تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): كسى كه خود را پيشواى مردم قرار داده، بايد پيش از آموزش ديگران، خود را آموزش دهد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819632891




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

سکوت در لحظه ای سخت/ منصورخان: چرا به من نگفتید چه بیماری ای دارم؟ ریزش موهایم را باور نکردم! - فرتاک ورزشی


واضح آرشیو وب فارسی:فرتاک ورزشی: به گزارش سرویس فوتبال لیگ برتری فرتاک ورزشی ، این روزها همه نگران مردی هستند که یک عمر نگران بود؛ نگران یک تیم؛ نگران یک جماعت عشق بازیگری و نگران یک عالم هوادار و آخر الامر ، همان نگرانی ها کار دستش داد. منصور استقلالی ها که روی تخت بیمارستان باشد و با بیماری سخت در حال مبارزه، انگار همه فوتبال ایران دارند می جنگند با آن بیماری لعنتی. منصور که سرحال نباشد، انگار هیچکس سرحال نیست؛ انگار یک چیزی کم است. فرقی هم ندارد که آبی باشی یا قرمز؛ حتی بی رنگ هم که باشی، دلت پر می زند برای دیدن همان منصوری که کنار مستطیل سبز می ایستاد و با تکیه به آموخته ها و تجریباتش فرماندهی می کرد. پدر استقلال؛ چه لقب برازنده ای.آیا کسی جز او هست که برازنده این عنوان باشد؟ اصلا آیا کسی اینقدر برای آبی ها پدری کرده است؟ پدر معنوی آبی ها، از همان روزی حس پدرانه اش را بروز داد که از میان آن همه ستاره دهه چهلی تاج سابق، برگزیده شد تا در مکتب رایکوف بزرگ پرورش پیدا کند و بشود منصورخان. منصورخان به تبعیت از همان سبک و سیاق رایکوفی، که مبتنی بر نظم و شخصیت بخشی به بازیکن بود، شکل دهنده یک نسل متشخص شد .نسلی که که به جز چند تن که مسیر را اشتباه رفتند و سقوط کردند، مابقی اسم شان در میان عاقبت به خیرهای این فوتبال قرار گفت. حالا این مرد بزرگ با پیکری رنجور با بیماری دست و پنجه نرم می کند و می خواهد در این مبارزه مثل تمام مبارزه های عمر ورزشی اش سربلند باشد. پدر دیشب را سخت گذراند و گذران شب برای همسر و فرزندان او سختی فزاینده ای داشت؛ آنهایی که دیشب مورد خطاب منصور قرار گرفتند که می گفت: چرا زودتر به من نگفتید چه بیماری ای دارم؟ می دیدم موهایم ریزش پیدا کرده اما خودم نمی دانستم مشکلم دقیقا چیست. حالا باید بفهمم که .... اطرافیان اما هاج و اج او را می نگریستند و نمی دانستند چه بگویند به مردی که یک عمر مبارزه کرده و می خواهد بازهم مبارزه کند. آنها سکوت اختیار کردند اما چشمان منصور هنوز برق می زد؛ از آن برق های معروفش..برقی که نشان می داد تسلیمی در کار نیست. دیشب برای آنها سخت گذشت. صدای پدر که معترضانه می گفت: چرا به من نگفتید...؟ تا صبح کابوس بیداری شان شده بود اما همان برق نگاه پدر، بارقه های امید را پیش رویشان پدیدار می ساخت. این برق نگاه کارهای بزرگی کرده که تاریخ فوتبال ما گواه آن است. حالا این برق نگاه مانده و آن بیماری لعنتی و منصور که مرد مبارزه است... بسم الله پدر...


جمعه ، ۳۰مهر۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فرتاک ورزشی]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن