واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: فرهنگستان فوتبال: پس از انتشار عکس دختر خارج نشین ایرانی با مهدی رحمتی، او به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال فراخوانده می شود تا پاسخگوی رفتاری باشد که به زعم فدراسیون نشینان "بداخلاقی” تعبیر می شود و از آنطرف افکار عمومی و گفتمان غالب شبکه های اجتماعی، کمیته اخلاق را به بی تدبیری، بی اخلاقی و کج سلیقگی متهم می کنند، این اتفاق فرصت دیگری را در اختیار ما قرار می دهد تا با بررسی ابعاد پنهان آن، ساختارهای اخلاقی جامعه ایرانی را مورد نقد و تحلیل قرار دهیم.
اجازه دهید در ابتدا بر این نکته تأکید کنم که بخشی از مسائل اینچنینی فوتبال ایران ناشی از مدرنیته و تأثیر شگفت انگیز شبکه های اجتماعی بر افکار و زندگی علاقه مندان به فوتبال است. همین چندسال پیش را به یاد بیاورید که ماجرای دستگیری چند فوتبالیست در پارتی شبانه با موج رسانه ای همراه بود اما تفسیرها و روایت هایی که از این اتفاق نقل می شد، همه و همه صرفا از مجاری ارتباطی محدود و با اعمال سانسور صورت می گرفت و همواره بخش هایی از واقعیت از دید مخاطبان پنهان می ماند، اما امروز به لطف شبکه های اجتماعی دیگر هیچ وجهی از رویداد ناگفته باقی نمی ماند و اتفاقا پرداخت واقعیت به نحوی صورت می گیرد که گاه تفسیر واقعیت، از خود واقعیت پیشی می گیرد.
پس اشاره به این نکته ضروری است که مسائلی از این قبیل، مسائل جدید و تجربه نشده ای هستند که در قالب موضوعات به ظاهر ورزشی اما با درون مایه سیاسی، بروز کرده و به فرصت هایی برای گفتگو و مناظره تبدیل می شوند.
اما اجازه دهید موضوع مهدی رحمتی را از اینجا آغاز کنیم که او به هواداری که درخواست عکس سلفی کرده پاسخ مثبت می دهد، این اقدام او از منظر اخلاق، ناظر بر احترام، ادب و مسئولیت پذیری است، حالتی را تصور کنید که رحمتی به دختر هوادار این چنین پاسخ می دهد:
متأسفم، چون شما حجاب ندارید نمی توانم با شما عکس بگیرم. به نظر می رسد این طرز رفتار اگرچه ممکن است توسط نهاد مذهب مورد تشویق قرار می گیرد (البته بعید است چون دیگر رسانه ای نمی شود) اما از منظر اخلاقی نمی تواند مثبت ارزیابی شود. از طرف دیگر تصمیم برای گرفتن عکس در چنین وضعیتی و در آن موقعیت می تواند رفتاری در چارچوب حریم خصوصی در نظر گرفته شود و احترام به حریم خصوصی افراد، خود فعل اخلاقی جهانشمولی است که در تمامی ادیان و مذاهب بر آن تأکید شده است.
اما مشکل از جایی آغاز می شود که موضوع این عکس رسانه ای شده و در معرض قضاوت جمع قرار می گیرد. در اینجا امر فردی یا خصوصی به امر اجتماعی یا عمومی تبدیل می شود. این امر نهادهای حاکمیتی را وادار به واکنش می کند؛ آنها بر اساس قطب نمای اخلاقی کانت، دقیقا به این سئوال فکر می کنند؛ که اگر چنین رفتاری عمومیت پیدا کند چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت؟ آنها بالاجبار باید واکنش نشان دهند، واکنش آنها طبیعی است، زیرا که در صورت بی تفاوتی از جانب خودشان به تسامح و بی تفاوتی متهم می شوند و حداقل برای رفع اتهام از خود و نمایش مسئولیت، مجبور به دعوت رحمتی به کمیته اخلاق هستند. سئوال اینجاست که آیا آنها چاره دیگری هم دارند؟ به نظر می رسد خیر. گفتمان اخلاقی حاکم بر فوتبال ایران یعنی مچ گیری به جای پیشگیری، تقابل به جای تعامل و مونولوگ به جای دیالوگ، این اجازه را به آنها نمی دهد مسیر دیگری را برای به کرسی نشاندن منویات خود انتخاب کنند. آنها رحمتی را احظار کردند چون چاره دیگری نداشتند و البته به اعتقاد من با فراخوان مهدی رحمتی به کمیته اخلاق، ارزش خبری عکس مورد نظر را یک ساعته چند برابر کردند و اگر عکس مورد نظر را به زعم خود آنان منکر در نظر بگیریم، زمینه اشاعه منکر را فراهم کردند. در نهایت؛ بازی ای که آنها شروع کردند چوبی دو سر باخت است که در صورت تکرار می تواند وجاهت اجتماعی آنها را زیر سئوال ببرد و در صورت بی تفاوتی، آنها را به بی مسئولیتی و بی توجهی نسبت به اصول و اعتقادات مذهبی متهم کند.
به نظر می رسد حقوق دانان محترم کمیته اخلاق، قدرت رسانه ها، شبکه های اجتماعی و اینستاگرام علی کریمی را دسته کم گرفتند و از هل حلیم در دیگی افتادند که خودشان برای رحمتی پخته بودند
۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]