تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):كسى از شما موهاى سبيل و موهاى زير بغل و موى زير شكم خود را بلند نكند؛ چرا كه شيطان...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843565529




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

زن جوان قاتل همسر و فرزندان خود: دلم برای بچه‌هایم تنگ شده!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: ایران نوشت: زن جوانی که چهار روز قبل و در جنایتی هولناک همسر و دو فرزند خردسال‌اش را در غرب تهران به قتل رسانده بود پس از بیمارستان به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و جزئیات قتل‌ها را تشریح کرد.به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، «فرزانه» رنگ پریده بود و مدام از درد گردنش می‌نالید. در جلسه بازجویی که حدود یک ساعت طول کشید چند باری از روی صندلی‌اش بلند شد و هر بار بعد از مکثی کوتاه دوباره سرجایش نشست. نگرانی و اضطراب در عمق وجودش موج می‌زد.
 

این زن 32 ساله، چهار روز قبل همسر 39 ساله‌اش – محسن – پسر 4 ساله و دختر 11 ساله‌اش را در خانه‌شان با چاقو کشت و دختر 10 ساله‌اش را نیز مجروح کرد. او دیروز مقابل بازپرس مدیرروستا از شعبه ششم دادسرای جنایی ایستاد و جزئیات جنایت‌ها را تشریح کرد.

در ابتدای جلسه بازجویی، بازپرس خطاب به متهم گفت: پزشک معالج شما اعلام کرده از سال 84 به او مراجعه نکرده‌اید؟ فرزانه، آرام و شمرده پاسخ داد: دی پارسال زمانی که شوهرم با گوشی به چشمم زده بود به پزشک مراجعه کردیم. چند دارو داد و گفت بعد از مصرف آنها آزمایش بدهم. فکر کنم یک یا دو قرص بیشتر نخوردم و بقیه داروها را دور ریختم. آزمایش هم ندادم.
 
شوهرتان پیگیر درمان شما نشد؟ نه اصلاً به این موضوع توجه نکرد. آن روز محسن رفته بود ویلای یکی از دوستانش خارج از تهران، زمانی که به او زنگ زدم صدای دختری را شنیدم. وقتی از محسن پرسیدم صدای کیست، گفت: که آن خانم جوان دوست یکی از دوستانش است. اول باور کردم اما زمانی که به خانه آمد و عکس‌های دختر جوان را داخل گوشی‌اش دیدم دعوا راه انداختم. او می‌گفت دچار توهم شده‌ای و عکسی در کار نیست. همین مسأله هم باعث شد تا با هم به دکتر برویم. همسرم الکل مصرف می‌کرد، دخترم می‌تواند شهادت بدهد. حتی یکبار به خاطر مصرف الکل توسط پلیس دستگیر شد و با سند آزاد بود. حشیش و تریاک هم مصرف می‌کرد.
 
شما به اتهام مباشرت در قتل همسرتان محسن و فرزندان‌تان مازیار و فاطمه و ضرب و جرح عمدی محیا متهم هستی. در این‌باره چه دفاعی داری؟ساعت حدود ده صبح جمعه بود که به شوهرم گفتم بلند شو صبحانه بخور. شب قبل با هم تولد دختر برادرم بودیم.
 
بچه‌ها بیدار بودند؟ بله، داشتیم تلویزیون نگاه می‌کردیم. هرچه به همسرم گفتم بلند شود توجه نکرد و گفت می‌خواهد بخوابد.
 
چرا اجازه ندادی بخوابد؟ فکر می‌کردم می‌خواهد مرا بکشد. او می‌خواست در را قفل کند و خانه را آتش بزند. فکر می‌کردم برای این کار با کسی برنامه‌ریزی کرده است.
 
چطور او را به قتل رساندی؟چاقو را از آشپزخانه برداشتم و همین‌طور که شوهرم خوابیده بود ضربه‌ای به کمرش زدم. بعد از آن جیغ بلندی کشید و گفت چرا می‌زنی! من هم پرتابش کردم به طرف شوفاژ و به او گفتم رمز گوشی‌ات را بده. گفت رمز گوشی نوشتنی است. به همسرم گفتم چرا به من خیانت می‌کنی. شوهرم بلند شد که من دوباره او را هل دادم که افتاد زمین. دیگر حرکت نمی‌کرد من هم پتویی روی او انداختم و به سالن برگشتم.
 
بعد چه کار کردی؟با بچه‌ها صبحانه خوردیم. 3 تا چای ریختم، بچه‌ها نخوردند. بعد تصمیم گرفتم بچه‌ها را به قتل برسانم. آنها با التماس خواستند این کار را نکنم. اول می‌خواستم خودم را بکشم اما دیدم بچه‌ها بدون پدر و مادر سختشان است. برای همین تصمیم گرفتم آنها را بکشم بعد به زندگی خودم پایان بدهم. می‌خواستم همگی خلاص شویم. به همین خاطر سراغ بچه‌ها رفتم فکر می‌کنم اول فاطمه را با چاقو زدم بعد مازیار و در آخر محیا را زدم. بعد از کشتن بچه‌ها با چاقو چند ضربه به قلب و شکمم زدم اما هیچ ضربه‌ای به من نمی‌خورد. حتی خواستم رگ دستم را بزنم ولی دستم هم نبرید. بعد خواستم خودم را به پایین پرتاب کنم. اما افرادی که از پایین شاهد ماجرا بودند به من گفتند اگر خودت را پرت کنی، هیچ اتفاقی برایت نمی‌افتد، فقط دست و پایت می‌شکند. اما می‌خواستم بمیرم. به همین خاطر رفتم داخل خانه که همسایه‌ها در را شکستند و وارد شدند.
 
شوهرت شما را کتک هم می‌زد؟بله. آخرین بار طوری مرا در پارکینگ زد که گوشواره‌ام گم شد. اما من به خانواده‌ام چیزی نگفتم. زمانی که آنها برای دیدنم آمدند کاری کردم که کبودی صورتم را نبینند. همسرم مدام مست بود و هیچ وقت تعادل نداشت می‌گفت یک خانه مجردی در یافت‌آباد گرفته است البته نمی‌دانم راست می‌گفت یا دروغ. اما او خیلی دوست داشت که من سیگار بکشم.
 
حتی چند وقت، سیگارش را در کمد وسایل من می‌گذاشت تا شاید وسوسه شوم. اما من توجه نمی‌کردم و او به ناچار سیگار را برمی‌داشت.
 
همیشه با همسرت دعوا داشتی؟نه. دو سالی بود که از دعواهای ما شروع شده بود. از زمانی که متوجه شدم زنی وارد زندگی‌اش شده است. با این حال ماندم تا بتوانم زندگی‌ام را حفظ کنم. من برای این زندگی خیلی تلاش کرده بودم. 4 سال محسن بیکار بود و می‌خواستم حالا که کار دارد زندگی‌ام را حفظ کنم.
 
چرا از همسرت جدا نشدی؟زندگی‌ام را دوست داشتم. از طرفی می‌گفت که بچه‌ها را به من نخواهد داد.
 
درباره صداهای مبهمی که می‌شنیدی بگو.
 
صداها را سال‌ها قبل می‌شنیدم. موقعی که سال اول دبیرستان بودم. همان موقع دکتر رفتم و بعد از مصرف چند سری قرص حالم خوب شد.
 
حالا از قتل همسر و فرزندانت پشیمانی؟اگر پشیمان باشم کاری می‌توانم بکنم؟ اما اگر زمان به عقب برمی‌گشت این کار را نمی‌کردم. نه با بچه‌هایم و نه محسن، با آنها کاری نداشتم.

با همسرت چطور آشنا شدی؟ در راه دبیرستان؛ و این آشنایی منجر به ازدواج ما شد.
 
شوهرت چکاره بود؟راننده کامیون حمل شیر و لبنیات.
 
دلت برای بچه‌هایت تنگ نشده است؟ زن جوان با شنیدن این حرف به گریه افتاد و گفت: اسم بچه‌هایم را نیاورید. دلم برایشان حسابی تنگ شده.
 
هیچ وقت با زنی که می‌گویی وارد زندگی‌ات شده صحبت نکردی؟ سراغش رفتم. بارها از باجه تلفن عمومی به او زنگ زدم تا در نهایت موفق شدم با او صحبت کنم. می‌گفت تقصیر او نیست، شوهرم به این ارتباط اصرار دارد.
 
* براساس این گزارش، پس از پایان جلسه بازجویی، متهم به قتل به بیمارستان انتقال یافت. ضمن اینکه قرار است وی به زودی از سوی کارشناس‌های پزشکی قانونی تحت معاینات دقیق قرار گیرد.




۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۱





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن