واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: عرضه قليان، اين بار زيرزميني!
پيداكردنشان خيلي سخت نيست هرچند ورود به آنها سخت به نظر ميرسد، يكي دوبار كه از آن كوچه عبور كني و...
نویسنده : مهدي ارجمند *
پيداكردنشان خيلي سخت نيست هرچند ورود به آنها سخت به نظر ميرسد، يكي دوبار كه از آن كوچه عبور كني و كمي هم حس كنجكاوي چاشني كار باشد خيلي زود پيدايش ميكني. كافههاي زيرزميني را ميگويم. پديده ناهنجار اجتماعي كه چند وقتي است سر و كلهشان در فضاي جامعه پيدا شده است. فرقي نميكند پايين شهر باشد يا بالاي شهر، تهران باشد يا حتي شهرستانها الان ديگر تقريباً در خيلي از شهرهاي بزرگ ميتوان كافههاي زيرزميني را ديد البته ورود به آنها كمي مشكل است اما بالاخره ميتواني پيدايشان كني.
كافههايي كه به صورت زيرزميني اداره ميشوند و افراد با حضور در اين كافهها كه گاه در پيلوت منزل يا در آپارتمان يك فرد راهاندازي شده است نسبت به عرضه قليان اقدام ميكنند. توي خيلي از كارها نمونه زيرزمينياش را ديده بوديم. از موسيقي زيرزميني گرفته تا استوديوهاي زيرزميني ساخت فيلم يا حتي مطبهاي زيرزميني و... اما به تازگي شاهد بروز پديده ناهنجار جديدي در جامعه به نام كافههاي زيرزميني هستيم. مكانهايي كه البته اگر با صاحبانشان صحبت كني حسابي دلخور ميشوند اگر از واژه زيرزميني استفاده كني. آنها اسمش را گذاشتهاند كافههاي خانگي و براي اين كار جديدشان حتي تبليغات هم ميكنند، اما فقط براي مشتريان خاص خودشان و باز در اين ميان بهترين راه تبليغات اين كافهها همين شبكههاي اجتماعي و كانالهاي گوناگون فضاي مجازي است.
كافههاي زيرزميني چيست؟
كافههاي زيرزميني يا همان كافههاي خانگي، مكانهايي هستند كه در آن همه روزه تعدادي از نوجوانان و جوانان اعم از دختر و پسر دور هم جمع ميشوند و به قول خودشان چند دقيقهاي را خوش ميگذرانند بدون اينكه نه اماكن مزاحم آنها بشود و نه اتحاديه و نه هيچ مكان ديگري. قليان هم هر مدلش را بخواهند موجود است هر قلياني با هر طعمي. قيمتش هم با كافههاي بيرون خيلي تفاوتي ندارد تازه اينجا بيشتر مشتريها باهم آشنايند.
توي خيلي از اين كافههاي زيرزميني اصلاً مشتري غريبه را نميپذيرند براي همين مشتريهايي كه به اين نوع كافهها ميآيند بيشتر باهم آشنا هستند.
براي ورود به اين نوع كافهها بايد قبلاً هماهنگ كني يا اينكه مشتريشان باشي. جلوي در اين كافهها معمولاً آيفون تصويري بزرگي نصب ميشود كه كاملاً به بيرون ديد داشته باشد. اگر غريبهاي زنگ بزند در را باز نميكنند.
از قهوهخانههاي قديمي تا كافههاي زيرزميني
دقيقاً معلوم نيست اولين بار كجا و در چه زماني قهوهخانه در ايران باب شد و اولين قهوهخانهها در ايران چگونه اداره ميشدند اما از ظواهر امر اين گونه برميآيد كه قهوهخانه در ايران يك قدمت بسيار طولاني دارد و به عنوان يكي از مهمترين اماكن تجمع مردم در شهرها و روستاها شناخته ميشده است.
در قهوهخانههاي قديم پذيرايي بيشتر با چاي بود و البته قليانهاي به اصطلاح خوانسار يا غذايي معمولي كه بتواند گرسنگي مسافران و رهگذران را رفع كند.
قهوهخانه در قديم فقط محلي براي استراحت و صرف چاي نبود بلكه يك مكان اجتماعي مهم تلقي ميشد كه بهواسطه حضور پهلوانان، ريشسفيدان و بزرگان هر شهر يا روستا گاه شاهد اتفاقات بسيار خوب نيز در اين مكان بوديم.
از برگزاري مراسم گلريزان و كمك به افراد كمبضاعت آبرومند گرفته تا آشتي دادن افراد با هم يا حتي تصميمگيري براي انجام كارهاي بزرگ در شهر يا روستا.
رفتن به قهوهخانه در آن زمان قبح به حساب نميآمد و كسي كه به قهوهخانه ميرفت گاه فردي موجه و صاحب شهرت اجتماعي بود كه حضور او در قهوهخانه همراه با خير و بركت بود.
در قهوهخانههاي قديم نه خبري از قليان ميوهاي بود و نه خبري از موسيقيهاي تند غربي اين روزها و نه از قليان با طعمهاي گوناگون و البته خطرناك براي سلامتي. اين روزها قهوهخانهها و كافهها با آنچه در قديم بود فرق بسيار كرده است.
برخي از كافهها حالا كارشان به جايي رسيده كه زيرزميني اداره ميشوند. حالا شما در نظر بگيريد دركافهاي كه بدون دريافت مجوزهاي لازم و ضروري و دور از چشم همه در مكاني خاص و با مشتريهايي خاص و دائمي اداره ميشود چه اتفاقاتي ممكن است رخ دهد!
زيرزمينيها كجا هستند؟
سؤالي كه پيش ميآيد اين است كه كافههاي زيرزميني دقيقاً كجا و چگونه شكل ميگيرند و اصلاً اساس شكلگيري اين كافهها چيست؟
براي يافتن پاسخ اين سؤالها چارهاي نيست جز اينكه راهي يكي از اين كافههاي زيرزميني شوم.
يكي از اين كافههاي زيرزميني را سراغ دارم درست در حاشيه شهر. صاحبش را سالهاست كه ميشناسم حتي قبل از اينكه كافه داشته باشد.
براي همين خيلي راحت ميروم سراغ «مهران» به بهانه ديدن او. كار سختي نيست. اينجا يك كافه در پایين شهر است. بوي تند تنباكوي ميوهاي تا بيرون در ميآيد اما مهران همچنان با احتياط رفتار ميكند و در را به روي هركسي باز نميكند، هرچند خودش ميگويد: همين جا آخر اين كوچه دو سه تا خانه هست كه مواد ميفروشند و خيلي راحتتر از او دارند كار ميكنند.
مهران ميگويد: همه اين كار را ميدانند حتي چند بار هم طرف را دستگير كردهاند و به اتهام توزيع مواد مدتي را در بند بوده اما وقتي آزاد شده دوباره فعاليتش را شروع كرده است.
همان طور كه دارم به صحبتهاي مهران گوش ميكنم با دقت به در و ديوار كافهاي كه او در زيرزمين خانهاش راهاندازي كرده است نگاه ميكنم.
يك زيرزمين تقريباً 70، 80 متري با شش پله به سمت زمين. بوي نم با بوي تند تنباكوي ميوهاي در هم پيچيده است. حداقل 17، 18 نفر را ميبينم كه براي مصرف قليان به اين كافه آمدهاند. در بينشان دو سه تا دخترخانم جوان هم به چشم ميخورد كه با چند پسر جوان مشغول قليان كشيدن هستند.
مهران از هر مشتري به طور ميانگين 15 تا 20 هزار تومان ميگيرد و برايشان چاي، قليان ميوهاي يا برخي تنقلات را سرو ميكند. او البته قليان 7، 8 هزار توماني هم دارد يك قليان معمولي با يك طعم، بدون چاي و تنقلات و پذيرايي. خودش ميگويد: بيشتر مشتريهايش همين قليان معمولي 7، 8 هزار توماني استفاده ميكنند اما بعضيها هم هستند كه سرويس كامل سفارش ميدهند.
دو سه تا شاگرد زبر و زرنگ هم دارد كه در اين ساعت اوج كارشان است. مهران ميگويد: از اين ساعت به بعد يعني نزديكيهاي غروب ديگر كمكم كار و بار ما شروع ميشود. بيشتر افراد وقتي خسته از سر كار برميگردند ترجيح ميدهند قبل از رفتن به منزل ابتدا با مصرف قليان به قول خودشان خستگي در كنند و بعد به منزل بروند.
اينجا البته گاه قيمتها بالاتر هم ميرود و اين بستگي به نوع سفارش قليان دارد. مهران سرويس قليان دو نفره و سه نفره هم دارد كه اين پكيجها قيمتش خيلي بالاتر است.
از او درباره كارش ميپرسم و اينكه چرا كافه خانگي زده و چرا براي دريافت مجوز رسمي اقدام نميكند، كه ميگويد: مگر عقلم را از دست دادهام كه بروم مجوز بگيرم. مجوز بگيرم كه چي؟ دم به دقيقه هي به من گير بدهند كه فلان كار را بكن و يا فلان كار را نكن.
اولش كه بايد كلي پول اجاره و رهن بدهم بعدش هم هر روز يا از اتحاديه ميآيند يا از اماكن يا از جاهاي ديگر و هميشه هم گير ميدهند.
از او ميپرسم در اين مدتي كه در زيرزمين خانهات كافه راهاندازي كردهاي از هيچ جا براي تعطيلي آن نيامدهاند؟ خيلي خونسرد ميگويد: تا حالا كه نيامدهاند.
كافه زيرزميني بالاشهر
به گفته يكي از دوستان يك كافه زيرزميني در بالاي شهر هست با منوي رنگ و وارنگش و البته قيمتهاي خيرهكننده. اينجا قليان كمتر از 30 هزار تومان نيست. همان قليان معمولي كه مهران در پايين شهر 7، 8هزار تومان ميدهد در اين كافه حداقل بايد 30 هزار تومان بابتش پول داد. پول داد و ريهها را پر از دود كرد، فكرش را بكنيد.
دوست من ميگويد: اين كافه در يكي از بهترين خيابانهاي بالاي شهر است. طرف محل زندگياش را تبديل به كافه كرده است، اما يك كافه مجهز با منويي پرو پيمان. حسابي هم گرانقيمت.
مشتريهاي اين كافه بيشتر جوانان هستند. ماشينهاي مدل بالاي خود را جلوي اين كافه خانگي پارك ميكنند و از آن دختر و پسرهاي جوان پياده و راهي اين كافه ميشوند.
آنطور كه اين بنده خدا تعريف ميكند: قيمت برخي از منوهاي اين كافه در بالاي شهر به 100 و حتي 150 هزار تومان هم ميرسد. در كنار قليان با طعمهاي گوناگون منوي اين كافهها شباهت زيادي با منوي كافيشاپهاي شيك در بالاي شهر دارد. از كاپوچينو گرفته تا شكلات داغ و قهوه اسپرسو و هات چاكلت در كنار انواع بستني و انواع گلاسه و طعمهاي مختلف شيك و انواع دسر، خلاصه هرچه كه به دستشان برسد در اين كافههاي زيرزميني دارند.
مهم براي آنها درآمدزايي است، نظارتي هم كه در كار نيست، بنابر اين اينجا فضا كاملاً باز است. لژ خانوادگي و غيرخانوادگي هم ندارد هر طور دوست داشته باشي ميتواني در اين كافه استراحت كني. موسيقيهاي غربي هم پاي ثابت اين كافههاست. خلاصه يك محيط كاملاً آزاد و باز و فارغ از هر نوع دغدغه.
اتفاقاً درآمد خيلي خوبي هم دارند. مشتريهاي زياد با منوهاي گرانقيمت كه برايشان خيلي هم قيمت مهم نيست.
دورزدن دريافت مجوز
بررسي كه ميكنم درمييابم بيشتر افرادي كه اين نوع كافهها را راهاندازي كردهاند افرادي هستند كه پيشتر صاحب كافه داراي مجوز بودهاند كه كافهشان به هر دليلي ممكن است پلمب شده باشد. يا افرادي كه به دنبال يك درآمد تازه و راحت هستند و حوصله طي كردن مسير دريافت مجوز و دردسرهاي آن را ندارند. بعضيهايشان هم افرادي هستند كه به هر دليلي نميتوانند مجوز كافه دريافت كنند. خلاصه هركس به هر بهانهاي نسبت به راهاندازي كافههاي خانگي اقدام كرده است.
در اين ميان اگرچه طبق اظهارات يكي از مسئولان ناجا، پليس اماكن با اين گونه مراكز برخورد ميكند و تاكنون كافههاي زيرزميني در شهرهاي مختلف پلمب شدهاند اما كاملاً مشخص است كه يك دست صدا ندارد.
در هر حال به نظر ميرسد حالا كار از هشدار براي خطرات قليان و دخانيات گذشته است. درحالي كه دستگاههاي متولي از مدتها قبل بيشتر وقت و زمان خود را صرف كارهاي فرهنگي و تبليغي براي كاهش مصرف قليان و سيگار ميكنند حالا با پديده جديد و نوظهوري به نام كافههاي زيرزميني روبهرو شدهاند. حالا بايد منتظر بود و ديد كه جهتگيري دستگاههاي مختلف براي كافههاي زيرزميني چيست؟ آيا مثل قهوهخانهها خيلي زود شاهد رشد قارچ گونه اين كافهها خواهيم بود يا قدرت دستگاههاي متولي بر پنهانكاري اين كافهها غلبه خواهد كرد و كافههاي زيرزميني خيلي زود قبل از اينكه جان بگيرند جمع خواهند شد؟
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۳۰ آبان ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 85]