واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز:
نااميدی، ذلت؛ آثار «توکل بر غیرخدا» خدای متعال میفرماید: اگر من به هر یک از بندگانم به اندازه خواسته همه بندگانم یعنی میلیادرها میلیارد عطا کنم، ذرهای از ملک من کم نمیگردد. خزانه خداوند همان اراده اوست و هر چه اراده کند همان موجود ميشود.] پس بدا به حال کساني که از رحمت من نااميدند [و به در خانه ديگران میروند] و بدا به حال کساني که [با اين قدرت و عظمتي که من دارم] در مقام نافرماني من برآمدند و مراعات مقام مرا نکردند.»
به گزارش فرهنگ نیوز: آن چه پيشرو داريد گزيدهاي از سخنان حضرت آيتالله مصباحيزدي (دامتبركاته) در دفتر مقام معظم رهبري است كه در تاريخ 28/1/92 ايراد فرمودهاند.
نااميدی، ذلت، و دوری از رحمت خدا؛ آثار توکل بر غیرخدا
در کتاب شریف کافی روایتی را از حسینبنعلوان نقل میکند که در ضمن داستانی بیان شده است. در برخی روايات مانند این روایت، راوی آن چنان مقدمهچینی میکند که خواننده در فضاي آن گفت و شنود قرار ميگيرد و سخن برای او بسیار دلنشينتر میشود. میگوید: در جلسهاي با عدهای از اهل علم مذاکره علمی میکردیم ــ مقصود اینگونه افراد هم از علم معمولا سخنان ائمه اطهار علیهمالسلام است. من پیشتر به مسافرتي رفته بودم و در آن مسافرت تمام اموالم از بين رفته بود. يکي از دوستان که از مشکل من آگاه بود از من پرسيد: راستي فلاني برای این مشکلی که پیش آمده به چه کسي اميد داري که تو را کمک کند. گفتم: اميدم به فلان شخص است. گفت: اگر امیدت به فلانی است به خدا قسم حاجتت برآورده نخواهد شد و به آنچه امید داری نخواهی رسید. با تعجب پرسیدم: خدا تو را رحمت کند چه کسی به تو چنین خبری داده است؟! گفت: به راستی امام صادق سلاماللهعليه به من خبر داد که: در يکي از کتابهاي آسماني خواندم:
«أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَقُولُ: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي وَ مَجْدِي وَ ارْتِفَاعِي عَلَى عَرْشِي لَأَقْطَعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ [مِنَ النَّاسِ] غَيْرِي بِالْيَأْسِ، وَ لَأَكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ عِنْدَ النَّاسِ، وَ لَأُنَحِّيَنَّهُ مِنْ قُرْبِي، وَ لَأُبَعِّدَنَّهُ مِنْ فَضْلِي! أَ يُؤَمِّلُ غَيْرِي فِي الشَّدَائِدِ وَ الشَّدَائِدُ بِيَدِي؟ وَ يَرْجُو غَيْرِي وَ يَقْرَعُ بِالْفِكْرِ بَابَ غَيْرِي وَ بِيَدِي مَفَاتِيحُ الْأَبْوَابِ، وَ هِيَ مُغْلَقَةٌ وَ بَابِي مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَانِي! فَمَنْ ذَا الَّذِي أَمَّلَنِي لِنَوَائِبِهِ فَقَطَعْتُهُ دُونَهَا، وَ مَنْ ذَا الَّذِي رَجَانِي لِعَظِيمَةٍ فَقَطَعْتُ رَجَاءَهُ مِنِّي؟ جَعَلْتُ آمَالَ عِبَادِي عِنْدِي مَحْفُوظَةً فَلَمْ يَرْضَوْا بِحِفْظِي، وَ مَلَأْتُ سَمَاوَاتِي مِمَّنْ لَا يَمَلُّ مِنْ تَسْبِيحِي وَ أَمَرْتُهُمْ أَنْ لَايُغْلِقُوا الْأَبْوَابَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي فَلَمْ يَثِقُوا بِقَوْلِي! أَ لَمْ يَعْلَمْ [أَنَ] مَنْ طَرَقَتْهُ نَائِبَةٌ مِنْ نَوَائِبِي أَنَّهُ لَا يَمْلِكُ كَشْفَهَا أَحَدٌ غَيْرِي إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِي، فَمَا لِي أَرَاهُ لَاهِياً عَنِّي؟! أَعْطَيْتُهُ بِجُودِي مَا لَمْ يَسْأَلْنِي، ثُمَّ انْتَزَعْتُهُ عَنْهُ فَلَمْ يَسْأَلْنِي رَدَّهُ، وَ سَأَلَ غَيْرِي! أَفَيَرَانِي أَبْدَأُ بِالْعَطَاءِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ ثُمَّ أُسْأَلُ فَلَا أُجِيبُ سَائِلِي؟ أَ بَخِيلٌ أَنَا فَيُبَخِّلُنِي عَبْدِي، أَوَ لَيْسَ الْجُودُ وَ الْكَرَمُ لِي، أَوَ لَيْسَ الْعَفْوُ وَ الرَّحْمَةُ بِيَدِي، أَوَ لَيْسَ أَنَا مَحَلَّ الْآمَالِ فَمَنْ يَقْطَعُهَا دُونِي، أَفَلَا يَخْشَى الْمُؤَمِّلُونَ أَنْ يُؤَمِّلُوا غَيْرِي؟ فَلَوْ أَنَّ أَهْلَ سَمَاوَاتِي وَ أَهْلَ أَرْضِي أَمَّلُوا جَمِيعاً ثُمَّ أَعْطَيْتُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مِثْلَ مَا أَمَّلَ الْجَمِيعُ مَا انْتَقَصَ مِنْ مُلْكِي مِثْلَ عُضْوِ ذَرَّةٍ، وَ كَيْفَ يَنْقُصُ مُلْكٌ أَنَا قَيِّمُهُ؟! فَيَا بُؤْساً لِلْقَانِطِينَ مِنْ رَحْمَتِي وَ يَا بُؤْساً لِمَنْ عَصَانِي وَ لَمْ يُرَاقِبْنِي!»
خدای تبارکوتعالی میفرمايد: به عزت و جلال و عظمت و تسلطم بر عرشم قسم! [خداوند چهار قسم ميخورد که] هر کس به غير از من اميد ببندد قطعا اميدش را نااميد خواهم کرد، [و به اين اندازه هم اکتفا نميکنم] و در ميان مردم جامه ذلت بر تن او ميپوشانم و او را از قرب خودم بیرون میاندازم و و از فضل و رحمتم دور میسازم. [بعد خدای متعال از چنین بندهای گله ميکند که] آیا در هنگام شداید به غیر من امید میبندد در حالیکه سختيها همه در دست قدرت من است و او به غیر من امید دارد؟! [در ادامه در قالب استعارهای بسیار زيبا ميفرمايد:] و با فکر خودش درِ خانه ديگري را میکوبد [کنایه از اینکه با فکر خود به در خانه کسی میرود و مدام فکر ميکند که چه بگويد و چه کار کند که صاحب این خانه مشکل او را حل کند] در حالیکه کليد همه درها در دست من است و درها همه بسته است ولي درِ خانه من برای کسی که مرا بخواند باز است؟! مگر چه کسی برای مشکلات و سختیهایش حقیقتا به من امید بست و من با وجود آن مشکلات امیدش را قطع کردم، و چه کسی در کارهای بزرگ به من امیدوار گشت و من امیدش را از خودم بریدم [تا بگويد: چون خداوند جواب نمیدهد به سراغ دیگری رفتم]؟! من آرزوهاي بندگانم را در پيش خودم محفوظ قرار دادم [که از بین نرود] اما آنها به حفاظت من راضی نشدند [ و من را قبول ندارند و ميخواهند کسی دیگر آنها را برایشان حفظ کند]! آسمانهايم را [که شما وسعتشان را نخواهيد دانست] از کسانی (فرشتگانی)4 پر کردم که از تقديس و تسبيح من خسته نميشوند و به آنها امر کردم که درهای بین من و بندگانم را نبندند؛ اما مردم به سخن من اعتماد نکردند! آیا کسي که مشکلي از جانب من برای او پیش آمده نمیداند که اين مشکل را کسی نمیتواند حل کند مگر به اذن من؟! [خدای متعال باز با بیانی دیگر گله کرده، میفرماید:] پس چرا میبینم که از من رویگردان است در حالیکه من با جود خود چیزهایی را به او بخشیدم که از من درخواست نکرده بود، اما وقتي آنها را از او گرفتم، او از من بازگرداندن آنها را درخواست نکرد و از غیر من درخواست کرد؟! آیا نظرش درباره من این است که من قبل از درخواستْ شروع به عطا و بخشش میکنم اما بعد از آن اگر از من درخواست شود پاسخ بندهام را نمیدهم؟! آیا من بخیلام که بندهام مرا بخیل میپندارد؟! و آيا جود و کرم از صفات من نيست؟! و آيا عفو و رحمت به دست من نيست؟! و آیا من محل آرزوها نيستم؟! پس چه کسی غیر از من میتواند آنها را قطع کند؟! پس آیا آرزومندان نمیترسند که به غیر من امید ببندند؟! [خدای متعال در ادامه نکتهای را بیان میکند که تصور آن نیازمند دقت است. میفرماید:] پس اگر اهل آسمانهایم و اهل زمینم همگی آرزو کنند، سپس به هر یک از ایشان مانند آنچه که همه آرزو کردند عطا کنم، از ملک من به اندازه عضو یک مورچه هم کم نمیگردد؛ و چگونه ملکی کم گردد که قوامش به اراده من است؟! [فقط جمعیت انسانها میلیاردها نفر است و اگر هر کدام خواستهای داشته باشند میلیاردها خواسته خواهد شد. خدای متعال میفرماید: اگر من به هر یک از بندگانم به اندازه خواسته همه بندگانم یعنی میلیادرها میلیارد عطا کنم، ذرهای از ملک من کم نمیگردد. خزانه خداوند همان اراده اوست و هر چه اراده کند همان موجود ميشود.] پس بدا به حال کساني که از رحمت من نااميدند [و به در خانه ديگران میروند] و بدا به حال کساني که [با اين قدرت و عظمتي که من دارم] در مقام نافرماني من برآمدند و مراعات مقام مرا نکردند.»
منبع: رجانیوز
95/9/13 - 17:55 - 2016-12-3 17:55:41
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]