قیاس، روشهایی هستند که در این فصل، محل بحث هستند. فصلهای چهارم، پنجم و ششم، نظریات گوناگون در باب شناخت علمی و تعریف علمی را در سیر تاریخی خود، مرور میکند. روش علمی، اثباتگرایی، ابطالپذیری، و انقلابهای علمی؛ از جمله دیدگاههایی هستند که به آنها پرداخته میشود. فصل هفتم بر اساس علوم رفتاری، چند و چون ادراک و استنتاج را در انسان وامیکاود و این مسئله را پیش رو قرار میدهد که انسان چگونه و با چه میزان از مداخلهی حواس یا ذهن، قادر به شناخت و دستیابی به علم است. و بالاخره در فصل هشتم، این موضوع طرح میگردد که چه محدودیتهایی بر سر سازوکار خردورزی انسان وجود دارد، که برایش چالش میآفریند، و شناخت را دشوار یا غیرممکن میسازد. نکته آخر اینکه «روش علم» از معدود آثار تألیفی به زبان فارسی در باب فلسفهی علم است؛ به لطف ضمیمهها و مثالهای جالبش، نوشتار جذابی پیدا کرده و متن خوشخوانی هم دارد. علاقمندان آن را دریابند! * کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 86]