واضح آرشیو وب فارسی:رکنا: رکنا: پیامک هایی که از یک رابطه نامشروع خبر می داد باعث شک کردن یک زن به شوهر ش شده بود، در حالی که این مرد هیچ خبری از این پیامک ها نداشت.وقتی راز این پیامک ها فاش شد زن 44 ساله کارخانه دار گفت:پیامک های آن زن ناشناس را که دیدم حال خودم را نمی فهمیدم انگار دنیا دور سرم می چرخید با آن که اعتماد زیادی به همسرم داشتم اما سوء ظن ها رهایم نمی کرد، اما… زن 44 ساله پس از آن که با همکاری پلیس عامل ارسال پیامک های ناشناس را شناسایی کرد در حالی که عنوان می کرد تنها یک تار مو تا متلاشی شدن این زندگی باقی مانده بود به کارشناس اجتماعی کلانتری احمدآباد مشهد گفت: با وجود آن که من یک فرهنگی هستم و هیچ گاه تصمیمات عجولانه ای در زندگی نمی گیرم اما این بار ماجرا به شکلی رقم خورد که تحمل این وضعیت برایم امکان ناپذیر بود. حدود یک سال قبل به طور اتفاقی چشمم به پیامک هایی در گوشی تلفن همراه شوهرم خیره شد. آن پیامک ها با جملاتی احساسی و عاطفی از سوی یک زن و از طریق شبکه های اجتماعی برای همسرم ارسال شده بود با دیدن آن پیام ها بغض گلویم را فشرد چرا که احساس می کردم همسرم با آن زن ارتباط نامشروع دارد. وی ادامه داد: تغییر رفتار من و سوءظن هایم به کشمکش های خانوادگی انجامید به طوری که آرامش زندگی ما پس از سال ها به هم ریخت و مشاجرات لفظی ما بالا گرفت. همسرم فردی متدین و با ایمان بود و من نمی توانستم به راحتی این موضوع را بپذیرم اما سوءظن هایم با افزایش پیامک ها بیشتر شد تا جایی که تصمیم به طلاق گرفتم. همسرم سوگند می خورد که آن زن را نمی شناسد ولی من با وجود آن که می دانستم بیشتر آن پیام ها یک طرفه است باز هم نمی توانستم از کنار این موضوع به راحتی عبور کنم. روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که روزی پیامکی از سوی همان زن ناشناس دریافت کردم. او با اعلام یک شماره حساب از همسرم درخواست کرده بود تا چندین میلیون تومان پول به آن شماره حساب واریز کند. وی افزود: این بود که با راهنمایی همسرم تصمیم گرفتم از پلیس کمک بخواهم تا عامل ارسال آن پیامک ها را شناسایی کنیم. پس از اعلام شکایت و تشکیل پرونده در کلانتری، مأموران انتظامی به ردیابی شماره تلفن از طریق استعلامات قانونی پرداختند تا این که مشخص شد شماره تلفن متعلق به زن کارگری است که سیم کارت خود را به پسرش واگذار کرده است و آن پسر در یکی از شهرهای سیستان و بلوچستان زندگی می کند. ادامه بررسی ها نشان داد با توجه به این که همسرم کارخانه دار است و آن پسر جوان مدت کوتاهی در کارخانه همسرم کار می کرد و چند بار نیز خریدهای منزلمان را انجام داده بود از این طریق شماره تلفن همسرم را به دست آورده بود. او تحت تأثیر وسوسه های شیطانی قصد اخاذی از همسرم را داشت اما فکر نمی کرد که با این کار زندگی را در آستانه از هم پاشیدن قرار داده است. اگر چه به خاطر گریه های مادر کارگرش از گناه او گذشتم اما در واقع خودم را مقصر می دانم که یک سال و با یک سوءظن ساده زندگی شیرینم را به روزگاری تلخ تبدیل کرده بودم و اکنون...
جمعه ، ۱۲آذر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رکنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]