واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: چرا طرح زوج و فرد زمين خورد؟
هنوز دقايقي به ساعت 7 عصر مانده است. ساعتم را نگاه ميكنم 18 و 44 دقيقه و اين يعني 16 دقيقه بايد پشت دوربينهاي هوشمند متوقف شوم...
نویسنده : حسن فرامرزي
هنوز دقايقي به ساعت 7 عصر مانده است. ساعتم را نگاه ميكنم 18 و 44 دقيقه و اين يعني 16 دقيقه بايد پشت دوربينهاي هوشمند متوقف شوم تا مجوز ورود به محدوده زوج و فرد در يك عصر سرد پاييزي براي من صادر شود. البته براي احتياط بيشتر يكي دو دقيقه هم بيشتر بايستم بهتر است چون معلوم نيست ساعت من و دوربين هوشمند روي يك زمان واحد توافق داشته باشند.
ماشينم را قبل از دوربينهاي هوشمند محدوده زوج و فرد در گوشهاي متوقف ميكنم، حدود 20 دقيقهاي كه آنجا هستم تبديل ميشود به يكي از جذابترين سوژههايي كه تا به حال ديدهام. ماشينم را پارك نكرده وانتي را ميبينم با بار انار، رانندهاش قبل از رسيدن به دوربينهاي محدوده، وانتش را كنار ميكشد، مثل قرقي پايين ميپرد و قاليچه رنگ و رو رفتهاي را روي پلاك مياندازد. قاليچه مثل پتويي گرم روي پلاك ميافتد و تمام حجم پلاك را ميپوشاند، بعد خيلي سريع سوار وانت و وارد محدوده طرح زوج و فرد ميشود. هنوز وانت دور نشده دو خانم و آقا را ميبينم كه از ماشينهايشان پياده ميشوند و طوري پشت پلاك عقب خودرو قرار ميگيرند كه انگار ماشينشان خاموش كرده و ميخواهند خودرو را هل بدهند. دستي هم روي صندوق عقب ماشين ميگذارند كه همه چيز طبيعيتر به نظر برسد. مرد جوان خندهاش گرفته است، اما زن ميانسال خيلي جدي دارد اين كار را انجام ميدهد. چند متري كه از دوربينها دور ميشوند، سوار خودروهايشان میشوند و ميروند پي كارشان. ساعتم را نگاه ميكنم هنوز سه دقيقه هم نگذشته است. سوژهها يكي دو تا نيست و دوست دارم همهشان را به چشم ببينم. مجبور ميشوم از ماشين پياده شوم تا زاويه ديد بهتري براي تعقيب اين خلاقيتهاي جالب ايراني داشته باشم.
پياده شده و نشده پسري با پرايدش كنار خودروي من دوبله ميايستد و ميپرسد جلوترها افسر وايستاده؟ ميگويم من كه چيزي نديدم. مثل باد از پرايدش پياده ميشود و در حالي كه دستمال رنگ و رو رفته پر از خاك را جلوي من ميتكاند، ميگويد اين دستمال را مادرم به من داده و گفته شيرم را حلال نميكنم، اگر از اين دستمال استفاده ديگري بكني. ميخندد و خيلي سريع دستمال را روي پلاك خودرو ميچسباند، آن قدر اين اتفاق سريع ميافتد كه خودروهاي پشت سري فرصت نميكنند بوق بزنند. سوار ميشود و با پلاك دستمالي شده وارد محدوده طرح ترافيك ميشود.
از اينجا به بعد تقريباً تكنيكها تكرار ميشود. تكنيك خراب شدن الكي خودرو و هل دادن تكنيك لنگ دستمال كارتن.
اين مطلب ميتواند با نقد رفتارهاي فرهنگ عمومي و سرزنشكننده آدمها ادامه پيدا كند و مثلاً به اين اشاره كنيم كه چرا قانونپذيري در فرهنگ عمومي ما ريشههاي محكمي ندارد، اما اجازه بدهيد كه فعلاً اين موضوع را رها كنيم و به اين موضوع فكر كنيم كه چقدر ميتوان در حل معضلات اجتماعي از طرحهاي صرفاً محدودكننده استفاده كرد؟ به عبارت ديگر آيا مثلاً در حل معضل آلودگي هوا همه تخممرغهايمان را بايد در سبد انتظار از آدمهاي عادي جامعه بگذاريم و از دسترسترين گزينه استفاده كنيم يا نه بيشتر از آنكه به بدنه جامعه فشار بياوريم، فشارها به متوليهايي باشد كه همه ما نقش و مسئوليت آنها را در بالا گرفتن معضل آلودگي هوا ميدانيم، اما عادت كردهايم كه رويمان را به سمت ديگري برگردانيم؛ از استانداردهاي سختگيرانه زيستمحيطي كه براي خودروها و موتورسيكلتها بايد اعمال شد كه نميشود، از استانداردهاي سختگيرانه مصرف بهينه انرژي در ساختمانها، از معاينه فني واقعي و نه صوري و دهها عامل ريز و درشت ديگري كه سراغ آنها نميرويم و به كوتاهترين گزينه متوسل ميشويم.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]