واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: کتاب هفته خبر - آرش خسرونژاد: چند سالی هست که لیزا هنیگان از دِیمین رایس و گروهش جدا شده و به طور انفرادی به فعالیت موسیقی خود مشغول است ولی به نظر می رسد که هنوز او را به خاطر حضورش در کنار دیمین رایس و آن دو آلبوم و چند تک آهنگ و تورهای موفقی که در کنار یکدیگر برگزار کردند به یاد دارند. با آنکه بلافاصله بعد از جدایی از دیمین رایس وقفه ای در کار موسیقی اش ایجاد نشد و دو آلبوم Sea Sew در سال 2008 و Passenger را در سال 2011 منتشر کرد اما هنوز او را به عنوان یک همراه بی نظیر و تکرارناپذیر برای موسیقی و صدای دیمین رایس می شناسند.
طبع و احساس موسیقیایی لیزا هنیگان و دیمین رایس آنقدر به هم نزدیک و در هم تنیده بود که رایس بعد از جدایی هنیگان نتوانست خواننده ای مانند او را جایگزین کند و هنیگان هم نتوانست راه دیگری برای موسیقی خودش پیدا کند و تمام احساس و اتمسفر موسیقی اش را بر پایه آنچه که در کنار رایس تجربه کرده بود ادامه داد.
آلبوم اول تجربه کهکشانی و جاه طلبانه ای از موسیقی فولک و ایندی بود که برای لیزا هنیگان نامزدی جایزه مرکوری و چویس موزیک آواردز را به ارمغان آورد. آلبوم «مسافر» که در سال 2011 منتشر شد هم با افت نسبی اما همچنان تاثیرگذار، ادامه راه آلبوم قبل را رفت. بعد از پنج سال حالا لیزا هنیگان آلبوم سوم خود را منتشر کرده است. «At Swim» جدیدترین اثر هنیگان است که با یازده قطعه و مجموع زمان سی و نه دقیقه ای که دارد، در کنار دو آلبوم قبل، در مرز قلمرو موسیقی لیزا هنیگان ایستاده است.
آهنگسازی آلبوم «شنا» زمانی آغاز شد که لیزا از دابلین به لندن نقل مکان کرده بود و در تلاش های متعدد آهنگسازی اش با شکست روبرو می شد اما ایمیلی از آرون دِستر (از گروه The National) که در آن به هنیگان پیشنهاد همکاری بر روی آلبوم جدیدش داده شده بود، به او شجاعت و تلاش دوباره ای می دهد تا جدی تر بر روی موسیقی آلبوم جدیدش کار کند. آرون دستر در کنار هنیگان عهده دار تهیه آلبوم در کنار همکاری بر روی ساخت برخی قطعات شد.
آنچه که لیزا هنیگان در دو آلبوم قبل و به طور کامل تر و روشن تر در آلبوم جدید خود، «شنا» انجام داده، تلاش به جدا شدن یا حداقل کمی فاصله گرفتن از قالب های اصیل و سنتی موسیقی فولک ایرلند است. بازه صدایی هنیگان، بازه صدایی محدودی نیست و این نکته به او اجازه می دهد تا تنها به ساخت و خواندن قطعات آرام و سانتی مانتال فولک اکتفا نکند و صدایش را در خدمت دیگر قالب های موسیقی نیز به کار گیرد. اتفاقی که در آلبوم «شنا» به مراتب بیشتر از دو آلبوم قبل افتاده است و آلبوم تصویرگر هنیگانی است که موسیقی پویاتری را در لابلای قطعات آلبوم جدیدش جستجو می کند تا به ترتیبی «]مستقل تر» و «مدرن تر» از آن قالب موسیقی فولکی باشد که همراه با دیمین رایس تجربه کرده بود.
از همین روست که آلبوم «شنا» بیش از هر موقع دیگری صدای مدرنی را تجربه کرده است. یک مدرن فولک/ آکوستیک فولک نجیب و باوقار است که با آنکه خیلی فاصله دارد تا با آن ژانر و فضا شناخته شود اما هر از گاهی به مرزهای آکوستیک راک/ فولک راک هم نزدیک می شود اما همچنان رابطه خود را با مدرن فولکِ صرف، نزدیک و قوی نگه می دارد.
اما با تمام این تفاسیر از پویایی و جستجوی لیزا هنیگان در قالب های نوین موسیقی اش برای گشودن آلبوم، غیر از قطعه Fall تقریبا پیش بینی هیچ قطعه دیگری را نمی شود کرد. جایی که آلبوم باید آغاز شود و باید در همان ابتدا در حیطه آنچه که قالب کلاسیک موسیقی فولک است برای چند دقیقه ای باقی بماند. «سقوط» نکات بیشتری از هنیگان و موسیقی اش یادآور نمی شود، یک شروع آکوستیک فولکِ ناب که در کمال آرامشی که دارد، همچنان صدایی سرحال می دهد.
اما «Prayer For The Dying» همه حس و حال شروع را تغییر می دهد. «دعا برای محتضر» بیش از انتظار قطعه کوبنده ای است. یک پیانو فولکِ مغموم آمیخته با تم هایی از شول جَز/ چَمبر جَز که به نوعی نمونه دیگر این فضا و ساختار در قطعه «We The Drowned» هم تکرار می شود. «دعا برای محتضر» رابط اتمسفریک و محزونی است بین قطعه «سقوط» و قطعه بعدی با نام Snow که از لحاظ حسی بی هیچ کم و کاستی در ادامه راه آغازین است.
زیاد نیستند قطعاتی مانند «Lo» و «Undertow» که ضرب بالاتری نسبت به بقیه قطعات آلبوم دارند اما باز هم کلیت آلبوم صدایی محزون و آرام دارد و بیش از هر نکته دیگری این حزن و لطافت است که همه عناصر دیگر را در آلبوم تحت الشعاع خود قرار می د هد. همچون قطعات «We The Drowned» (مای غرق شده)، «Funeral Suit» (رخت عزا) و «Barton» (بارتون) که این آخری یک پایان با شکوه است برای آلبومی که با قطعه ای اصیل آغاز می شود ولی با قطعه ای اتمسفریک با ضرب های الکترونیکی، بی هیچ استفاده ای از سازی که تداعی کننده موسیقی فولک باشد، متکی بر صدای هنیگان.
«شنا» آلبومی است که شنونده را تا آخرین لحظه اش در خود غرق می کند و درگیر با نوای خود نگه می دارد. لیزا هنیگان در کنار آرون دسنر، رویایی را ساخته اند که طعم تلخ مرثیه ای را در قلب تپنده آلبوم جای داده است. اما این طعم تلخ آنقدر گزنده نیست که این رویا را به سقوط بکشاند.
تلاش هنیگان برای ساخت آلبوم «شنا» ستودنی است چرا که آلبوم پر از لحظات و قطعاتی است که آن را تبدیل به اثری محترم می کند که شنونده را برای شنیدن چندین و چند باره اش آماده می کند. با این حال لیزا هنیگان به یک هُل دیگر نیاز دارد تا صدا و کاراکتر موسیقی خودش را تمام و کمال از زیر سایه دیمین رایس که به نظر هنوز بر روی موسیقی هنیگان سایه افکنده، خارج کند و خود و راهی که در همین اثر آخرش پیموده را دوباره دریابد و بر ادامه آن بکوشد.
۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]