واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: هفته نامه کرگدن - نیوشا طبیبی: هزار نکته باریک تر از مو درباره آداب سفره و رسم مهمان داری؛ چیزی که رستوران های کوچک و بزرگ غالبا آن را رعایت نمی کنند و ارزشش را نمی دانند.
بر ارباب تحقیق حقایق و ادراک دقایق پوشیده مباد که سفره داری و خوان گستری کاری است فراتر از پختن آش و بارگذاردن آبگوشت. برای میزبانی مهمانانی بزرگوار می بایست ظرایف و لطایف بسیاری را رعایت کرد. سخن در این باب بسیار است و اخلاق نامه ها و نصیحت نامه های قدیم پر است از ذکر آدابی که بر مهمان و میزبان واجب است. قابوس نامه در دو باب دهم و دوازدهم به آداب میزبانی مهمان کردن و مهمان شدن پرداخته است.
این آداب چنان با روح ما عجین شده که هر ایرانی بی تردید آن را از کودکی آموخته است و امروز اگر می بینیم که کسی خدای ناکرده «ادب سفره» ندارد و رسم خوان گستردن و مهمان شدن به جای نمی آورد، بی شک از ندانستن نیست. همه می دانیم که اگر افتخار میزبانی نصیبمان می شود، باید خوش رو و خشو رفتار و گشاده دست باشیم و رسم ارج نهادن بر بزرگ تر و مقدم داشتن کودکان را هنگام تقسیم خوراک به جای آوریم و بر سر سفره زیر دست بزرگان بنشینیم و آن چنان مایحتاج سفره را آماده کنیم که مهمان عزیز کمبودی نبیند و همه چیزش در دسترس باشد. نگاه بر اندازه خوراک در ظرف مهمان خارج از ادب است.
باید به گونه ای سفره را ترتیب داد که مهمان نازنین خود به هر اندازه که میل داشت- بیش و کمش بر عهده خود اوست- از آن برچیند و آزاد از هر فشار و تعارف باشد.
عنصرالمعالی در قابوس نامه می فرماید: «از ممانان عذر مخواه که عذر خواستن کار بازاریان باشد و هر ساعت مگو که نان نیکو بخور و هیچ نمی خوری، به جان تو که شرم مدار و من خود سزای تو چیزی نتوانم ساخت، مگر که بار دیگر این ساخته شود- که این سخنان اهل همت نباشد... از چنین گفتارها آن مردم شرمزده گردند و چیزی نتوانند خورد...» این نصایح همچنان معتبرند و به کار می آیند.
همه ما در این موقعیت و اصرار و تعارف میزبانانی مهربان گیر افتاده ایم و از شرم عرق کرده ایم و خجالت زده و معذب شده ایم و احتمالا خودمان مهمانان عزیزمان را در همین شرایط قرار داده ایم. سنت ایرانی به ویژه در آشپزی و سفره داری بر مدار اعتدال و میانه روی و صدالبته رعایت مکارم اخلاقی است. میزبانیِ درخور به معنی آکندن سفره از خوراک های گوناگون رنگین نیست. مهمانداری ایرانی بیشتر به رفتار و منش و روی باز و رعایت احترام است تا خوراک هایی گران قیمت و با حجم بسیار بر سر سفره نهادن.
رسم مهمانداری و مهمان نوازی در سفره خانه ها و رستوران ها و هتل ها هزار بار ظرافت بیشتری دارد، چرا که مهمان در این جا بابت بر سر خوان نشستن پول هم پرداخت می کند و از این حیث دو بار بر سر میزبان منت دارد؛ اول آن که بر سر خوان او نشسته و مهمانش شده و دوم از باب این که مشتری است و رزق میزبان از قدم مبارکش تامین می شود. افسوس و هزار افسوس که در این معرکه بی در و پیکر و بی ضابطه هر کس رستوران دار و مهماندار شده و آبروی این شغل شریف را که کسبه قدیم بس محترمش می داشتند به کلی برده است.
در فرهنگ غالب امروز، رستوران موفق، غذاهای گران قیمت بدمزه و بی مزه و من درآوردی، دکوراسیون گران قیمت بی ربط و کارکنان به دور از ادب دارد. معمولا باید از دو ماه پیش برای خوردن وعده ای غذا در آن وقت گرفت. کارکنان متکبر با ادبی ساختگی و خشونت ذاتی و رفتاری، صدایی یکنواخت و جملاتی بی روح که از فرط تکرار مانند گوش سپردن به نواری ضبط شده و تکراری است، منتظر شما هستند.
میزان احترام به مشتری به جایگاه اقتصادی اش مربوط است و کارکنان البته با تجربه از روی نوع لباس و سلوک مشتری توان اقتصادی او را تشخیص می دهند و متناسب با آن جایگاه با او برخورد می کنند. این رستوران های بی هویت که برپایه تشخیص صاحب سرمایه ای برای کار انداختن پول در این عرصه به راه افتاده اند، به دور از کرامت انسانی، رسم مهمانداری و مهربانی را زیر پای می نهند و با توهین و تحقیر، به جیب مشتریان نگون بخت دستبرد می زنند. شوربختانه افراد بسیاری از این که در رستوران گران قیمت که وقتش تنگ است و غذایش عجیب و غریب است و فضایش به شدت تاریک است و کارکنانش بی ادب و متفرعن هستند، غذابخورند شادان و خوشحال می شوند!
در این جاست که به عرض خوانندگان معزز مکرم می رسانم که سفره داری و خوان گستری از خلق الله پول هم بگیرند که دیگر لزوم رعیات این ادب و ظرافت و لطافت صدچندان می شود.
خوردن خوراک خوب و لذت بردن از صرف وعده ای غذا به همراه دوستان نازنین بیرون از منزل نیازمند کمی دقت نظر است. خوراک خوب و فضای دوستانه، اتفاقا در رستوران های جدید گران قیمت شمال شهر تهران کمتر به دست می آیند تا رستورانی قدیمی و نظیف، در مرکز و جنوب تهران. نگارنده خود مشتری پر و پا قرص تعدادی از این رستوران های خوب دوست داشتنی هستم که خوراک ایرانی مرغوب عرضه می کنند و فضایشان مهرآمیز و صمیمی است.
حال حکایتی دیگر؛ جمعه یکی، دو هفته پیش سردبیر نازنین مهربان و چند تن از دوستان قدم بر دیده ام گذاشتند و به خانه ام برکت آوردند و بر سر خوان آبگوشتم نشستند. پس از سخن هایی که در باب آبگوشت گفتم، یکی ازر دوستان مهربان لابد به قصد آزمایش آنچه گفته ام، امر به پختن آبگوشت فرمود. به دیده منت تقاضا کردم که کرم نمیاند و جمع ناهار به صرف آبگوشت بادمجان و غوره تشریف فرما شوند.
ناگفته نگذارم که در پی فرصتی بودم تا در برابر سردبیر محترم و دوستان بزرگوار مجله «کرگدن» ابراز وجودی کرده و بگویم آن چیزهایی که می نویسم در حد قلم اندازی و تئوری و نوشته و حرف نیست و اصلا پخت و پز خانه در بیشتر اوقات بر عهده من است و با همسر عزیز یا به قول نادر میرازی قاجار «خدای°خانه» بر سر این مهم به توافق کلی رسیده ایم که خرید و پخت و پز یک سره بر عهده من باشد و رسیدگی به کارهای فرزند و مدیریت خانه بر عهده ایشان.
آبگوشتی بار گذاشتم جای شما خالی، به جز آن که در وقت سیب زمینی و زردچوبه یکی دو، دو مشت، غوره تازه و سه، چهار بادمجان قلمی سرخ کرده و دو، سه گوجه متوسط هم اضافه کردم و حاصلش شد آبگوشت غوره و بادمجان. افزودن آبغوره به این آّگوشت را توصیه می کنم و خودم این آّبگوشت را کمی ترش مزه می پسندم. اگر از این آبگوشت طبخ فرمودید البته بر وسوسه خوردن بادجان ها، جدای از گوشت کوبیده غلبه کنید و غوره و بادمجان و گوجه ها را با هم بکوبید. گوشت کوبیده این آبگوشت مایه دارتر و خوشمزه تر است. رفقای حاضر به دور سفره محقر من تشویق ها فرمودند، امید دارم از خوردن دست پخت من به راستی محظوظ شده باشند.
اگر آبگوشت غوره و بادمجان طبخ فرمودید، به کنسرت افشاری مرکب جناب استاد پرویز مشکاتیان، نادره آهنگ سازی و نوازندگی گوش فرادهید که با صدای ایرج بسطامی عزیز و گروه عارف، اثری ماندگار و بی بدیل آفریده است. به ویژه چهار مضراب گروهی و تصنیف «الا یا ایها الساقی» که حالی به خصوص دارند و وقت را خوش و حال را بهتر می کنند.
یاری در برچیدن سفره و شست و شوی ظروف را هم البته فراموش نفرمایید که طریق مهربانی و دوستی است.
۰۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]