واضح آرشیو وب فارسی:اعتماد: وزیر کار می گوید: «مساله بیکاری به طور نسبی هضم شده» و آمار می دهد: دو و نیم میلیون نفر بیکار در کل کشور هست. اما رییس کمیسیون اجتماعی مجلس این صحبت های وزیر را «خوش بینانه» قلمداد می کند و از آمار رسمی شش میلیون نفر بیکار و غیررسمی 11 میلیون نفری خبر می دهد. در این کشمکش ها اما، مهم ترین مساله ای که نادیده گرفته می شود، واژه «بیکاری» و واقعیت آن در زندگی جامعه ایرانی است. بحران مهمی که در دولت گذشته به دنیا آمد و این دولت با هزار و یک دغدغه اقتصادی و اساسی دیگر و با اولویت های مهم تر، همچنان نتوانسته آن را به شکل قطعی ریشه کن کند. در واقعیت زندگی و آنچه در زندگی روزمره می بینیم، این بحران مهم ریشه زندگی اجتماعی آدم های زیادی، به خصوص قشر جوان و تحصیلکرده را درگیر کرده. کافی است تا پای حرف آدم های عادی در تاکسی، اتوبوس، محافل خانوادگی و... بنشینید تا ببینید که به ازای هر یک نفری که در اطراف مان هست، حداقل یک «بیکار» و «جویای کار» پیدا می شود. کافی است از آدم هایی که دنبال نیرو می گردند، بپرسید تا ببینید چطور «بیکاری» باعث شده تا فوق لیسانس فیزیک هسته ای به شغلی مثل منشی گری هم راضی باشد و درخواست کار دهد. در واقعیت، آمارها دیگر هیچ تاثیری ندارند. مهم نیست جمعیت بیکاران دو و نیم میلیون نفر باشد یا شش میلیون. در واقعیت کسی که بیکار است، نمی تواند دلخوش به این باشد که این بیکاری یک بحران مقطعی است و در خبرها هم آمده که نه تنها دولت که مجلس هم نگران این معضل است و بالاخره راه حلی پیدا می شود. بیکاری یعنی خانه نشینی. یعنی جوان 30 ساله ای که نزدیک به 20سال از عمر خود را برای تحصیل گذاشته و حالا با فوق لیسانس، حتی درآمد ماهیانه ثابت ندارد. «بیکاری» در جامعه امروزی ایران به معنای قطع حق بیمه بازنشستگی ماهیانه و به زودی و در آینده نزدیک جمعیت میانسالی که حقوق بازنشستگی ندارد و همچنان دغدغه معاش رهایش نمی کند. پذیرش بحران بیکاری، به معنای پذیرش تبعات اجتماعی و اقتصادی در حال و آینده جامعه است. اگر پای صحبت جامعه شناسان بنشینید، بخش بزرگی از بحران هایی مانند افزایش خشونت، دزدی، اعتیاد، افسردگی و... را از بیکاری گریبانگیر جامعه می دانند و اقتصاددان ها هم هشدار می دهند که تبعات اقتصادی ناشی از این بحران، به همین راحتی ها حل شدنی نیست. در واقع به همان میزان که این بحران در جامعه زنده می ماند و نفس می کشد، در آینده هم باید در مواجهه با تبعاتش باشیم و حتی اگر معضل «بیکاری» از بین برود، آسیب های ناشی از آن به طول درمان بیشتری نیاز دارد. در چنین شرایطی همچنان درگیر آمارها و تصحیح آن هستیم. وزیر می گوید که دو و نیم میلیون و رییس کمیسیون اجتماعی مجلس رقمی بیشتر را عنوان می کند. بازی با اعداد در خبرها رخ می دهد. رسانه ها درگیر خبرها می شوند و مخاطب هم فقط خبر را می شنود یا می خواند و ممکن است سری به تاسف تکان دهد. در واقعیت اما، آدم هایی در اطراف ما زندگی می کنند که نه تنها امروز صبح، که فردا و فرداهای دیگر بدون هیچ برنامه ای از خواب بیدار می شوند و نگرانی از آینده و اضطراب تامین معاش، آنها را رها نمی کند چون همچنان «بیکار» هستند و آمار قصد صفر شدن ندارند و فقط انگار روایت می شوند.
سه شنبه ، ۴آبان۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اعتماد]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]