واضح آرشیو وب فارسی:الف: تفسيري بر رأي مردم آمريكا
محمدكاظم انبارلويي، 19 آبان 95
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۳۱
در حالي كه همه نظرسنجيها پيروزي قاطع هیلاری كلينتون را خبر ميدادند، در حالي كه اكثر نخبگان آمريكا از دو حزب، بيشتر تمايل داشتند كلينتون راي بياورد و در حاليكه چهره ترامپ در اثر افشاگريهاي حزب دموكرات كريهتر از كلينتون بود، اما در نهايت ناباوري ترامپ رئيس جمهور آمريكا شد. پيروزي ترامپ يك شوك به غرب و جامعه نخبگي در آمريكاست. او را بايد يك پديده در سپهر ليبرال دموكراسي آمريكا توصيف كرد. آنچه در زير ميآيد يك نگاه اوليه به تفاسير مربوط به راي مردم آمريكاست؛ 1- شكست كلينتون در حقيقت شكست شعار اوباما طي هشت سال گذشته مبني بر «تغيير» بوده است. او به وعده خود نتوانست عمل كند و مردم عملاً تغيير را ملاحظه نكردند. به قول رایان، رئیس مجلس نمایندگان، مردم آمریکا با رای به ترامپ نشان دادند از وضعیت موجود ناراضی هستند. 2- ترامپ چهل و پنجمین رئيس جمهور آمريكاست. در ميان چهل و چهار رئيس جمهور منتخب مردم در گذشته حتي يك زن هم ديده نميشود. راي دهندگان آمريكايي نميتوانستند به رياست جمهوري يك پيرزن 70 ساله راي بدهند در حالي كه ناتواني جسمي او در دو كليپ، بارها از رسانههاي مرتبط با ترامپ پخش ميشد. 3- راي آوري ترامپ نوعي «بغض» به دموكراتها و كلينتون و نيز كاركرد اوباما را واتاب ميداد، لذا «حُب» به ترامپ نبود، چون هر دو به يك ميزان در رسانهها تخريب شده بودند. مردم نسبت به كارآمدي اوباما و كلينتون ترديد داشتند و ميخواستند فردي متفاوت به كاخ سفيد برود لذا ترامپ توانست افكار عمومي را قانع كند كه آن فرد خود اوست. 4- ترامپ مخالف جدي جنگ افروزيهاي دموكراتها و حتي جمهوريخواهان در حمله به عراق، سوريه، افغانستان و يمن بود. مخالفت او هم برميگشت به هزينههاي سرسامآور اين لشكركشيها. لذا با اين شعار آمد كه هزينههاي جنگافروزي را برای رفاه مردم اختصاص دهد. او مخالف داعش و نقش آمريكا در پديداري آن بود. لذا كلينتون را به عنوان مادر داعش مورد نكوهش قرار داد. او مخالف راي نخبگان آمريكا بود كه به بهانه ابرقدرتي، هزينههاي نظاميگري آمریکا از جيب مردم پرداخت شود. او شعار «ميرويم واشنگتن تا سيفون را بكشيم» را مطرح كرد. اين شعار، كساني را كه جامعه نخبگي آنها را نمايندگي نميكردند به خود جلب كرد. اينها همان كساني هستند كه ترامپ در سخنراني نطق پيروزي خود از آنها به عنوان فراموش شدهها ياد كرد. 5- تا قبل از اعلام پذيرش شكست از سوي خانم كلينتون هيچ يك از رسانههاي معتبر در آمريكا و اروپا نميخواستند پيروزي ترامپ را بپذيرند. بعد از اين پذيرش قبول كردند راي ترامپ را اعلام كنند. «بي بي سي» اين راي را روز تاريكي براي آمريكا توصیف کرد. وزير دفاع آلمان اين راي را عليه ساختار قدرت در واشنگتن تلقي كرد. 6- كلينتون نماد دفاع از وضعيت رسمي و موجود آمريكا و حزب حاكم بود. ترامپ توانست خود را نماد تحول در آمريكا جا بيندازد. به ويژه او در مبارزه با فساد دستگاه حاكمه حرفهايي زد كه در گفتمان انتخابات آمريكا سابقه نداشت. مردم آمريكا به تحول راي دادند ولو آنكه نتوانند حدود و ثغور اين تحول را حدس بزنند. لذا حكومت دموكراتها در كاخ سفيد نميتوانست به پرچمداري يك پيرزن 70 ساله ادامه پيدا كند. جوانان طبقه متوسط و حتي زنان نميتوانستند به اين رويكرد رضايت بدهند. شمار زيادي از راي دهندگان دقيقه 90 راي خود را تغيير دادند. وقتي ديدند شيب راي به سمت ترامپ است از راي به كلينتون صرف نظر كردند. 7- كلينتون بر موجي كه سندرز در حزب دموكرات پديد آورد و شعارهاي متفاوت ميداد، نتوانست سوار شود. اما ترامپ بر اين موج سوار شد و در حقيقت بخشي از سرمايه اجتماعي دموكراتها را به نفع خود مصادره كرد. او حرفهايي ميزد كه سندرز مطرح كرده بود. راي به ترامپ نوعي بيداري آمريكايي از جنس جنبش 99 درصدي وال استريت بود. 8- ترامپ به دليل نگاه رهبران اروپا و رهبران ديگر كشورها به او، توانايي اجماعسازي عليه ايران را ندارد. لذا شعار پاره كردن برجام كاربردي در ديپلماسي او ندارد. اما بايد ديد در داخل، او اين بدعهدي را چگونه ميخواهد مديريت كند. 9- چيستي و چرايي راي ترامپ براي نخبگان آمريكا از زاويه روانشناختي و جامعهشناختي، فوق العاده مهم است. آنها بايد تفسيري بر اين شوك گيجكننده پيدا كنند. اين شوك يك رونمايي از تضادهاي دروني جامعه امروز آمريكاست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]