تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: ... و بلند گفتن بسم اللّه  الرحمن الرحيم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820953771




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

مادری که به‌راحتی از مرگ فرزندانش حرف می‌زند!


واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: مادری که به‌راحتی از مرگ فرزندانش حرف می‌زند!
زن جوان که پس ازمرگ مرموز نوزاد شیرخواره‌اش بازداشت شده بود، پس از چند ماه با اعلام نظریه پزشکی قانونی آزاد شد. این زن در حالی در بازداشت به سر می‌برد که حدود دو سال قبل نیز کودک شش ماهه‌اش را از دست داده بود.
روزنامه «ایران» افزود: شامگاه 4 شهریور سال 94، زن جوانی که کودکی در آغوش داشت سراسیمه خود را به یکی از بیمارستان‌های جنوب تهران رساند اما در همان معاینات اولیه مشخص شد دخترک ساعتی قبل جان باخته است.
با توجه به مشکوک بودن ماجرا، موضوع به بازپرس منافی‌آذر از شعبه سوم دادسرای جنایی تهران اعلام شد و تحقیقات جنایی در این‌باره کلید خورد. المیرا به تیم جنایی گفت: ساعت 7 شب مادرم با من تماس گرفت و گفت برادرم حالش بد است و به کمکم نیاز دارد. آتنا خواب بود و از آنجا که همیشه 3 تا 4 ساعت می‌خوابید، بچه را تنها در خانه گذاشتم و به کمک مادرم رفتم. ساعت 11 شب که به خانه برگشتم متوجه شدم دخترم نفس نمی‌کشد! از آنجا که در ادامه تحقیقات مشخص شد پسر شش‌ماهه این زن حدود دو سال قبل به شکل مرموزی جان باخته به همین خاطر دستور بازداشت وی تا روشن شدن نتیجه تحقیقات صادر شد. بعد هم جسد به دستور بازپرس جنایی برای تعیین علت و زمان دقیق مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. سرانجام پس ازچند ماه پزشکی قانونی اعلام کرد دخترکوچولو به علت عفونت پیشرفته داخلی جان باخته است. به دنبال اعلام نظریه پزشکی قانونی، زن جوان آزاد شد. خبرنگار جنایی «ایران» دیروز با المیرا گفت‌وگویی انجام داد که می‌خوانید. با همسرت چطور آشنا شدی؟ در پارک؛ با مادرم به پارک رفته بودم که همسرم از من خوشش آمد و خواستگاری کرد وخیلی زود ازدواج کردیم. همسرت الان کجاست؟ نمی‌دانم، فکر می‌کنم افغانستان باشد. شوهرت افغان است؟ دوستانش اینطوری می‌گفتند، من هیچ کارت شناسایی و مدرکی از او ندیدم. پس چطور با او ازدواج کردی؟ عقد موقت کردم. بچه اولت هم مثل آتنا فوت کرده؟ بله، آن زمان در افغانستان زندگی می‌کردم. شب پسرم حالش خوب بود، اما صبح که از خواب بیدار شدیم متوجه شدم فوت کرده . خانواده همسرم هم کودک 6 ماهه‌ام را همانجا دفن کردند. چند ماه افغانستان زندگی کردی؟ زیاد نبود. به خاطر اینکه دوری از خانواده آزارم می‌داد به همین دلیل مجبور شدم  به ایران برگردم. فرزند دومت چطور فوت کرد؟ آتنا زیاد می‌خوابید. وقتی فهمیدم حال برادرم بد شده او را گذاشتم خانه و رفتم خانه برادرم. وقتی برگشتم متوجه شدم فوت کرده! شوهرت می‌داند که چه اتفاقی برای بچه‌ات افتاده است؟ آتنا 8 ماهه بود که همسرم  ما را ترک کرد و به افغانستان رفت، وقتی این اتفاق افتاد با او تماس گرفتم و ماجرا را گفتم اما بعد ازآن تلفنش را خاموش کرد و دیگر نتوانستم خبری از او بگیرم.





یکشنبه, 02 آبان 1395 ساعت 12:16





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[مشاهده در: www.akharinnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن