تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 10 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1824985162




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آنچه کربلا به ما می‌آموزد/ روش امام حسین (ع) در مواجهه با طاغوت


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: رهبر انقلاب مطرح کردند؛ آنچه کربلا به ما می‌آموزد/ روش امام حسین (ع) در مواجهه با طاغوت
آنچه کربلا به ما می‌آموزد/ روش امام حسین (ع) در مواجهه با طاغوت

به مناسبت فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب درباره روش امام حسین (ع) در مواجهه با طاغوت در نشریه «خط حزب الله» منتشر شد. به گزارش ایلنا، صحبت‌های آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب با عنوان «آنچه کربلا به ما می‌آموزد» و «روش امام حسین (ع) در مواجهه با طاغوت» به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی به شرح زیر است: حرکت تاریخی امام حسین درس قیام لِله و مبارزه در مقابل طاغوت است. چرا و چه زمانی باید در مقابل طاغوت قیام کرد؟ چگونه باید مبارزه کرد؟ امام حسین در مقابل انحراف بزرگی که اصل اسلام را در خطر قرار داده بود به‌پا خاست. هر یک از اجزای این حرکت حقّ او، که برای همیشه تاریخ روشنگر است، یک درس و الگوست. یکی از مهمترینِ این درس‌ها، نوع مواجهه حضرت سیدالشهداء با طاغوت بود. «حرکت و قیام حسینی، یک قیام زباندار است... با دوستان خود، با دشمنان خود، با بی‌تفاوت‌ها، با متعصب‌ها، با همراهان، با متخلفین، با همه، امام حسین صحبت کرد و حرف زد و مطالب خودش را بیان کرد... این‌ها تشریح کنندهٔ حادثه عاشوراست. ۲۰ /۷ /۶۳» ۱. هنگامی‌که حضرت به کربلا رسیده بودند و عمربن‌سعد در روز سوم محرم ظاهراً وارد کربلا شد، یک مدت، چند روزی بین امام حسین و عُمرِسعد مدام گفتگو می‌شد. چند بار عُمرِسعد بلند شد، آمد در خیمه امام حسین، نشستند باهم صحبت کردند. در یکی از این صحبت‌ها، خطاب به عُمرِسعد جمله حضرت، جملة طلبکارانه است. حالا اینجا، شما تصور وضع را بکنید. امام حسین کسی است که قیام کرده و حالا آمده در این بیابان، به حسبِ ظاهر گیر افتاده و محاصره شده. ظاهر قضیه این بود. حضرت با یک مشت زن و بچه، با پنجاه، شصت نفر، چهل، پنجاه نفر، آن روز شاید هنوز هفتاد نفر هم نبودند، با چهل، پنجاه نفر مرد، جوان، پیر، همه جوری در این بیابان مانده‌اند. اطرافشان هم، چندهزار مرد مسلحی که پول گرفته‌اند، آمده‌اند اینجا آدم بکشند؛ حیوان‌های وحشی،‌‌ همان «عَسَلانُ الفَلَواة» که خودِ حضرت در مکه فرمودند: «کَاَنّی بِاَوصالی یَتَقَطَّعُ‌ها عَسَلانُ الفَلَواة بَینَ‏ النَّواویسِ‏ وَ کَربَلا»،‌‌ همان گرگ‌های درنده گرسنه صحرایی؛ شمشیر‌ها دستشان، نیزه‌ها دست‌شان و دهان‌های بازشان را منتظر طعمه‌های امیر عُبیدالله قرار داده‌اند. یک عده اینطوری امام حسین را محاصره کرده‌اند. خب، ظاهر قضیه این است که حسین‌بن‌علی اینجا گیر افتاده است. در یک چنین وضعی، شما ببینید لحن یک آدم چگونه خواهد بود. حالا هم، فرمانده‌‌ همان لشکری که علی‌الظاهر پیروز است، آمده داخل خیمه امام حسین. صحبتی که بین این‌ها خواهد گذشت چگونه است؟ قاعدتاً این صحبت این خواهد بود که او ملامت کند: آقا چرا آمدی؟ حضرت هم بگویند دیگر حالا شده، یک کاری بکنیم. می‌بینیم درست به‌عکس است. وقتی می‌آید داخل خیمه امام حسین، امام حسین سؤال می‌کنند یابن‌سعد! تو چرا حاضر نیستی که با ما حرکت کنی، قیام کنی؟ او می‌گوید که من بچه‌هایم در آنجایند و گیر می‌افتند. حضرت می‌گویند برو، پس نجنگ با ما، از فرمان عبیدا... سر باز بزن. می‌گوید نمی‌توانم، می‌ترسم، به من حمله می‌کنند، مالم را می‌گیرند. یعنی حضرت او را در موضع انفعال قرار می‌دهند. به او اعتراض می‌کنند و او در صدد عذرخواهی از امام حسین برمی‌آید. یک‌چنین روحیهٔ قوی و محکمی است. ۸ /۴ /۶۱» ۲. همچنین در منزل دوم یا سوم بود که آنجا حضرت یک سخنرانی کردند، در آن سخنرانی اینطوری گفتند: «ای مردم! پیغمبر خدا فرمود که هرکسی ببیند قدرتی، سلطانی در جامعه وجود دارد که حرام خدا را حلال کرده و حلال خدا را حرام کرده، عهد خدا را و پیمان الهی را شکسته، در میان بندگان خدا با ظلم و با جور و با دشمنی و با کینه ورزی حرکت می‌کند و عمل می‌کند؛ یعنی محبت مردم در دلش نیست، علاقه‌ای به مردم ندارد، مصالح مردم برایش مهم نیست، مصالح خودش برایش مهم است. هرکس این وضعیت را ببیند و علیه این وضعیت، به زبان یا عمل اقدامی نکند، «کانَ حَقیقاً عَلَی ا... ِ اَن یُدخِلَهُ مَدخَلَه» یعنی بر خدای متعال فرض است و حق است که این آدمِ بی‌تفاوت را هم ببرد همانجایی که آنجائر را می‌برد در قیامت، این را هم به عذاب او مبتلا بکند؛ برای خاطر این بی‌تفاوتی‌ها در مقابل ستم و در مقابل فساد و در مقابل انحراف. کسانی که بی‌تفاوت هستند، درحقیقت نیروی خودشان را از دسترس پروردگار عالم، از دسترس قدرت الهی، از دسترس آن جریانی که باید آن جریان، حق را به کرسی بنشاند و احکام الهی را به اجرا در بیاورد، از دسترس یک چنین جریانی دور نگه داشتند؛ نیروی خودشان را احتکار کردند که این نیرو باید در راه خدا مصرف می‌شده و مصرف نشده. لذاست که در حکم همان‌ها هستند، درحقیقت مؤید آن‌ها هستند. ۸ /۴ /۶۱»

۱۳۹۵/۰۷/۲۱ ۱۰:۱۵:۵۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن