واضح آرشیو وب فارسی:الف: روایت مسافران قطار سوخته و امدادرسانان از حادثه ایستگاه هفتخوان سمنان
تاریخ انتشار : شنبه ۶ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۵۶
روزنامه اعتماد در گزارشی با تعدادی از مسافران و امدادرسانان حادثه تصادف قطارهای مسافربری در سمنان گفتگو کرده است؛ «٤٠ ثانيه هم طول نكشيد. من خواب بودم. صبح زود بود و مسافرها همه خواب و بيدار بودند. قطار چند تكان خيلي سخت خورد و ناگهان ايستاد. هيچ كسي نميدانست چه اتفاقي افتاده. بوي سوختگي ميآمد. در واگن ما بعضيها به اين طرف و آن طرف پرتاب شدند و دست و پايشان شكست. بعضيها زخمي شده بودند و نميتوانستند از جايشان تكان بخورند. ما واگنهاي جلوتر از خودمان را ميديديم كه داشت ميسوخت. آدمها جلوي چشم ما ميسوختند. اگر آتش به واگنهاي عقبتر ميرسيد، ما هم ميسوختيم. هيچ ماموري در واگنها نبود تا درها را برايمان باز كند. بعضيها حيرت زده تنها نگاه ميكردند. بعضيها هم ناله ميكردند و فرياد ميكشيدند. كم كم بوي سوختگي وارد واگنهاي انتهايي شد. فقط مجبور بوديم بنشينيم و منتظر باشيم تا نيروهاي نجات از راه برسند.» چند لحظه مكث ميكند و ميگويد: «نفهميدم چقدر طول كشيد. اما شايد ٤٥ دقيقه شد تا نخستين نيروهاي نجات از راه رسيدند. بوي جنازههاي سوخته داخل واگن ميآمد. خيليها فرياد ميزدند و كمك ميخواستند. نيروهاي امدادي كه از راه رسيدند سقفهاي قطار را با اره بريدند و ما را از روي سقف بالا كشيدند. همان موقع مامورها هم در حال خاموش كردن آتش و بيرون آوردن كشتهها بودند.» اينها حرفهاي يكي از شاهدان عيني است كه در حادثه برخورد دو قطار در نزديكي دامغان حضور داشته است. حادثهاي كه تاكنون براساس آمارهاي رسمي ٣٦ كشته و بيش از ١٠٠ زخمي داشته است (تا زمان تهيه گزارش ٩ شب) . مسافر« قطار مرگ» كه در اين حادثه دستش شكسته است، ميگويد: «خدا به من رحم كرد كه زنده ماندم، قيامت را جلوي چشمم ديدم.» او در ايستگاه دامغان سوار قطار مشهد- تهران شده بود و دقايقي بعد از حركت، حادثه برخورد قطارها اتفاق افتاد. پسردايي اين جوان نيز كه ساكن دامغان است ميگويد: «ساعت ٩ صبح يكي از دوستان پسرعمهام از تهران با من تماس گرفت و گفت كه قطار آتش گرفته. من همان موقع هرچه با راهآهن تماس گرفتم جواب ندادند. وقتي به راهآهن رفتم، گفتند كه بايد منتظر بمانيم تا اسامي را اعلام كنند تا ببينيم پسرعمهام كشته يا مصدوم شده. ساعت دوبعدازظهر مصدومها را آوردند. عدهاي را با آمبولانس به بيمارستان بردند. بعضيها اسم مسافرهايشان را توي كشته شدهها ديده بودند. جلوي راهآهن آمده بودند و عزاداري ميكردند.» جليلي يكي از آتشنشانهايي كه در نخستين ساعتهاي حادثه در محل حاضر شده است نيز جزيياتي از امداد را ميگويد: «همين كه ما رسيديم تعدادي از محليها خودشان را به محل رسانده بودند. هفت واگن اول قطار تهران-مشهد كامل سوخته بود. يك ساعت طول كشيد تا آتش را خاموش كنيم و بعد بتوانيم كشتهها را از داخل واگنها بيرون بياوريم. جنازههاي سياه و سوخته شده را يكي يكي از لاي لوكوموتيوها و واگنها بيرون ميآورديم. مسافراني كه در آغوش عزيزانشان سوخته بودند. حتي چهرههايشان هم معلوم نبود. استخوانهاي بسياري كه در كنار هم روي زمين افتاده بود، خيلي از امدادگران فقط اشك ميريختند.» محمدبيگي يكي ديگر از آتشنشانهايي كه در محل حادثه حضور داشته است ميگويد: «من چند ساعت بعد از حادثه رسيدم. تعدادي از جنازهها بدون اينكه سوخته شده باشند يا حتي نشانهاي از شكستگي روي بدنشان باشد روي زمين افتاده بودند و رويشان پتو كشيده بودند.» تيمهاي زياد امدادي با اتوبوسهاي اورژانس و بالگرد باتوجه به دورافتادگي منطقه حادثه ساعتي بعد خود را به محل حادثه رساندند و تعداد زياد مصدومان اين حادثه را به بيمارستان ولايت در دامغان و بيمارستانهاي سمنان منتقل كردند.يكي از شاهدان عيني در جلوي بيمارستان كوثر سمنان ميگويد: «اينجا درهاي ورودي بخش جراحي را بستهاند. اما خانواده مجروحان يكي يكي در حال رسيدن به بيمارستان و شيون كردن، جلوي بيمارستاناند. مجروحان دچار شوك شدهاند و كمتر كسي است كه بتواند درباره حادثه صحبت كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]