تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دو خصلت است كه هيچ كار خوبى بالاتر از آن دو نيست : ايمان به خدا و سود رساندن به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817011916




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بخشش داماد قاتل به خاطر نوه‌ها


واضح آرشیو وب فارسی:الف: بخشش داماد قاتل به خاطر نوه‌ها

تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۸
چاقو را كه برداشتم، اكرم التماسم كرد تا به خاطر بچه‌هاي‌مان او را ببخشم اما من تصميمم را گرفته بودم. او چند روز پيش در يك مهماني فاميلي، جلوي همه، حرف‌هاي زشتي به من زده بود. همان موقع تهديدش كردم كه اگر به خانه برسيم، تكه‌تكه‌ات مي‌كنم. چاقو را بالا آوردم و تيزي آن را در بدنش فرو كردم. ناگهان ياد بچه‌ها افتادم. مهدي و ياسمن را يواشكي به كنار يخچال بردم تا چيزي از ماجرا نفهمند و دوباره سراغ اكرم رفتم. هنوز زنده بود. پشت سر هم به كمرش، گردنش و شكمش ضربه زدم تا اينكه قلبش از تپش افتاد. سپس با پليس تماس گرفتم. مامورها كه آمدند، تازه فهميدم چكار كرده‌ام. 10 فروردين 90، روزي است كه خشونت افسارگسيخته نعمت، پايش را به پرونده قتل همسرش باز كرد. ماموران پس از حضور در خانه، جسد اكرم را به پزشكي قانوني منتقل و نعمت را دستگير كردند. او در همان بازجويي‌هاي ابتدايي به قتل اعتراف كرد و گفت: «من و همسرم ديشب از مسافرت برگشته بوديم و امروز با هم درگير شديم. اول او با چاقو به سمتم حمله كرد و من هم براي دفاع از خودم آن را از دستش گرفتم و چند ضربه به شكمش زدم. وقتي روي زمين افتاد، چند ضربه ديگر هم زدم تا اينكه فوت كرد. من بيماري رواني دارم و چند سال است تحت نظر پزشك هستم.» با اعتراف صريح متهم، كيفرخواست پرونده با موضوع اتهامي «قتل عمد» صادر شد و براي رسيدگي در اختيار شعبه 74 سابق دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي عبداللهي قرار گرفت. متهم كه در اين شعبه با درخواست قصاص پدر و مادر مقتول (به وكالت از دو فرزند خردسالش) روبه‌رو شده بود درباره جزييات ماجرا گفت: «قبل از عيد همراه همسر و دو فرزند خردسالم به خانه پدرزنم در لردگان رفته بوديم كه همسرم حرف‌هاي خيلي زشت و تهمت‌هاي بدي در ميان جمع به من زد. به او گفتم اگر پايم به تهران برسد تو را تكه تكه مي‌كنم. تمام باجناق‌هايم آن موقع آنجا بودند و حرفم را شنيدند. موقع برگشتن به تهران، همسرم زودتر رسيد اما وقتي من به خانه آمدم، ديدم وسايل همه به هم ريخته است. سراغ يخچال رفتم ديدم چيزي داخلش نيست. چايي هم آماده نبود. كمي خوابيدم. بيدار كه شدم پرسيدم ناهار چه شد؟ گفت نداريم. گفتم چايي چه؟ گفت آن هم نداريم. عصباني شده بودم، يك نخ سيگار آتش زدم و در حال كشيدن آن بودم كه ناگهان ديدم اكرم با چاقو بالاي سرم ايستاده. به سمتم كه حمله كرد، چاقو را از دستش گرفتم و با همان يك ضربه به شكمش زدم. وقتي روي زمين افتاد، ناگهان ياد بچه‌ها افتادم. آنها را يواشكي به آشپزخانه بردم و دوباره سراغ اكرم رفتم. يك تكه موكت روي گلويش گذاشتم و پاي چپم را روي آن گذاشتم. سپس چند ضربه چاقوي ديگر پشت سرهم به او زدم تا اينكه قلبش از كار افتاد. وقتي كشته شد، با مادرم تماس گرفتم تا بيايد بچه‌ها را با خود ببرد. سپس مامورها را هم خبر كردم. من آن لحظه نمي‌دانستم دارم چكار مي‌كنم و قبلا هم 8 سال در بيمارستان رواني امين‌آباد بستري شده بودم. از اولياي دم مي‌خواهم مرا ببخشند.» اما اولياي‌دم، داماد سابق خود را نبخشيدند و از طرفي تاثيرگذاري بيماري رواني متهم در وقوع قتل نيز براي قضات محرز نشد تا آنها حكم قصاص نفس را صادر كنند. اين حكم بدون اعتراض نعمت، عينا تاييد شد و در حالي كه در آستانه اجرا قرار داشت، سرانجام پدر و مادر مقتول با حضور در دادسرا به خاطر نوه‌هاي‌شان از خون دختر خود گذشتند. به اين ترتيب متهم از طناب‌ دار نجات يافت و روز گذشته در شعبه چهارم دادگاه كيفري استان تهران از جنبه عمومي جرم محاكمه شد. او با اظهار پشيماني دوباره از قتل همسرش گفت: «5 سال و نيم است كه در زندانم. آن روز نمي‌دانم چه شد كه همسرم را كشتم. باز هم از خانواده‌اش تقاضاي بخشش مي‌كنم.» در پايان دادگاه قضات وارد شور شدند و راي به آزادي متهم دادند. منبع: اعتماد







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن