واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ورزش سه: شنبه شب برای علی سامره و شاگردانش در تیم کیان بختیاری زاگرس چندان آسان نگذشت چون با نقص فنی در اتوبوس این تیم در مسیر سفر به باشت گچساران در استان فارس تنها یک گام با مرگ فاصله داشتند. سامره در حین پرت شدن از اتوبوس به شدت از ناحیه کتف و دست چپ آسیب دیده و در بیمارستان نورآباد ممسنی شیراز تحت عمل جراحی قرار گرفت، زنده ماندن خود و شاگردانش را لطف خداوند دانست.
زنده ماندن من و شاگردانم لطف خداوند بود
راستش را بخواهید با گذشت چند روز هنوز آن اتفاقات به مانند یک کابوس از جلوی چشمانم می گذرد نه به خاطر این که ممکن بود جانم را از دست بدهم بلکه به خاطر شرایط شاگردانم که مسئولیت شان گردن من بود. واقعا توصیف آن لحظات کار سختی است و نمی توان با هیچ کلمه ای راجع به آن صحبت کرد تنها می توانم بگویم لطف خداوند شامل حال من و بچه های تیم و تمام کسانی شد که در آن لحظه در اتوبوس و همچنین خودروهای جلویی اتوبوس بودند چون اگر کمی شرایط پیچیده تر می شد ممکن بود فاجعه بزرگی رقم بخورد.
چند راه بیشتر برای فرار از مرگ نداشتیم
قبل از این اتفاق ما در جاده دو تا سه صحنه تصادف دیگر که منجر به فوت هموطنان عزیزمان شده بود را دیدیم به همین خاطر روحی و روانی شرایط خوبی نداشتیم تا این که راننده یک دفعه گفت ترمز خالی کردیم و کنترل کردن اتوبوس کارسختی است. نکته بدتر این بود که به سراشیبی جاده و یک پیچ تند نزدیک می شدیم و تنها سه راه داشتیم اول این که بخوریم به کوه که احتمال منفجر شدن و آتش گرفتن اتوبوس وجود داشت، راه دوم برخورد به خودروهای جلویی بود که در ترافیک ایستاده بودند که فاجعه بزرگ تر رقم بخورد و راه سوم رفتن به ته دره بود اما یک راه دیگر هم داشتیم آن هم پریدن به بیرون در سرعت 60 تا 70 کیلومتری بود که این راه را انتخاب کردیم.
جاده مرگ را دریبل زدیم
واقعا جاده ای که در آن بودیم را باید آن شب جاده مرگ توصیف کنیم چون اتفاقات تلخ زیادی در آن رخ داد و گویی آن لحظه نوبت ما هم رسیده بود اما جاده مرگ را دریبل زدیم و زنده ماندیم(باخنده). جدای از شوخی اما لطف خدا شامل حال مان شد زنده ماندیم. بیشتر از هر چیزی بابت این که اتفاق تلخی برای اعضای تیم رخ نداد خوشحالم و در آن لحظات مدام از اطرافیان می پرسیدم که بچه های تیم حال شان چطور است که خدا رو شکر تنها با چند جراحت و شکستگی این بلا را پشت سر گذاشتیم.
تشکر ویژه از مردم و مسئولان نورآباد ممسنی
امیدوارم خداوند به هیچ بنی بشری مریضی و کسالت ندهد .قربون بزرگی خداوند بروم که هر اتفاقش یک حکمت بزرگ در خود پنهان دارد. این اتفاق باعث شد تا بیشتر از همیشه شرمنده مردم و دوستانم شوم از بچه محل ها گرفته تا مدیران و مردم عزیز که هر کدام به نوعی در این چند روز به من لطف داشتند و جویای احوالم بودند. تشکر ویژه هم از مردم و مسئولین نورآباد ممسنی و همین طور کارکنان بیمارستان ولیعصر نورآباد دارم که همه جوره به من لطف کردند .باشد اگر عمری بود در آینده جبران زحمات شان را بکنم .
۰۹ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]