واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: عبدالواحد موسوی لاری در گفتوگو با روزنامه اعتماد گفت: ظرفیت اصلاحطلبی یک ظرفیت ماندنی است و در حدود ٦٥ درصد جامعه ما با همچنین گرایشی همراه هستند لذا در هر انتخاباتی که رقابتی باشد مردم به سمت این جریان میآیند. این ظرفیت را مجلسیها باید قدر بشناسند و از آن کمک بگیرند همانطور که دولت باید قدر بشناسد.
بخشهایی از این گفتگو را در ادامه بخوانید:
گمان ميكنيد در حال حاضر فضا براي شخص آقاي روحاني به چه صورت است؟ امكان حضور رقيب سرسخت براي رقابت با رييس دولت يازدهم در سال آينده وجود دارد؟
من اردوگاه اصولگراها را كاملا غيرمنسجم ميبينم اصلا شرايطشان به گونهاي نيست كه بتوانند خودشان را جمعوجور كنند و منسجم شوند و بر كانديدايي مشخص به توافق برسند اصلا هم چنين اتفاقي نخواهد افتاد. ثانيا روحاني با توجه به مجموعه آنچه رخ داده موقعيت خوبي دارد اگر انتقاداتي هم به دولت وارد باشد، شخص رييسجمهوري بايد بپذيرد و اين طبيعي است وي بايد واقع بينانهتر وارد عرصه شود و روحيه اميد به آينده را بايد در بين مردم زنده نگه دارد و اين امر با تغيير برخي همكاران، رفتارها و روشها شدني است. اصولگراها كسي را ندارند كه بتوانند در مقابل روحاني رو كنند و فرد راي آوري برابر او داشته باشند ممكن است راي دكتر روحاني را با معرفي كانديدايي بشكنند. به ويژه در شرايطي كه جريان اصلاحطلب بتواند قدرتمندانه از او حمايت كند. البته تلاشهايي شده بود كه بين ايشان و اصلاحطلبان فاصله ايجاد كنند اما با هوشياري ايشان و اصلاحطلبان آن تلاشها به جايي نرسيد. به همين دليل فكر كنم براي انتخابات آينده تكليف تا حدود زيادي روشن است مگر اينكه اتفاقي بيفتد.
البته اصولگراها هم نيم نگاهي به شخص روحاني دارند و احتمالا حمايت خود را از ايشان اعلام ميكنند...
بله، چون گزينهاي ندارند. اشكال كار اين است كه آنها توان مقابله ندارند، ظرفيت افكار عمومي با آنها همراه نيست و در انتخابات گذشته حداكثر سي درصد جامعه به آنها جواب مثبت داد. همه كانديدا هستند بايد يك جوري جمع كنند. در اين ميان آقاي باهنر هم ميخواهد ميدانداري كند و در صحبتهايش بگويد، نيم نگاهي به حسن روحاني داريم و نيمنگاهي به هر شخصي ديگر تا بتواند شرايط را به گونهاي جمع كند كه نميتواند هم، اين كار را بكند.
در صورت محقق شدن، حضور آقايان هاشميرفسنجاني، روحاني و ناطق نوري در جامعه روحانيت مبارز چقدر در وحدت اصولگرايان ميتواند موثر باشد و اينكه اصلاحطلبان به چه شكل ميتوانند از ظرفيت اين افراد براي تكرار پيروزي انتخاباتي خود استفاده كنند؟
اينها مسائلي است كه تكليفش روشن است. اگر آقاي هاشمي و روحاني و امثال آقاي ناطق نوري در جامعه روحانيت مبارز تهران نفوذي داشته باشند، ميتوانند مسيرشان را اصلاح كنند اما ندارند. آنها هم اگر ميتوانستند از ظرفيتهاي اين افراد در جامعه روحانيت مبارز تهران استفاده كنند خيلي به نفعشان بود اما نتوانستند چنين كنند. آقاي هاشمي كه روزي حرف اول را در جامعه روحانيت مبارز ميزد و حتي آيتالله مهدوي كني نگاه ميكرد كه بالاخره ايشان چه ميگويد، ديگر به رقيبي براي آنها تبديل شده كه در هر شرايطي بايد او را بكوبند. متاسفانه جامعه روحانيت تصميمگير ندارد آقايان هاشمي و روحاني عضو اين تشكل بودند اما آنها در مقابل اين دو نفر قرار گرفتند در حالي كه ميتوانستند به شكلي معقول و بهتر با اين افراد رفتار كنند.
فكر ميكنيد آيات موحدي كرماني، يزدي و مصباحيزدي نميتوانند ليدري اصولگراها را عهدهدار باشند؟
ليدري بخشي را ميتوانند نه همه جريان اصولگرايي را. چيزي كه آقاي باهنر هم به صراحت گفت آقاي مصباح مثل ديگر شخصيتها نماد فقط بخشي از اين جريان سياسي هستند و آنها نتوانستند با يكديگر جمع شوند.
يعني نميتوانند به نتيجهاي دراينباره برسند؟
بعيد است. بالاخره منافع و جهتهاي آنها متفاوت است.
چندي پيش باهنر اعلام كرده بود كه براي انتخابات سال ١٤٠٠ برنامههاي خود را تهيه ميكنيم.
ما تشويقشان ميكنيم ميگوييم كه اگر اهل برنامه باشيد بهتر. دعا ميكنيم به نتيجه برسند.
احمدينژاد سبد رايي در جامعه داشت تكليف اين سبد راي براي انتخابات آينده چه ميشود؟
آقاي احمدينژاد به صفت شخصي خود و با رفتارهاي پوپوليستياش عدهاي دور و برش جمع شدند اما به جد معتقدم كه وي هيچوقت تهديد انتخاباتي نبود. خيلي راضي بودم احمدينژاد به صحنه ميآمد تا تكليفش در جامعه مشخص شود اما متاسفانه اينگونه نشد. گفتيم بيايد همه توش و توانش را به كار بگيرد بعد تمام ميشد، اما با تدبير مقام معظم رهبري، احمدينژاد رفت كنار.
فكر ميكنيد اين رفتن دايمي باشد يا موقت؟
احمدينژاد دوره و تاريخ مصرفش تمام شد.
يعني معتقديد اگر ميآمد به صحنه تا آخر باقي ميماند؟
بله او كسي نبود كه بكشد كنار. ميآمد باقي ميماند و در نهايت شكست ميخورد. احمدينژاد به سفرهاي استاني كه اخيرا ميرفت از شهرهاي مختلف آن استان با خود آدم ميبردند در شهر محل حضور و سخنرانياش. خب هر شخصي كه همچين امكاناتي در اختيارش باشد با اتوبوس و مينيبوس افراد را با خود همراه كند قطعا جمعيت هزار نفره شكل ميگيرد. چرا بايد بگوييم كه وي به شهري رفته و شش نفر برايش شعار دادند معلوم ميشود پايگاهي دارد! كدام پايگاه؟ با كدام كارنامه؟!.
احمدينژاد آن زماني كه رقابت كرد و پيروز شد يكي از دلايلش اين بود كه آقاي هاشميرفسنجاني بهشدت تخريب شده بود و هر كسي در مقابل هاشمي ميآمد برنده انتخابات ميشد چون ايشان را بهشدت در آن زمان تخريب كرده بودند. دوم اينكه احمدينژاد هندوانه چاقو نخورده بود كسي نميدانست كه وي چه هست؟!. الان با كدام كارنامه ميخواهد خودش را عرضه كند؟ با اين همه اختلاس، با اين همه بههم ريختگي و كج فهمي در سياست خارجي. چه كارنامه قابل دفاعي دارد كه به صحنه بيايد؟احمدينژاد هيچ خطري براي انتخابات نبود.
انتخابات آينده رياستجمهوري را چند ضلعي پيشبيني ميكنيد؟
اگر رقابت ميان اصلاحطلب و اصولگرا باشد شكست مفتضحانهاي را اصولگرايان ميخورند. اگر موفق شوند انتخابات را سه و حتي چهار ضلعي كنند نتيجه آن كاهش راي كانديداي اصلي خواهد بود. كه اگر هدف آنها اين باشد احتمالا رقابت انتخاباتي چند ضلعي خواهد شد. هنوز نتوانستند به جمعبندي برسند و اينكه نتايج كارهايشان به ساماندهي اصولگراها منتج شود.
اصلاحطلبان و ديگر حاميان دولت به نقطه توافق به راحتي ميرسند اما طرف مقابل خيلي مشكل دارد اگر كانديدايي بياورند كه حزبي باشد وزن سياسيشان در جامعه مشخص و قطعا شكست ميخورند. اگر مثل دور دوم آقاي خاتمي فقط كانديدا بياورند به اميد اينكه راي او را بشكنند و آقاي روحاني را هم با راي پايينتري در سال ٩٦ بخواهند پيروز كنند يا حتي دو مرحلهاي شود بايد بروند افرادي را پيدا كنند كه اينهم معلوم نيست به نتيجه برسد. اردوگاه اصولگراها در انتخابات سال ٩٦ بسيار آشفتهتر از آن چيزي است كه متصور هستيم.
۲۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]