واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خوشبيني به امريکا گرهي از اقتصاد و معيشت باز نميکند
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير خود با دانشآموزان و دانشجويان از دو خطاي استراتژيك صورتگرفته توسط جريان غربگرا سخن به ميان آوردند و ضمن تصحيح آن به تشريح چرايي اين اشتباه تعمدي پرداختند و از چگونگي مقابله با اين رويكرد نكات مهمي را بيان كردند.
نویسنده : محمد اسماعيلي
رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير خود با دانشآموزان و دانشجويان از دو خطاي استراتژيك صورتگرفته توسط جريان غربگرا سخن به ميان آوردند و ضمن تصحيح آن به تشريح چرايي اين اشتباه تعمدي پرداختند و از چگونگي مقابله با اين رويكرد نكات مهمي را بيان كردند.
ايشان با تأكيد بر اينكه هدايتكننده نخست دو باور غلط نظام سلطه و پس از آن جريان غربگراي داخلي است، با تعابير منحصربه فردي جريان غربگرا را اينگونه توصيف ميكنند و ميفرمايند: «من دو خطا را امروز ميخواهم تصحيح كنم. دو اشتباه دارد تزريق ميشود به افكار عمومي مردم ما. عامل اين تزريق هم در درجه اول خود دستگاه استكبار و امريكا هستند و درجه دوم بعضي آدمها در داخل ... ازنفسافتادهها، پشيمانشدهها، بوي لذت دنيا به مشامشان رسيدهها.»
ايشان در ادامه اولين خطا را اينگونه توصيف ميكنند: «يكي اينكه اينجور تبليغ ميكنند كه اينكه امام فرمود هرچه فرياد داريد، بر سر امريكا بزنيد، از سر تعصب و غرور است يعني منطقي پشت سرش نيست، اين را ميخواهند ترويج كنند. ميخواهند بگويند جوانهاي ما، انقلابيون ما، مردم ما، مسئولان ما كه سينه سپر ميكنند و در مقابل امريكا ميايستند و نسبت به توطئههاي او افشاگري ميكنند، مردمان متعصبياند، كارشان از روي حميت جاهلي و از روي تعصب است، اين را ميخواهند بيان بكنند. درحاليكه درست ۱۸۰ درجه قضيه عكس است.» معظمله درباره دومين خطا نيز اينگونه ميفرمايند: «خطاي دوم، فكر غلط و خطايي كه اين هم باز دارد بهنحوي از سوي امريكاييها تزريق ميشود و كساني هم در داخل آن را ترويج ميكنند و از اولي خطرناكتر است، اين است كه اگر ما با امريكا سازش كنيم، مشكلات كشورمان حل خواهد شد.» اما دو خطاي جريان غربگرا بهواسطه حمايتهاي نظام سلطه را ميتوان در چند سطر بيان كرد:
خطاي اول
بودهاند افراد و جرياناتي در طول چند سال اخير كه تلاش كردهاند مخالفت نظام وانقلاب با سياستهاي امريكا را محدود به يك دوره زماني مشخص بدانند كه پس از رحلت حضرت امام (ره) بايد متوقف شود تا كشور بتواند مسير ايدهآل خود را طي كند. تحريف سخنان حضرت امام(ره) مهمترين ابزار اين جريان براي متوقف كردن مبارزه با امريكا بود كه از جمله مصاديق آن خاطرهسازي از ايشان درباره لزوم تغيير رفتار ايران در مقابل امريكايي هاست. يكي از شخصيتهاي مشهور با بيان حذف شعار «مرگ بر امريكا» و اينكه امام با حذف اين شعار موافق بودند، بيان ميكنند: «تمام مطلب همان بود كه نوشته بودم. الان هم دقيقاً يادم نيست كه چه نوشتم. به هرحال موافق نبوديم كه در مجامع عمومي مرگ كسي را شعار دهيم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنيصدر» شعار داغ مردم بود كه در نماز جمعه خواهش كردم كه نگويند. «مرگ بر بازرگان» بود كه خواهش كردم نگويند. «مرگ بر شوروي» بود كه گفتم الان با شوروي مشكل آنچناني نداريم. درباره امريكا هم گفته بودم. من ذاتاً با حرفهاي تند و فحاشيها مخالفم و آنها را مفيد نميدانم.»يا در نمونه ديگر دبيركل نهضت غيرقانوني آزادي سال گذشته براي آنكه حضرت امام را مخالفستيز با امريكاييها نشان دهد به خاطرات بحثبرانگيز و مخدوش روي ميآورد: «امام بعد از ظهر گروگانگيري (در لانه جاسوسي) به من گفت اينها كياند؟ برو بريزشان بيرون. 48 ساعت بعد گفت انقلاب بزرگتر از انقلاب اول. چرا؟ چه عواملي آن موقع دستاندركار بودند؛ آقايان موسوي خوئينيها، محتشميپور و هادي... رابطه خوبي با سيداحمد داشتند، در دفتر آقاي خميني هم خبرهايي بود.»
آنگونه كه مشخص است ابراهيم يزدي تلاش كرده نخست بنيانگذار انقلاب اسلامي را فاقد ثبات رأي در مورد تحولات مهمي مثل تسخير لانه جاسوسي القا کند و تصميمات كلان ايشان را نه بر اساس تحليل و آيندهنگري بلكه متأثر از گروهي نفوذي در اطراف ايشان عنوان كند و در كتاب خود به نام «نفوذ خزنده» همين ادعا را تكرار ميكند، به گونهاي كه حضرت امام درك مناسبي از رويدادهاي انقلاب نداشته وبه آساني فريب حلقه پيراموني خود را خورده و توسط آنها مديريت شده است! وي همچنين در ادامه اين مصاحبه چنين ويژگيهایي را نيز به آيتالله بهشتي و شهيد رجايي هم نسبت ميدهد: «كلاهي چه در گوش آقاي بهشتي خواند كه اينطور با ما چپ شد... ميگويند تهاجم فرهنگي، من ميگويم نه مبادله فرهنگي... سياست خارجه مبتني بر ايدئولوژي قابل عمل نيست... سياست خارجه اگر مبتني بر دين باشد ما بايد با اهل كتاب كنار بياييم نه با كشورهاي الحادي.»
زير سؤال بردن اصول سياست خارجه ايران (شعار نه شرقي نه غربي) را نيز يزدي غيرعقلاني دانسته و اصرار ميكند كه اين هيچگاه عملياتي نشده و ما هميشه به سمت شوروي سابق غش كردهايم. وي وضعيت استقلال دانشگاهها را مشابه زمان شاه دانسته و زمينه شورش دانشگاهها عليه حاكميت را قريبالوقوع ميداند.
بنابراين خطاي نخست مورد اشاره رهبر معظم انقلاب همان رويهاي است كه برخي از افراد مشهور و جريانات نشانهدار داخلي دنبال كردهاند و تلاش ميكنند شعار مرگ بر امريكا را يك شعار احساسي و مقطعي عنوان كنند، در حالي كه اصل مبارزه با امريكا به عنوان يك كشور ظالم منطق قرآني دارد و با تدبر در آيات مكرر اين كتاب آسماني ميتوان به چنين برداشتي رسيد،كما اينكه در منابع روايي شيعيان نيز همين نگاه وجود دارد.
مهمتر اينكه امريكا در دوراني كه دولت ايران تغيير رفتار داده و امتيازات محكمي به طرف مقابل داده همچنان رويه گذشته خود را ادامه داده و نه تنها برجام را نقض بلكه تحريمهاي فزايندهتري نيز عليه كشورمان تصويب و اجرا كرده است و از ديگر سو مسلمانكشي در منطقه غرب آسيا را نيز همانند سابق ادامه داده است.
خطاي دوم
بسياري از مقامات عالي دولت يازدهم مهمترين اهداف هستهاي را «تسهيل سرمايهگذاري خارجي در كشور»، «برداشته شدن سايه جنگ و تهديد از سر ايران»، «بازگرداندن اعتبار به پاسپورت اتباع ايراني»، «بهبود وضعيت معيشتي و اقتصادي مردم»، «رفع تحريمهاي بينالمللي» و «استمرار امنيت داخلي با خارج شدن از ذيل فصل هفتم منشور سازمان ملل» عنوان ميكردند؛ اهدافي كه همچنان روي كاغذ باقي مانده است، چراكه برخي تحريمها عملاً نه لغو شده نه تعليق، داراييهاي بلوكهشده آزاد نشده، سوئيفت فعال نيست، مردم گشايش اقتصادي را احساس نكردهاند و سرمايهگذاري خارجي جاي خود را به آمد و شد صرفاً سياسي ديپلماتهاي اروپايي داده است.
اما همانگونه كه بارها گفته شده است بايد تنها دستاورد را كمك به بقا، استمرار و تقويت نظام جمهوري اسلامي ايران و در مقابل ضربه اساسي به تفكرات حاكم بر جريان غربگراي داخل دانست، آنگونه كه تلاش اين طيف براي اثبات تئوري«مذاكره و تعامل با امريكا نسخه شفابخش كشور است» براي هميشه بينتيجه ماند.
طي سه سال اخير كه مواجهه امريكاييها با جمهوري اسلامي ايران شكل نو و جديتري به خود گرفته رهبر معظم انقلاب اسلامي ضمن تأكيد بر روحيه استقامت در مقابل توطئهها و تحريمهاي دشمن از لزوم تكيه بر استعدادها و ظرفيتهاي بومي كشور، همچنين توجه به «پيشرفت درونزا» به جاي «توسعه وابستهگرا» سخن به ميان ميآورند و بيان ميكنند: «درس بزرگي كه ما از اين فشارهاي اقتصادي دريافت كرديم، اين است كه هرچه ميتوانيم، بايد به استحكام ساخت داخلي قدرت بپردازيم، هرچه ميتوانيم، در درون، خودمان را مقتدر كنيم؛ دل به بيرون نبنديم. آنهايي كه دل به بيرون ظرفيت ملت ايران ميبندند، وقتي با چنين مشكلاتي مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفيتهاي ملت ايران خيلي زياد است. ما بايد بپردازيم به استحكام ساخت دروني اقتدار ملي...»
ايشان همچنين در ديدار شهريورماه سال 93 اعضاي هيئت دولت بيان واضحتري از پيشرفت درونزا را اظهار ميكنند: «نگاهمان به بيرون نباشد. اين، توصيه ماست، اين معنايش اين نيست كه از امكاناتي كه در بيرون هست استفاده نكنيم، اين دو حرف با هم اشتباه نشود. اميدمان را به بيرون از ظرفيت داخلي كشور ندوزيم» و در هفته بعد از آن، در ديدار با خبرگان رهبري ميفرمايند: «راهحل اصلي مشكلات كشور، تقويت ساخت دروني نظام براساس نگاه عاقلانه و خردمندانه است... تقويت ساخت دروني كشور نيز از طريق پيشرفتهاي علميو مديريت درست اقتصادي امكانپذير است.»
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]