واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه بانی فیلم: تارانتنیو عاشق وسترن است، انگار آن را در خونش دارد. اصلا اسم او هم از همینجا آمده است و مادرش اسم او را از شخصیت کوئینت آسپر با بازی برت رینولدز در فیلم «دود اسلحه» اقتباس کرد و اسم پسرش را گذاشت: کوئنتین و او با تماشای فیلمهایی از غرب وحشی مثل «خوب، بد و زشت» بزرگ شد.
به نقل از انترتینمنت ویکلی، تارانتینو با ساختن فیلم «جانگوی آزاد شده» در سال ۲۰۱۲، نشان داد که دوست دارد تحت تاثیر این ژانر، برند سینمایی خودش را شکل دهد. «هشت نفرتانگیز» هم تلاش دیگر او در ادامه همین ژانر بود.
تارانتینو چند سالی پس از جنگ داخلی آمریکا را به عنوان زمان این فیلم انتخاب کرده و در مرکز داستنی که خلق کرده یک جایزه بگیر با بازی کرت راسل را جای داده که زنی را دستگیر کرده که جینفر جیسون لی نقش او را بازی کرده است. لوکیشن فیلم کوهستانهای متروک است و جماعتی در وسط کولاک گیر افتادهاند. رییس یک اتحادیه با بازی ساموئل ال جکسون، ژنرال کنفدراسیون با بازی بروس دارن و یک مشت آدم عجیب دیگر شامل تیم راث و مایکل مدسون است: ترکیبی از پارانویا و کینه نژادی…
اما این تم وقتی تارانتنیو بزرگ میشد در دل جامعه آمریکا وجود داشت و در اعتراض به همین رفتارها بود که او سال پیش در اعتراض به خشونت پلیس و قتلهای نژادی در تظاهارت شرکت کرد و حتی با پلیس آمریکا سرشاخ شد. او با وجود تهدید پلیس مبنی بر تحریم فیلمهایش گفت: پلیسی که دست به چنین آدمکشیهایی میزند در واقع یک قاتل است نه یک قهرمان.
تارانتینو درباره دلایل ساخته شدن این فیلم با شرکت در یک جلسه پرسش و پاسخ چنین سخن گفته است:
بزرگترین قمار شما در این فیلم چه بود؟ بیش از همه از چه چیزی نگران بودید؟
فکر میکنم در مصاحبهها بندرت درباره مسایل تکنیکی صحبت میشود. خودم بیشتر به متریال سینما فکر میکنم. برای این فیلم فیلمبرداری ۷۰ میلیمتری ذهن ما را مشغول کرده بود. دیگران هم قبلا این کار را انجام داده بودند، اما لنزی که ما استفاده کردیم یعنی لنز اولترا پاناویژن متعلق به اواخر دهه ۱۹۵۰ و اوایل ۱۹۶۰ بود. اول تست گرفتیم و بعد از این که نتیجه قابل قبول شد، تولید را شروع کردیم. ولی کار کردن در سرمای زیر صفر چیز دیگری بود. ممکن بود لنز یا دوربین یخ بزند. در «جنگو» هم در برف فیلمبرداری کرده بودیم و شرایطی را تجربه کردیم که حتی تفنگها یخ زده بودند. برای مراقبت از دروبینها آنها را با سشوار گرم نگه داشتیم. تغییر هوا باعث می شد یک سکانس بگیریم بعد دوباره هوا خراب می شد و فاصله میافتاد و همه اینها کار را خیلی سخت میکرد.
پس از «جنگو» که مسایل نژادی و بردهداری در آمریکا را با خشونت زیادی نشان داد، خیلیها گفتند در «هشت نفرت انگیز» این خشونت دوبرابر شد. یعنی درباره انتقادها حساس نیستند و حاضرید در همان رودخانه دوباره شنا کنید…
ضرب المثل خوبی است. بله دوست ندارم هنرمند خودش خودش را سانسور کند. دوست ندارم رژیم توتالیتر هم او را سانسور کند. برایان دی پالما همیشه میگوید باید طوری فیلم بسازی که در یادها بماند. رومن پولانسکی هم وقتی فیلمهای ترسناک میسازد کاری میکند تا ترس زیر پوستت برود. من به انتقادها کاری ندارم . اصلا کارم نادیده گرفتن آنهاست. در واقع کار من یک کارتن شیر نیست که تاریخ مصرف داشته باشدو باید چیزی بسازی که همیشه باورپذیر باشد. وقتی ۲۰ سال دیگر هم آن را میبینی باید باور کنی که ۱۰۰ سال پیش چطور بود. منتقدها میآیند و میروند، اما فیلم، فیلم میماند.
«هشت نفرت انگیز» چند سال بعد از جنگ داخلی می گذرد…
دقیقا، من در فیلمنامه نوشته بودم ۶، ۸ یا ۱۰ سال بعد از جنگ داخلی است.
اما مسایل نژادی زیادی در آن هست که امروز درست درمیآید. یک جایی ساموئل ال جکسون می گوید سیاهها وقتی در امنیت هستند که سفیدها خلع سلاح شوند.
من درباره جنگ داحلی و دوره پس از آن نوشتم اما مسایل معمایی را هم به آن اضافه کردم، چیزهایی شبیه ادبیات آگاتا کریستی. وقتی به تماشای فیلم نشستم، تازه فهمیدم این به نوعی فیلمی آخرالزمانی است. انگار سرما همه راههای حیات را قطع کرده و این بازماندگان در این پناهگاه در زمینهای بایر بیرحم نشستهاند و دارند همدیگر را برای رسیدن این آخرالزمان سرزنش میکنند. اما من وقتی داشتم به این داستان فکر میکردم، لزوما به صفحه ۷۲ آن هم فکر نمی کردم.
در طول فیلم فکر می کردم شخصیت مارکیز نیمه اوباماست.
یک هرکول سیاه.
نژاد یک تم موضوع تکراری فیلمهای شماست. آیا از تجربیات خودتان در فیلم استفاده میکنید؟
نه، فکر می کنم مسایل نژادی اولین چیزی است که همه در آمریکا با آن روبهرو میشوند.
در تظاهرات ماه اکتبر فکر نمیکنید منظور شما درست درک نشد؟
نه من سر حرفم ایستادم. من نگفتم همه پلیسها قاتل هستند، گفتم هر پلیسی که به مردم بیگناه شلیک کند، قاتل است.
وقتی پلیس شما را تهدید کرد فیلمهایتان را تحریم میکند چه فکری کردید؟
برای من سوال زیادی ایجاد شد چون هیچ ارگان دولتی حق ندارد شهروندان خصوصی را تهدید کند. کار آنها شبیه آدم بدهای فیلم های دهه ۱۹۸۰ بود.
و شما منتظر همین بودید؟
نه فکر نمیکنم پلیس سازمانی سیاه است که مرا هدف گرفته و میترساند. مطمئنم بسیاری از پلیسها طرفدار من هستند. آره فکر نمیکردم بیایند مرا ببوسند و تشویق کنند، اما فکر نمیکردم اینطور برخورد کنند.
و کمپانی تهیه کننده شما یعنی واینستاین که از اول با آنها کار کردهاید، تلفن نکردند تا در این باره چیزی بگویند؟
خب اگر تهیه کننده من مثلا روپرت مرداک بود حتما دیالوگ بین ما یک جور دیگر بود، اما با واینستاین نه چون او فرد لیبرالی است و به من گفت از همه چیزهایی که پیش آمده احساس غرور میکند.
۲۳ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]