تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  ghhhhhh
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820204599




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«هومن شيشه كشيد و روي من اسيد پاشيد»


واضح آرشیو وب فارسی:الف: «هومن شيشه كشيد و روي من اسيد پاشيد»

تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۶
درساعت 10:10 سي‌ام شهريور ماه يك اسيدپاشي در خيابان 27 گيشا به كلانتري 137 نصر اعلام شد. در اين حادثه دختر جواني به نام آرزو مورد اسيدپاشي قرار گرفته و به بيمارستان منتقل شده بود. يكي از همسايه‌ها گفت: حدود ساعت 9 صبح صداي «سوختم سوختم» از حياط شنيدم، زماني كه به حياط آمدم، متوجه شدم آرزو سوخته كه دقايقي بعد توسط پسر جواني با خودروي شاسي بلندي از اينجا به بيمارستان رفتند. با حضور ماموران در بيمارستان مشخص شد آرزو توسط پسر جواني به نام هومن به بيمارستان منتقل شده و هومن پس از رساندن آرزو به بيمارستان از آنجا فرار كرده است. هومن ساعتي بعد از اين ماجرا دستگير شد و در شعبه ششم دادسراي جنايي تهران به بازپرس مدير روستا گفت: من 28 سال سن دارم و در حوزه املاك مشغول فعاليت هستم، حدود سه سال قبل با آرزو در منطقه پونك آشنا شدم و او اين سه سال با من زندگي مي‌كرد، پس از مدتي متوجه شدم آرزو حساب عابر‌بانك من را خالي كرده. روز حادثه قبل از اينكه آرزو به خانه من بيايد با چند پسر قماربازي كرده بود و در تلفن همراهش صداي پسرهايي كه با آنها قماربازي كرده بود را براي من پخش كرد. همين موضوع باعث درگيري بين ما شد و من يك بطري پر از اسيد را به خيال اينكه پر از آب است از داخل آشپزخانه برداشتم و رويش ريختم. وقتي او فرياد زد سوختم سوختم فهميدم كه اسيد داخل بطري بوده است. آرزو ظهر ديروز در دادسراي جنايي تهران حاضر شد و در مقابل بازپرس مدير روستا درباره جزييات پرونده گفت: « سه سال از دوستي من و هومن مي‌گذرد و اگر اين اتفاق نمي‌افتاد، قصد ازدواج داشتيم؛ روز قبل از اين حادثه بيرون از خانه هومن رفته بودم و شب كه به خانه هومن برگشتم به دليل خستگي زياد، خوابيدم اما هومن نخوابيد و با خودش حرف مي‌زد. صبح وقتي داشتم از خواب بيدار مي‌شدم ديدم هومن با بطري پلاستيكي پيش من آمد، فكر مي‌كردم داخل بطري چايي ريخته است و با تكان دادن آن در حال سرد كردن آن است. هومن گفت مي‌خواهم محتوي داخل بطري را روي تو بريزم؛ من نيز كه فكر مي‌كردم داخل بطري چايي است به او گفتم كه اين كار را بكند؛ تا اينكه جر و بحث بين ما بالا گرفت و من به حياط ساختمان رفتم تا هومن در نبود من آرام شود؛ همان زماني‌كه داخل حياط رفتم، هومن با بطري به سمت من آمد و چندين بار محتويات داخل بطري را روي من ريخت؛ بعد از لحظاتي فهميدم كه داخل بطري اسيد بوده است. خواستم فرار كنم اما هومن اجازه نداد. او با ماشين خودش مرا به كلينيكي در گيشا برد و همين كه از ماشين پياده شدم فرار كرد. آمبولانسي كه جلوي در بيمارستان بود من را به آنجا برد. آرزو درباره انگيزه اسيدپاشي هومن به بازپرس گفت: آن شب چون خسته بودم و هومن نخوابيده بود، گمان مي‌كرد كه او را تحويل نمي‌گيرم؛ هومن شيشه مي‌كشيد و بعضي اوقات نيز قرص مي‌خورد. لوله‌هاي ساختمان محل زندگي هومن بسيار قديمي بود و مدام مسدود مي‌شد؛ به همين خاطر از قبل مقداري مايع لوله بازكن خريده بوديم و داخل لوله‌ها ريخته بوديم اما اسيد مايع لوله بازكن لوله‌ها را باز نكرد؛ مقداري از اين مايع لوله‌ بازكن ته ظرف پلاستيكي مانده بود. منبع: اعتماد







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن