واضح آرشیو وب فارسی:الف: ممکن است شورای نگهبان در تشخیص «رجل سیاسی» بودن کاندیداها اشتباه کرده باشد؟
تاریخ انتشار : جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۴۳
عضو حقوقدان شورای نگهبان با اشاره به مبهم بودن واژه رجل سیاسی، گفت: یک مفهوم کشدار مثل رجل سیاسی را به این گروه سیاسی بگویید یک تعریفی از آن دارد و گروه دیگر ممکن است که همین آقا را رجل سیاسی نداند. به گزارش خبرآنلاين، نجات الله ابراهيميان عضو حقوقدان شوراي نگهبان، واژه رجل سياسي را يك مفهوم كشدار ميداند و معتقد است كه همين موضوع باعث شده است تا نگاه به رجل سياسي از يك گروه سياسي به گروهي ديگر متفاوت باشد. پاسخ ابراهيميان به خبرآنلاين در رابطه با واژه رجل سياسي در ادامه بخوانيد: اینکه تشخیص مصداقهای رجل سیاسی فقط در حیطه اختیارات این 12 نفر عضو شورای نگهبان بوده ممکن است در گذشته اشتباهاتی را متوجه این شورا کرده باشد و افرادی به عنوان رجل سیاسی معرفی شده یا نشده باشند که حاشیههایی را متوجه شورا کرده باشند/ چون حداقل در این چند انتخابات اخیر مواردی داشتهایم مثل اینکه خیلیها میگویند که احمدینژاد رجل سیاسی نبوده یا اینکه چرا چهرههای نظامی که وارد انتخابات میشوند بعضا به عنوان رجل سیاسی مطرح میشوند با توجه به اینکه نظامیان را نمیتوانیم رجل سیاسی تعریف کنیم. اینها میتواند همان دلبخواهی بودن مصداقهای رجل سیاسی باشد که شورای نگهبان بین اعضا که در دورههایی که جابهجا میشده، درنظر گرفته است. یا حتی کسانی که رجل سیاسی شناخته شدند اما در دورههای بعد رد شدهاند! من به نظرم میرسد همین طور که سیاستها مقام معظم رهبری کاشف از آن است راجع به اصل نیاز به معیارهای عینیتر، قوانینمان نقص دارد. بعضی از مفاهیم، مفاهیم کشدار است که وقتی به داوری اشخاص مختلف که بگذارید، نظرات متفاوت است و فرق میکند. ببینید! شما اگر به فلسفه تشکیل هیاتهای منصفه توجه کنید، هیاتهای منصفه تشکیل میشوند تا یک جاهایی انعکاس فهم و داوریهای عرفی باشند. مثلا بگویند یک کسی به موجب مطبوعات مرتکب جرمی شد و اهانت کرد. آیا این چند نفری که نماینده مردم جامعه هستند، این فهم عرفی را دارند که مثلا اهانتی صورت گرفته است یا در جرم سیاسی که آیا متهمان یک جرم سیاسی مرتکب شدهاند یا خیر؟ گاهی اوقات برخی از مفاهیم کشدار هستند و وقتی ما تشخیص آن را به عهده یک هیات یا گروه میگذاریم، تکیه و اعتمادمان به صلاحیتهای ویژه آن افراد، سابقه، بیطرفی و تجربهشان است. ما ناگزیریم اگر اعلام کردیم چند نفر آدم صالح برای نگهبانی و نگهداری یک شیء گرانقیمت میخواهیم، ارزیابیمان در مورد این صفات برعهده کسی بگذاریم. البته ممکن بعضی از شرایط عینی آدم صالح را میتوانید بگویید؛ سن برایش تعریف کنید، شرط عدم سابقه کیفری برایش تعیین کنید ولی بالاخره اینکه من بگویم این فرد صالح است تا اندازه زیادی به داوریهای شخصی و نگاه و جهانبینی من بستگی دارد. قانون اساسی این اعتماد را به شورای نگهبان کرده است که آنها مثل یک هیات منصفه فهم عرفی خودشان را از مفهوم رجل سیاسی اعلام کنند و بقیه به آنها اعتماد کنند. روشن است که یک مفهوم کشدار مثل رجل سیاسی را به این گروه سیاسی بگویید یک تعریفی از آن دارد و اگر به آن گروه سیاسی همین آقا را معرفی کنید، آن گروه ممکن است که همین آقا را رجل سیاسی نداند. اینجاست که به شورای نگهبان به عنوان مجموعه انسانهای عاقل، متعارف و باتجربه که مسائل اساسی نظام را به نحو روزمره در حال حل و فصل آن هستند- یعنی مسئله قانون اساسی و شرع- ماموریت داده میشود و به فهم آنها اعتماد میکنید تا مصداق را تشخیص دهند. به نظر میرسد همانطور که شما اشاره کردید اینکه گاهی اوقات بین انتخابات ممکن است ظاهرا تفاوت و تعارض باشد این ناشی از این است که معیارهای نوعی کمی در متون رسمی داریم. ما میتوانیم برخی از معیارهای نوعی را بدهیم. مثلا ما میتوانیم بگوییم اگر 100هزار نفر یک سندی را امضاء کردند مبنی بر اینکه از یک نفر به عنوان یک فرد سیاسی حمایت کنند، 500هزار نفر یک کسی را با امضاء و مشخصات اعلام کردند بتواند به عنوان رجل سیاسی در زندگی سیاسی ما مداخله کند. ما میتوانیم بگوییم یک کسی که چند دوره وزارت یا نمایندگی موفق داشته یا مدارج خاصی از علوم دینی را طی کرده و سابقه موثر مدیریت در کشور داشته، میتواند رجل سیاسی محسوب شود. یعنی ما میتوانیم نشانههایی را به صورت عینی در قوانین، مقررات و ضابطهها تعریف و تعیین کنیم و بعد براساس آنها برویم و انتخاب کنیم. اینجا آن داوریهای شخصی ما 12 نفر، چارچوبهایی پیدا میکند و یک مقدار اختلاف سلیقهها کم میشود. آنوقت ممکن است وقتی که این چارچوبها معلوم شود، وفاق عمومی بیشتر به آن مفاهیم حاصل شود. لابد مقصود و منظور رهبری هم از اینکه شما این معیارها و شرایط را اعلام کنید، این بوده که ما بتوانیم چند ضابطه بگذاریم که در درون آن ضابطهها لااقل از 100 مورد، 60 یا 70 مورد، مورد وفاق عمومی باشد و در 30 یا 40 مورد آن اختلاف داشته باشیم که آن هم طبیعی است. در نتیجه این داوری که رجل سیاسی به نظر ما نبوده ولی شورای نگهبان گفته که هست، همیشه احتمالش وجود دارد. چون مفهوم فعلا یک مفهوم کشدار است. *من جوابم را نگرفتم! یعنی میتوانیم بگوییم که این میتواند گاها مصداق اشتباهات شورای نگهبان در دورههای مختلف بوده باشد یا اینکه جایگاه شورای نگهبان اقتضاء میکرده که در دورههای مخلف به نسبت افرادی که بودهاند این اتفاقات بیفتد. ببینید! من راجع به گذشته ترجیح میدهم حرف نزنم و داوری کاری که همکاران ما در گذشته انجام دادهاند را نکنم ولی یک چیزی مسلم است؛ بیشتر مواردی که اعلام کردند رجل سیاسی هستند، واقعا رجل سیاسی در شرایط کشور ما بودهاند. حالا اینکه چه کسانی رد شدهاند را خیلی خبر از ردشدههای دورههای قبلی ندارم ولی بخش زیادی از کسانی که رد شدهاند را میتوانم بگویم که نهتنها رجل سیاسی نبودهاند بلکه رجل عاقلی هم نبودهاند.(خنده) شما در این کلیپها برخی از این اشخاص را میبینید. منتها شاید چند مصداق انگشتشمار مناقشه برانگیز پیدا کنید که آن مصداقهای انگشتشمار مربوط به دوره حضور من در شورای نگهبان نبوده است. بنابراین من ترجیح میدهم در مورد آنها داوری نداشته باشم و الان هم از این امور سالها گذشته است. ما باید نگاهمان به آینده باشد تا آیندهمان از گذشتهمان بهتر باشد. اگر مشکلاتی داشتیم، یک جاهایی دعواهایی راه میافتاده، سعی کنیم با وضع قواعد روشن، جلوی برخی از اختلافاتی که حل آن خیلی ساده است، گرفته شود. انشاءالله.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]