واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در بحث جنایات سریالی با توجه به نوع جرم، سن مرتکب، انگیزه و سابقه شخص و همچنین شرایط قربانی، ابتدا باید دست به آسیبشناسی بزنیم. با تشکیل پرونده شخصی فرد، مطالعات فردی داشته باشیم و سپس با تفکیک مراتب و همچنین طبقهبندی این مجرمان اظهارنظر علمی کنیم، زیرا هر مرتکب جرمی با مرتکب جرم دیگر از جهات مختلف دارای اختلاف و تفاوت است، اما به طور کلی میتوان با دستهبندی برخی وجوه تشابه و اختلاف، مجرمان سریالی را به چند گروه قتلهای سریالی با انگیزه ایدئولوژی سیاسی، مجرمان تجاوزات جنسی با انگیزه لذتجویی بیشتر، مجرمان تجاوزات جنسی برای گرفتن انتقام، مجرمان قتلهای سریالی برای گرفتن انتقام و مجرمان حرفهای که دست به قتلهای سریالی میزنند و همچنین مجرمانی که دچار بیماریهای روحی و روانی هستند، طبقهبندی کرد.
آنچه واضح است در بحث مجرمانی که به قتلهای سریالی و حذف فیزیکی رقبا از جناح مختلف بپردازند، معمولا این افراد تحت تاثیر عقاید و باورهای دینی و سیاسی یا ایدئو لوژیکی اقدام میکنند. این نوع قتل در بیشتر کشورها اتفاق میافتد. این افراد معمولا ظاهری متعارف، ویژگیهای فیزیکی و روحی بظاهر معقول دارند، اما در حقیقت دارای افکار و مرامی هستند که آنها را وادار به قتل دیگران میکند. ما گروههای مختلف سیاسی در سراسر دنیا داریم که با افکار سیاسی مختلف و نژادپرستانه دست به قتل افراد میزنند. معمولا این افراد دارای یک مراد و مقتدای معنوی هستند که آنها را وادار به ارتکاب چنین قتلهایی میکنند. البته در بعضی موارد دیده شده در این افراد اشخاصی هم وجود داشتند که استانداردهای یک فرد سالم را نداشتهاند، اما در مجموع به ظاهر افرادی متعارف خود را نشان میدهند. درخصوص متجاوزان جنسی، چه آنان که به منظور رفع یک نیاز غریضی و چه آنها که برای گرفتن یک انتقام دست به این اقدام میزنند، واقعیت این است ما با افرادی مواجه هستیم که از لحاظ شخصیتی دچار مشکلاتی هستند که ریشه آن را باید در دوران کودکی جستوجو کرد. این افراد اغلب یا خود قربانی تجاوزات جنسی بودند یا در معرض تحریکات زودرس جنسی قرار گرفتهاند یا آن که با رفتار جنس مخالف مواجه بودند. قتلهای سریالی که این اشخاص انجام میدهند ویژگی خاصی دارد. این قتلها که با آزار و اذیت قبلی همراه است بیشتر برای انتقامجویی بوده است. به عنوان مثال فرد برای انتقام گرفتن از نامادری خود که در کودکی به او ظلم کرده است، دست به قتل زنان میزند. در مورد قتلهای سریالی مربوط به افرادی که بدون تجاوز جنسی دست به قتل میزنند، باید این امر را در نظر داشت که این اشخاص اکثرا با انگیزه انتقام، این کار را میکنند بدون این که خود بدانند چرا این کار را انجام میدهند. آنها از روی عادت این کار را میکنند و از کشتن لذت میبرند. مانند معتادی که در یک زمان خاص باید نوع خاصی از مواد مخدر را استفاده کند، آنها هم به این اعمال معتاد میشوند و باید چنین اقدامی انجام دهند. احساس نیاز شدید همراه با نوعی عدم تعادل روحی آنها را به فرد خطرناکی تبدیل میکند. به اصطلاح بعد از هر قتل دچار نوعی نشئگی و لذت و قبل از آن دچار خماری هستند. این اشخاص هم قبلا خود قربانی فشارهای روحی و روانی بودهاند و در ضمیر ناخودآگاه آنها این موضوع ثبت شده است. مطالعاتی که در دنیا بر این اساس انجام شده نشان داده است معمولا این افراد در دوران کودکی دچار فشارهای جسمی بودهاند. گروهی از قتلهای قاتلان حرفهای مربوط به مزدوران یا مزد بگیران یا به اصطلاح قاتلان حرفهای است که معمولا فرد با توجه به دستوری که از فرد دیگر یا سازمان میگیرد مبادرت به قتلهای ویژهای میکند. این قاتلان هیچ گونه انگیزه شخصی ندارند و این قتلها را به عنوان یک وظیفه و حرفه تلقی میکنند و پول خود را میگیرند. این افراد شاید از نظر شیوه نگرش، افرادی خشن تلقی شوند، ولی برای آنها کشتن یک وسیله امرار معاش است. آنها نه لذتی میبرند و نه احساس دلسوزی دارند و مانند قصابی که حیوانات را قربانی میکند، طعمه خود را میبینند. مطالعات درخصوص هر یک از این طبقات ما را با عجایبی در منشهای رفتاری و فردی اشخاص مواجه میکند؛ بنابراین در قتلهای سریالی ما براساس ظاهر و نوع قتل نمیتوانیم حکم علمی صادر کنیم. میتوان حدس علمی زد، اما حکم علمی درخصوص این قتلها از لحاظ تخصصی آسان نیست. موضوع مهم دیگر آن است که نقش قربانیان این قتلها هم باید دیده شود. موضوعی که قرنها و سالها در گذشته تا به حال مورد توجه قرار نگرفته است. همان طور که این قاتلان دارای ویژگیهای رفتاری و شخصیتی خاصی هستند، اغلب قربانیهای آنها نیز از جنس و نوع و طبقات خاصی هستند و معمولا باید دارای ویژگیهایی باشند که بتوانند قربانی قتلها تلقی شوند، یعنی قاتلان سریالی دست به هر نوع قتلی نمیزنند. یعنی قربانیهای مخصوص خود را دارند و معمولا اتفاقی توسط قاتل انتخاب نمیشوند. برای پیشگیری از وقوع این قتلها معمولا از نوع پیشگیریهای وضعی استفاده میکنند این پیشگیری وضعی، انتقال آموزهها و تجربهها به افراد است. اطلاعات مربوط به چگونگی حفاظت از خود و جلوگیری از تردد در معابر عمومی در ساعتهای خلوت مثل دیروقتها، همراه داشتن محافظ یا استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و همچنین مراقبتهای ویژه است که البته در این زمینه استفاده از پلیس پیشگیری و استفاده از دوربین در محلهای ویژه میتواند موثر باشد. واقعیت این است که این افراد مانند خفاشان شب، با مطالعه و برنامهریزی کار خود را انجام میدهند. دکتر علی نجفی توانا جرم شناس و استاد دانشگاه
یکشنبه 14 آذر 1395 ساعت 03:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]