محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828013634
مقایسه معنای زندگی از دیدگاه محمدتقی جعفری تبریزی و فریدریش نیچه - بخش اول نقطه آغازین جستجو برای یافتن معنای زندگی
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مقایسه معنای زندگی از دیدگاه محمدتقی جعفری تبریزی و فریدریش نیچه - بخش اولنقطه آغازین جستجو برای یافتن معنای زندگی
محمدتقی جعفری تبریزی معتقد است تنها کسی میتواند طعم واقعی معنای زندگی را بچشد که از خود طبیعی فاصله گرفته و به خود حقیقی نائل آید.
چکیده محمدتقی جعفری تبریزی معتقد است تنها کسی میتواند طعم واقعی معنای زندگی را بچشد که از خود طبیعی فاصله گرفته و به خود حقیقی نائل آید. او با الگو قرار دادن مذهب، عقل و فطرت آگاه، به معرفی حیات معقول میپردازد و زیستن در حیات معقول را زیستن در حیات معنادار میداند. اما فریدریش نیچه نظریه نیستانگاری - خلق ارزشهای جدید و جایگزین کردن آنها بهجای ارزشهای گذشته - را در چهار عرصه مهم زندگی انسانها بیان میکند: 1. نیستانگاری در قلمرو حقیقت؛ 2. نیستانگاری در قلمرو دین؛ 3. نیستانگاری در قلمرو زندگی زاهدانه؛ 4. نیستانگاری در قلمرو اخلاق متداول. نیچه انسانی را که با توجه به نظریه «اراده معطوف به قدرت» و بنابر توانمندیها و استعدادهای درونی خود و بدون تبعیت از آرمانهای از پیش طراحی شده رفتار کند، «فراانسان» مینامد. اراده قدرت در اندیشه نیچه، انسان را به نهایت توانخواهی میرساند. کلیدواژگان نیچه؛ جعفری؛ معنای زندگی؛ حقیقت؛ مرگ؛ فراانسان؛ حیات معقول اصل مقاله مقدمه بدون شک یکی از اساسیترین پرسشهایی که هر انسان متفکر در دورهای از زندگی روزمرهاش با آن مواجه میشود این است که آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟ چرا باید زندگی کرد؟ هر پرسش دیگری که پیرامون این سؤال مطرح شود، مبحثی تحت عنوان معنای زندگی را شکل میدهد. در عصری که اگر عنوان بحران معنا و معنویت بر آن بنهیم، بیجا نیست، عدهای معتقدند زندگی ارزش زیستن ندارد و باید گذراند و گذشت. در مقابل، عدهای معتقدند لحظه به لحظه زندگی فرد معنادار است و انسان باید در زندگی فردی خویش معنایابی کند. این پژوهش با توجه به دو نگرش متفاوت فریدریش ویلهلم نیچه و محمدتقی جعفری تبریزی به «معنای زندگی» بر آن است تا ضمن مقایسه برخی مباحث معنای زندگی همچون پرسش از معنای زندگی، حیات، مرگ و دین، نقاط اشتراک و افتراق آنها را بازشناسی و مورد ارزیابی قرار دهد. در این نوشته درصددیم تا مباحث معنای زندگی را از دیدگاه آقای جعفری بهعنوان نمایندهای از فرهنگ اسلامی و فریدریش نیچه بهعنوان نمایندهای از فرهنگ غربی، مورد بحث و بررسی قرار دهیم تا خواننده به نگرشی کلی از معنای زندگی دست یابد و زمینهای فراهم شود تا با نگاهی عمیقتر، خود درباره مسئله معنای زندگی تأمل کند. وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه جعفری و نیچه در یافتن معنای زندگی آقای جعفری و نیچه هردو یک دغدغه بزرگ داشتند و آن، رهایی انسان از ورطه خطرناک بیمعنایی بود. اما هرکدام راهحلی برای این معضل بزرگ در پیش گرفتند و دو جهانبینی نظاممند برای مخاطبان خود ایجاد کردند. در اینجا ابتدا به وجوه مشترک و سپس به وجوه افتراق دیدگاههای این دو فیلسوف درباره معنای زندگی خواهیم پرداخت. یک. وجوه اشتراک 1. دغدغه معنایابی آقای جعفری و نیچه ازجمله افرادی هستند که بحران معنا و معنویت جامعهشان را درک کرده بودند. جامعه ایرانی آرامآرام با تفکرات پوچگرایانی چون آلبر کامو و صادق هدایت آشنایی یافت. افرادی که با مبانی و اهداف و معنای حیات آشنایی کاملی نداشتند، تحتتأثیر افکار پوچگرایان قرار میگرفتند و نگرششان نسبت به زندگی با نوعی یأس و ناامیدی همراه میشد. در چنین شرایطی، محمدتقی جعفری از مهمترین شخصیتهایی بود که با برپایی جلسات بحث و سخنرانی حول اهمیت و ارزش حیات انسانها و تألیف آثار ارزشمند جهت آشنایی انسانها با هدف و معنای زندگی، درصدد برآمد تا انسانها را با معنای واقعی حیاتشان آشنا سازد. محمدتقی جعفری بر این باور است که تنها در صورتی زندگی انسانها با تمام ظرفیت شکوفا خواهد شد که آنها معنای حیات را درک کرده باشند (جعفری، 1381، ص381). بهنظر او سؤال از فلسفه و هدف زندگی برای دو گروه مطرح نخواهد شد: گروه اول کسانی هستند که حیات را منحصر در ابزار و پدیدههای مادی حیات طبیعی میدانند؛ گروه دوم اشخاص رشدیافتهای که حیات را بهعنوان جزئی از مجموع هستی که در یک آهنگ کلی شرکت کرده است، تلقی نموده و هر جزئی ولو پستترین پدیده از حیات، برایشان جزئی از آهنگ کلی هستی است که هدف نامیده میشود (همو، 1368، ص20). وی در مقام ارزیابی فهم معنای زندگی، شناخت هویت و حیات خود را کار دشواری نمیداند. به باور او اولین قانون شناخت خویشتن، قانون اصلی من و روح است. دستیابی به این شناخت، کار دشواری نیست؛ زیرا هر کسی درباره خویشتن آگاهیهایی دارد و این کار نیازمند فلسفه و روانشناسی نیست (همو، 1362الف، ص202). ولی از طرف دیگر اینگونه هم نیست که انسان بهراحتی در زمان محدودی، هویت خود را بشناسد و به درک تمام معنای زندگی خود نائل شود (همو، 1363، ج8، ص310-309). از طرفی نیچه که در قرن نوزدهم میزیسته، خودش را بهعنوان حکایتگر تاریخ دو قرن آینده معرفی میکند (نیچه، 1377ب، ص23). نیچه از بحرانی سخن میگفت که جامعه اروپایی آن زمان هنوز آن را درک نکرده بود. او آینده بشر اروپایی را آیندهای با بحران بیمعنایی معرفی میکند. در واقع سخنان نیچه مربوط به جامعه و انسان امروزی است. او آغاز سخن در باب پرسش از معنای زندگی را در کتاب چنین گفت زرتشت میگشاید و زندگی را ژرفنایی ناپیمودنی میداند (همو، 1376، ص121). از منظر او زندگی بیمعناست، ولی باید به استقبالش رفت و به آن آری گفت و آن را تحمل کرد. بهاعتقاد او انسانها تابهحال از یکسری الگوهایی تبعیت میکردهاند که اکنون نمیتواند پاسخگوی خواستههای حیات وی باشند. او دراینباره میگوید: «ارزشهای والایی که آدمی باید زندگی خود را وقف خدمت به آنها کند، بهویژه زمانی که این عمل برایش بسی دشوار و مجبور باشد بهای گزافی بپردازد - این ارزشهای اجتماعی بهصورت «واقعیت» جهان «راستین» بهصورت امید و جهان آتی، بر فراز انسان برپا داشته شدند تا آوایشان تقویت شود؛ گویی که فرمانهای پروردگارند. اینکه سرچشمه این ارزشها روشن میشود، بهنظر میرسد که عالم ارزشش را از دست داده است، بهنظر بیمعنا میرسد» (همو، 1377ب، ص31). بنابراین باید به ارزیابی مجدد ملاک و معیارهای معناداری پرداخت و برای برآوردن خواستههای حیات، ارزشهای نویی خلق کرد. از نظر نیچه انسانی که پیرو ارزشهای سنتی است، در پستترین مرتبه انسانیت قرار داد. او میخواهد انسانها را از مادون انسان به مقام فراانسان - مرحلهای که انسان کاملاً اعتقاد به مرگ خدا را پذیرفته است و اراده معطوف به قدرت و توانخواهی براساس استعدادهای ذاتی و فردی اهمیت ویژهای مییابد - ببرد و آنها را با معنای واقعی زندگیشان آشنا سازد. ازاینرو از زبان زرتشت پیامبر سخن میگوید و او را بهعنوان بشارتدهنده یک واژگونی کامل در ارزشهای بیاساس و بیمایه کنونی انسانها و پیامآور تمدن نو معرفی میکند؛ او اینگونه میگوید: «زندگی بشر هولناک است و هنوز بیمعنا: یک دلقک فرجامی شوم برای او فراهم تواند کرد. میخواهم به انسانها معنای هستیشان را بیاموزم: ابَرانسان را که آذرخشی است از ابر تیره انسان. اما هنوز از ایشان بدورم و معنای من با معناهای ایشان همزبان نیست...» (همو، 1376، ص30). بنابر آنچه گفته شد، میتوان آقای جعفری را در فرهنگ اسلامی و نیچه را در فرهنگ غربی در شمار افرادی دانست که بحران معنای جامعهشان را درک کرده و درصدد ارائه راهکارهایی اساسی برای مقابله با این معضل بزرگ برآمدند. 2. ارزش و اهمیت «انسان» در یافتن معنای زندگی خود از نظر محمدتقی جعفری، انسان برای اینکه معنای زندگی خود را درک کند، باید از موقعیت و جایگاه خودش در عالم آگاه شود و بداند که قانون الهی، انسان را چگونه مطرح میکند. بهاعتقاد او، انسان باید بداند مانند کلمهای نیست که صرفاً در کتاب تاریخ بشری افتاده باشد و هیچ ملزم نباشد که جایگاه خود را در این کتاب درک کند و از دخالتش در این کتاب بپرسد؛ بلکه قانون الهی درباره انسان میگوید: تو ای انسان که در وسط کتاب هستی قرار گرفتهای! ای کوچکنما! تو همان ارزشی را داری که کتاب هستی دارد. تو هرگز در این کتاب، حرف ربط نیستی، بلکه جهان بزرگ را درون تو قرار دادم؛ ولی اگر وجود تو گورستان این جهان شده، به خودت مربوط است (جعفری، 1363، ج9، ص581-571). محمدتقی جعفری انسان را با جهان هستی مقایسه میکند و او را از جهان برتر میداند؛ زیرا معتقد است انسان، علت غایی عالم آفرینش و انگیزه خدا از خلقت و به جریان انداختن جهان هستی بوده است (همان، ص486). بنابراین او بر این باور است که انسان باید جایگاه واقعی خود را در جهان هستی بفهمد تا بتواند درک کاملی از معنای واقعی زندگی داشته باشد. نیچه هم بر این باور است که انسان باید معنای واقعی زندگی خود را دریابد تا انسانی کامل و تمامعیار باشد. او معتقد است انسان کامل، انسانی است که به خودآگاهی تمامعیار و واقعی دست پیدا کند؛ این خودآگاهی نیز تنها در گرو آن است که انسان، جسم و روح و اندیشه و تمام حقیقت تشکیلدهندهاش را درگیر با تفسیر از خود و هستی بداند. او دراینباره میگوید: «ما به سرشت جهان ... تعلق داریم و ما خود دروازه ورود به جهانیم. من بهواسطه ذهنیت خویش، بهواسطه هستی تفسیرگر زندگی خاص خویش و از رهگذر همه راههای گونهگونی که در طریق آنها من هستم، با هستی و جهان مشارکت دارم...» (یاسپرس، 1383، ص608-607). وی ازآنجاکه انسان معنای واقعی خودش را از دست داده بود، او را برمبنای حیوانیت تعریف میکند و بوزینه را از انسان برتر میداند (نیچه، 1376، ص22) و زیستن در میان آدمیان را بسیار خطرناکتر از زیستن در میان جانوران تلقی میکند (همان، ص34). 3. نقطه آغازین جستجو برای یافتن معنای زندگی محمدتقی جعفری شرط اساسی فهم معنای زندگی را تأمل و درنگ در «خود» و «شناخت هویت خود» میداند که نقطه آغازین آن، پاسخ به چهار سؤال مهم است: 1. من کیستم؟ 2. از کجا آمدهام؟ 3. چرا آمدهام؟ 4. به کجا میروم؟ پس یکی از مهمترین سؤالاتی که قبل از هر چیز انسان آگاه باید به آن بپردازد و آن را کشف کند، سؤال از آگاهی به «من» است. به باور محمدتقی جعفری اگر انسان بپذیرد که در این دنیا کوچکترین حادثهای نمیتواند برکنار از قانون باشد، مسلماً باید بپذیرد که بزرگی روح و «من» غیر قابل انکار است و آنها هم قانونمند هستند. تأکید او بر شناخت «نفس» یا «من» بدان جهت است که نفس را خاستگاه استعدادهای بشری میداند که اگر به آن بها داده نشود، خیل عظیمی از استعدادهای بشری بهطور ناشناخته از روح آدمی حذف خواهد شد (جعفری، 1362الف، ص112). او معتقد است اگر انسان با تأمل و تدبر، جوابی شایسته برای سؤال «من کیستم؟» مییافت، هرگز به پوچی نمیرسید و اینچنین نمیگفت: من کیستم تبه شده سامانی افسانهای رسیده رو به پایانی (جعفری، 1388، ج4، ص131) البته ایشان برای «خود» انسانها تعیناتی قائل است و میخواهد انسانها را از خود طبیعیشان جدا کند و آنها را به خود حقیقی برساند، که در مباحث بعدی به آن خواهیم پرداخت. نیچه هم درصدد است تا انسانها را به خودآگاهی برساند. البته در اینجا آگاهی به «خود»، بهمعنای علم حضوری نیست؛ بلکه از نظرگاه نیچه، «خود» فردیترین و خصوصیترین چیزهاست؛ چیزی ویژه و فردی حاضر در اینجا و اکنون. با چنین تعبیری، «خود» را در هیچ فرد دیگری جز خودتان نمیتوانید بیابید. بنابراین از دیدگاه نیچه، «خود» آگاهی بلافصل از بیهمتایی هر انسان است (یونگ، 1386، ص170-169). او میخواست انسانها قبل از اینکه بهدنبال اهداف بلندمدت و گاه دستنیافتنی باشند، کرامت ذاتی خود را بیابند. از دیدگاه وی خودی که انسانها آگاهانه به فراخور آن زندگی میکنند، خود واقعیشان نیست؛ بلکه شبح یک خود واقعی است و انسانها همیشه در میان عقاید غیر شخصی و ارزیابیهای مندرآوردی و خیالبافانه زندگی میکردهاند (یاسپرس، 1383، ص224). او میخواهد انسانها بیشازپیش قدر و منزلت «خود» و «استعدادهای درونی خود» را بدانند و آن را در شعار «بشو، هر آنچه هستی» توصیه میکند (استرن، 1373، ص119). در حقیقت او خود راستین و حقیقی را برخاسته از استعدادهای درونی انسانها میداند و با ارزش دادن بیحد و حصر به آن، تلاش میکند تا اسیر فریب و دروغ نشود. 4. گذشتن از موانع و زنجیرها جهت رسیدن به زندگی معنادار هر دو فیلسوف معتقدند برای اینکه انسان از زندگی بیمعنا به یک زندگی معنادار برسد، باید از یکسری موانع و زنجیرها بگذرد؛ همانگونه که محمدتقی جعفری میخواهد انسانها از «خود طبیعی»شان فاصله بگیرند و به «خود حقیقی» برسند، نیچه هم میخواهد انسان را از مرحله «واپسین انسان» - مرحلهای که انسان از مرگ خدا و بیارزش شدن ارزشهای گذشته آگاه است، ولی هیچگونه سعی و تلاشی جهت خلق و جایگزینی ارزشهای جدید بهجای ارزشهای گذشته انجام نمیدهد - به مرحله «فراانسان» برساند. بهنظر محمدتقی جعفری هنگامی میتوان از تعین پدیده یا رویدادی صحبت کرد که آن را در موقعیت معینی مورد ارزیابی قرار دهیم. او ارزیابی ساختمان موجودیت آدمی را در هر لحظه از زمان و موقعیتی که فعلیت او را نشان میدهد، تعین انسانی مینامد (جعفری، 1360الف، ج9، ص180). وی برای انسان سه تعین درنظر میگیرد: مرحله اول از تعین انسانی، مجموعهای از مواد طبیعی و عوامل وراثتی است که با رعایت قواعد و ضوابط، به آن «خود» یا «شخصیت» اطلاق میشود. این مرحله، مرحلهای است که تمامی موجودات زنده در آن با هم مشترکاند و به این معنا دارای «خود» هستند. محمدتقی جعفری این مرحله را مرحله «خود طبیعی» مینامد و آن را برای انسان فوقالعاده تاریک و مبهم و درخور حیوانات ارزیابی میکند (همو، بیتا، ص118). در تعین دوم انسانی، «من» توانسته از چاه تاریک خود طبیعی بیرون بیاید و با انسانهای دیگر و جهان طبیعت تعدیل و هماهنگ شود. این مرحله گرچه بسیار باارزش است، اما بهاعتقاد وی انسان در این مرحله هنوز به شخصیت واقعی خود نرسیده است (همان، ص115). در تعین دوم انسانی، احساسی در فرد بهوجود میآید که به این باور میرسد که در کتاب هستی، قدرت ارتباط با کمال اعلی را دارد. این احساس، نخستین پایه تعین سوم است. در تعین سوم انسانی، انسان وارد حوزه مطلق ارزشها شده و دیگر با نگاه عقل کمیّتنگر به مضامین والای ارزشی نگاه نمیکند؛ بلکه همه قوانین و تکالیف برایش قابل احترام میباشد و به عظمت و اصالت جان و حیات با تمام لطائف و ظرافتهای خاص خود پی برده است (همو، 1363، ج7، ص551). به باور محمدتقی جعفری، اگر انسانها بتوانند خود را از زنجیر عوامل طبیعت، زنجیر عوامل تثبیتشده در جامعه و تقلید کورکورانه و تعصب نابجا در مورد آنها، زنجیر عدم درک قانون تحول و زنجیر خلط قوانین و مقررات نظم اجتماعی با قوانین عالی روح و جان انسانها برهانند، در حیاتی بامعنا خواهند زیست. نیچه هم برای انسانها مراحلی قائل است: انسانی زیادی انسان، واپسین انسان، انسان برتر و فراانسان. نیچه دین، اراده معطوف به حقیقت، اخلاق بردگی و زندگی زاهدانه را موانع و زنجیرهایی برای رسیدن به زندگی معنادار میداند. به باور وی، هرچه انسان از این زنجیرها فاصله بگیرد و به اراده و استعداد و توانایی ذاتی خود بها بدهد، از مراحل انسانی بالاتر رفته، تا اینکه به انسانی تمامعیار و معنادار تبدیل خواهد شد. این انسان تمامعیار در منظر نیچه، فراانسان است (سوفرن، 1376، ص170-145؛ نیچه، 1376، ص26-22). بنابر آنچه گفته شد، در یک نگاه کلی فریدریش نیچه و محمدتقی جعفری هردو برای انسان مراحلی قائلاند و معتقدند برای رسیدن به حیات معنادار باید از سد موانع عبور کرد. دو. وجوه افتراق 1. معنای معنای زندگی منظور جعفری از معنادار بودن زندگی انسان این است که انسان جزئی از کل حقیقت عالم است و این حقیقت صرفاً در کالبد مادی و زندگی محدود چندساله این دنیا خلاصه نمیشود؛ بلکه او بهعنوان یکی از اجزای بسیار بااهمیت جهان هستی در یک آهنگ کلی وجود قرار گرفته که از آغاز تا انتها از سیر معقول و هدفمندی برخوردار است. در حقیقت وجود انسان مستند به حکمت و اراده کلی الهی است که در عرصه طبیعت جلوه نموده و شکوفاییاش در گرو مسیری است که انتخاب میکند؛ به این صورت که اگر در مسیر الهی گام بردارد، شخصیتش به شکوفایی خواهد رسید و در حیاتی معنادار خواهد زیست (جعفری، 1364، ج15، ص120). بنابراین از نظر او معنا معادل هدفمند بودن است. اما منظور نیچه از معنا، چیزی غیر از این است. وی اوج بیارزش شدن ارزشهای جامعه را در کتاب چنین گفت زرتشت در عبارت «همه چیز دروغ است» بیان میکند (نیچه، 1376، ص102). به باور او، انسان از روی نیازهای روانی خود بهصورتی دروغین و خودفریبانه جعل معنا کرده و برای هستی معنایی غایی و مطلق درنظر گرفته است و از این طریق سعی داشته تا همواره با معنادار جلوه دادن عالم به آرامش برسد (نیچه، 1377ب، ص35). پس مردم ارزشها را با غیرارزشها خلط کرده و غیرارزش را بهجای ارزش نشاندهاند. همه ارزشها کاملاً دگرگون شده و اصلاح ارزشهای گذشته فایدهای ندارد؛ نیچه میخواهد ارزشهای کهن را از بیخ و بن برکَند و ارزشهای جدیدی جایگزین آنها نماید. او بیمعنایی را در قالب «نیستانگاری» بیان داشته و آن را به دو نوع «نیستانگاری فعال» و «نیستانگاری منفعل» تقسیم میکند. به باور او، انسانی که خود را در مواجهه با زندگی بیمعنا میبیند و درصدد جایگزین کردن آن با زندگی معنادار است، از دو حال بیرون نیست: یا از قدرت و توانایی بالای روحی برخوردار است و ازاینرو ارزشهای متداول را بیارزش میداند و آنها را درهم میشکند تا خود، فعالانه ارزشهای تازهای را خلق و آنها را جایگزین ارزشهای قدیمی کند؛ یا انسان با وجود اینکه ارزشهای متداول را پوچ و فاقد ارزش تشخیص داده است، به این دلیل که دچار انحطاط و ضعف روحی است، به همان وضع موجود اکتفا میکند. او نوع اول را نیستانگاری فعال و نوع دوم را نیستانگاری منفعل مینامد و همواره توصیه میکند که انسانها باید فعالانه و با قدرت روحی بالا به ویرانی ارزشهای کهن و خلق ارزشهای جدید بپردازند (همان، ص41-40). بنابر آنچه گفته شد، در آرا و اندیشههای نیچه امور بیمعنا، ارزشهای کهنی است که انسانها آن را ارزش میدانند؛ درحالیکه بیارزش هستند و ارزشهای جدیدی که خلق و جایگزین ارزشهای قدیمی میشود، باارزش، یعنی بامعنا محسوب میشود. بنابراین معنا معادل ارزش و بیمعنا معادل بیارزش تلقی میشود. مراجع - استرن، ج.پ، نیچه، ترجمه عزتالله فولادوند، تهران: طرح نو، 1373. - جعفری تبریزی، محمدتقی، اخلاق و مذهب، تهران: مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1379ب. - ـــــــــــــــــــــ ، امام حسین شهید فرهنگ، پیشرو انسانیت، تهران: مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1381. - ـــــــــــــــــــــ ، انسان در افق قرآن از نظر فردی و اجتماعی، اصفهان: نشر قائم، بیتا. - ـــــــــــــــــــــ ، ایدهآل زندگی و زندگی ایدهآل، تهران: مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1379الف. - ـــــــــــــــــــــ ، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج4، مشهد: آستان قدس رضوی، 1388. - ـــــــــــــــــــــ ، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج15، تهران: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1364. - ـــــــــــــــــــــ ، ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج9، تهران: دفتر نشر و فرهنگ اسلامی، 1360الف. - ـــــــــــــــــــــ ، «تفسیر فرمان مالک اشتر» (توضیح تقوای سیاسی)، نرمافزار آهنگ خورشید3، 11 دی ماه 1367، جلسه21 ، تهران: مؤسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری، 1385. - ـــــــــــــــــــــ ، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد بلخی، ج2و4، تهران: انتشارات اسلامی، 1362ب. - ـــــــــــــــــــــ ، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد بلخی، ج9-7، چ10، تهران: انتشارات اسلامی، 1363. - ـــــــــــــــــــــ ، حیات معقول، تهران: سیمای نور، 1360ب. - ـــــــــــــــــــــ ، شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی، تهران: امیرکبیر، 1362الف. - ـــــــــــــــــــــ ، فلسفه و هدف زندگی، تهران: کتابخانه صدر، 1368. - داوری اردکانی، رضا، فلسفه چیست؟، تهران: انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، 1359. - ذاکرزاده، ابوالقاسم و ماریا ناصر، «مرگ تراژدی و تولد عقلگرایی»، نامه مفید، شماره39، آذر و دی1382، ص132-126. - سوفرن، پیرابر، زرتشت نیچه، ترجمه بهروز صفدری، تهران: فکر روز، 1376. - کاپلستن، فردریک چارلز، تاریخ فلسفه (از فیشیته تا نیچه)، ترجمه داریوش آشوری، ج7، چ3، تهران: سروش، 1382. - نیچه، فردریش ویلهلم، «درباره حقیقت و دروغ به مفهومی غیر اخلاقی»، ترجمه مراد فرهادپور، فصلنامه ارغنون، شماره3، پاییز1372، ص183-121. - ـــــــــــــــــــ ، تبارشناسی اخلاق، ترجمه داریوش آشوری، چ2، تهران: آگاه، 1377الف. - ـــــــــــــــــــ ، چنین گفت زرتشت؛ کتابی برای همهکس و هیچکس، ترجمه داریوش آشوری، تهران: آگاه، 1376. - ـــــــــــــــــــ ، حکمت شادان، ترجمه جمال آلاحمد، سعید کامران و حامد فولادوند، تهران: نیل، 1377ج. - ـــــــــــــــــــ ، خواست و اراداه معطوف به قدرت، ترجمه انگلیسی: والتر کوفمان و آر.جی.هالینگدل، ترجمه فارسی: رؤیا منجم، تهران: مس، 1377ب. - ـــــــــــــــــــ ، غروب بتان یا «چگونه میتوان با پتک فلسفه نگاشت»، ترجمه مسعود انصاری، تهران: جامی، 1380. - یاسپرس، کارل، نیچه: درآمدی به فهم فلسفهورزی او، ترجمه سیاوش جمادی، تهران: ققنوس، 1383. - یونگ، کارل گوستاو، سمینار یونگ درباره زرتشت نیچه، ترجمه سپیده حبیب، ویرایش و خلاصه جیمز ل.جرت، تهران: کاروان، 1386. - Heidgger, Martin, Neitzsche, Translated by: David Farrel Krell, Volume4, san Francisco, 1987. نویسندگان: حسن رضازاده: استادیار فلسفه دانشگاه کاشان محمدرضا رحمانی اصل: کارشناس ارشد فلسفه دانشگاه کاشان دو فصلنامه انسان پژوهی دینی شماره 30 ادامه دارد...
95/04/26 :: 03:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 96]
صفحات پیشنهادی
بررسی کارکرد معنابخشی دین در اندیشه علامه طباطبایی - بخش اول معنابخشی مناسک و شعائر دینی به زندگی مؤمنان
بررسی کارکرد معنابخشی دین در اندیشه علامه طباطبایی - بخش اولمعنابخشی مناسک و شعائر دینی به زندگی مؤمنان یکی از ویژگیهای انسان نیاز به معناست که تنها دین میتواند آن را برآورد بر این اساس مهمترین کارکرد دین معنابخشی است چکیده نیاز روحی انسانها به معنادار نگاه کردن بهزینه یک میلیارد تومانی برای خروج 200هزار مترمکعب زباله از سراوان/اولین کار زیربنایی بخش زباله در گیلان/ غیبت
گیل نگاه مریم صابری ظهر امروز با حضور جمعی از مدیران شهری و استانی و همچنین مردم سراوان اولین سلول مهندسی بهداشتی دفن زباله در لندفیل سراوان افتتاح شد گزارش تصویری مراسم و گزارشی از اعتراض اهالی سراوان در مراسم عیسی مهدوی فرماندار محمدعلی ثابت قدم شهردار افشین پورعلی مدیرعامکیفیت بخشی به آموزش اولویت کاری دانشگاه علمی کاربردی زنجان است
رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی زنجان کیفیت بخشی به آموزش اولویت کاری دانشگاه علمی کاربردی زنجان است شناسهٔ خبر 3826383 - چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۴ ۳۳ استانها > زنجان jwplayer display inline-block; زنجان- رئیس دانشگاه جامع علمی کاربردی زنجان گفت کیفیت بخشی به آموزش اولجهانبخش مانکن اول باشگاه آلکمار(عکس) :: ورزش سه
جهانبخش مانکن اول باشگاه آلکمار عکس ستاره ایرانی آلکمار همچنان به عنوان چهره برتر و محبوب این تیم ماتکن تبلیغاتی باشگاه قلمداد می شود به گزاررش ورزش سه علیرضا جهانبخش ستاره ایرانی آلکمار که چندی پیش جزو کاندیداهای خوش پوش ترین بازیکن هلند انتخاب شده و در جمع چهار بازیکن برترادامه پرداخت یارانه ها به ضرر طبقه آسیب پذیر جامعه است/ طرح هدفمندی درتحقق بخش مهمی از اهداف اولیهاش ناکام ما
تراز شاه ویسی اظهار داشت باید پذیرفت طرح هدفمندی ضمن توفیقات فراوان و سازنده درتحقق بخش مهمی از اهداف اولیهاش ناکام ماند چرا که یکی از اهداف اصلی هدفمندی واقعی شدن قیمت حاملهای انرژی و نان بود و قرار بود در یک مقطع زمانی مشخص این شکاف از بین برود به گزارش تراز ساسان شاه&نادال: مصدومیت بخشی از زندگی است :: ورزش سه
نادال مصدومیت بخشی از زندگی است تنیسور مطرح جهان تاکید کرد در تلاش است با آمادگی بالا فصل 2017 را آغاز کند به گزارش ورزش سه و به نقل از فارس رافائل نادال تنیسور مطرح جهان تصمیم گرفت تا چهاردهمین عنوان قهرمانی در گرند اسلم را به دست آورد و تاکید کرد برای کسب این عنوان تمام تلقاسم کاکایی، هاجر آویش نقد و بررسی پلورالیسم دینی نجاتبخش در دیدگاه عرفانیِ ابنعربی و مولوی
قاسم کاکایی هاجر آویشنقد و بررسی پلورالیسم دینی نجاتبخش در دیدگاه عرفانیِ ابنعربی و مولوی نظریهی پلورالیسم دینی رویکرد جدیدی در عرصهی دینپژوهی است و با این عنوان در زمان ابنعربی و مولوی مطرح نبوده است چکیده نظریهی پلورالیسم دینی رویکرد جدیدی در عرصهی دین&zwnjمحمدرضا موحدی نجف آبادی، سید محمد حکاک مقایسهی آرای فلوطین درخصوص صادر اول با آیات و روایات
محمدرضا موحدی نجف آبادی سید محمد حکاکمقایسهی آرای فلوطین درخصوص صادر اول با آیات و روایات فلوطین به سه اقنوم احد عقل و نفس قائل است که اقنوم دوم قابل تطبیق با صادر اول است احد عقل را بیآنکه بداند بهوجود میآورد چکیده فلوطین به سه اقنوم احد عقل و نفس قائل است که اقنوم دوگزارش تصویری از مواکب کربلا «بخش اول»
اختصاصی ایلنا گزارش تصویری از مواکب کربلا بخش اول خنجر کشیده از کین قابیلِ بد نهادی بانگِ عزا برآمد از عمقِ جانِ آدم راهپیمایی عظیم اربعین حسینی و مواکب کربلا از دریچه ی دوربین خبرنگاران اعزامی ایلنا به کربلا م ۱۳۹۵ ۰۸ ۲۴ ۱۵ ۴۰ ۴۳دانشجوی ۲۵ ساله دهدشتی با اهدای اعضای خود به ۴ نفر زندگی دوباره بخشید
دانشجوی ۲۵ ساله دهدشتی با اهدای اعضای خود به ۴ نفر زندگی دوباره بخشیدتاریخ انتشار دوشنبه ۳ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۰۹ ۳۷ خانواده مرحوم " سیدنجیب الله موسوی طلب " جوان دانشجوی ۲۵ ساله از اهالی مردم دیشموک که بر اثر تصادف دچار خونریزی مغزی و به دنبال آن مرگ مغزی شده بود نوع دوست-
گوناگون
پربازدیدترینها